دانلود کتاب مجوس
جان فاولز دورانی را در یونان گذراند که تاثیر عمیقی در او گذاشت. اتفاقات اصلی کتاب مجوس نیز در یونان رخ میدهد.
فاولز در طول اقامتش در یونان به شعر نوشتن مشغول بود. در سال ۱۹۶۵ کتاب پیش رو که نویسنده بیشتر از ده سال بر روی آن کار کرده بود منتشر شد و اتفاقا استقبال از این رمان بسیار زیاد بود. اثری که به شکلی گسترده به عنوان شاهکار جان فاولز در نظر گرفته می شود.
در پشت جلد کتاب نوشته شده: این رمان را همراه کلکسیونر و زن ستوان فرانسوی، شاهکار جان فاولز و از مهمترین رمانهای قرن بیستم میدانند. سال ۲۰۰۳ در نظرسنجی مشهور بیگرید که به منظور انتخاب محبوبترین کتابها نزد انگلیسیها برگزار شد، کتاب مجوس به فهرست صد کتاب برتر راه پیدا کرد. در کنار آثاری چون آرزوهای بزرگ، جنایت و مکافات، آنا کارنینا و اولیس.
خلاصه کتاب
داستان کتاب مجوس درباره فردی به نام نیکلاس اورفه است که که بر ادبیات انگلیس تسلط دارد و حتی اشعارش در مجله مدرسه چاپ شده است. نیکلاس درباره خودش میگوید «رفتم آکسفورد و آنجا کمکم متوجه شدم آن آدمی نیستم که دوست داشتم باشم.» پدر و مادرش هم به نوع زندگیای که نیکلاس دوست داشت در پیش بگیرد مشکل داشتند و با تحقیر به آن نگاه میکردند. اما این نگاه تحقیرآمیز به زودی از بین رفت و نیکلاس زندگی را آنطور که خودش میخواست ادامه داد.
یک نوع از خود بیگانگی و بیزاری از آدمهای اطراف و البته قبول نشدن در مصاحبههای شغلی، باعث میشود که نیکلاس برای معلمی در مدرسه لرد بایرون در جزیرهای در یونان اقدام کند. مدتی طول میکشد تا جواب درخواست او داده شود و در این مدت کوتاه، نیکلاس وارد زندگی دختری به نام الیسون میشود. آشنایی این دو بسیار عادی و حتی میتوان گفت سطحی است اما خیلی سریع با هم جور میشوند و رابطه احساسی میان آنها شکل میگیرد. در همین زمان، جواب میآید که نیکلاس شغل معلمی را به دست آورده است.
در این فاصله زمانی که نیکلاس با الیسون آشنا میشود، ما با شخصیت نیکلاس بیشتر آشنا میشویم. پی میبریم که او خدا را قبول ندارد و بهنظر آدمی است که در لحظه هرآنچه را که فکر کند درست است انجام میدهد و در قید و بند مسئولیتی که در ادامه ممکن است بر دوشش بیفتد نیست. در همین فاصله یک نکته مهم دیگر را متوجه میشویم و آن هم جنبه هوسباز بودن شخصیت نیکلاس است. نیکلاس به شکلی غمانگیز الیسون را رها میکند و راهی یونان میشود. راهی جزیره فراکسوس که در آن شغل معلمی را قبول کرده است.
میتوان گفت داستان اصلی کتاب مجوس از اینجا آغاز میشود و بیشتر از ۸۰ درصد اتفاقات کتاب در این جزیره است که رخ میدهد. نیکلاس قبل از اینکه راهی یونان شود با افرادی که قبلا در فراکسوس معلم بودند صحبت میکند تا شاید از تجربیات آنها استفاده کند. اما در کمال تعجب میبیند که یکی از آنها به او هشدار میدهد که از «اتاق انتظار» دوری کند. و توضیحی هم نمیدهد که اتاق انتظار چیست و نیکلاس باید دقیقا از چه چیزی دوری کند. قسمت معمایی کتاب از همینجا آغاز میشود و تقریبا تا آخرین صفحات کتاب ادامه پیدا میکند.
نیکلاس وارد جزیره میشود و بعد از چند روز با گشت و گذار در جزیره متوجه تابلویی میشود که روی آن نوشته شده: اتاق انتظار. احتمالا همانطور که همه میتوانند حدس بزنند، نیکلاس نه تنها از اتاق انتظار دوری نمیکند بلکه با سر وارد آن میشود. اتاق انتظار نام خانهای است که «کنخیس» در آن زندگی میکند. شخصیت مرموزی که اهالی جزیره به ندرت از او چیزی میدانند. کنخیس، نیکلاس را با استفاده از داستانهای مختلف وارد یک بازی پیچیده میکند و هیچ سرنخی از اتفاقات در اختیارش قرار نمیدهد… کتاب مجوس یکی از عجیبترین کتابهایی است که خواهید خواند!
بخشی از متن کتاب
برگشت و رفت تو کلبه ش. در رو باز گذاشت. منتظر موندم. ناگهان سروکله ش پیدا شد. نیکلاس، وقتی اومد بیرون همون چیزی دستش بود که وقتی امروز بعدازظهر اومدم سراغت دست من بود. به تبر بزرگ. آنا فهمیدم تبر نیاورده که هیزم بشکنه، عزم جزم کرده بود دخلم رو بیاره. چند لحظه دودل موند، بعد همون طور که تبر رو بالاسرش می چرخوند دوید طرفم. اگه نیمه کور نبود بدون شک درجا گشته بودم. به موقع تونستم جاخالی بدم. سر تبر فرورفت تو عمق خاک.
وقتی داشت درش می آورد فرصت فرار پیدا کردم. لنگ لنگان تو محوطه ی باز جلو کلبه تعقیبم کرد. حدودا سی متری توی جنگل دویدم ولی اون دم اولین درخت دست از دنبال کردن من کشیده بود. میدونست اگه جلوتر بیاد نمیتونه من رو از درخت تشخیص بده. تبر به دست ایستاد، گوش وچشم تیزکرده. احتمالا میدونست نگاهش میکنم چون بی خبر چرخید و با تمام توانش تبر رو زد به تنه ی درخت توسی که جلوش بود. درخت نسبتا بزرگی بود ولی با ضربه ی اون از سر تا پا لرزید.
و این پاسخش بود. از خشونت مرد وحشت کرده بودم، جرئت تکون خوردن نداشتم. چند لحظه طرف جایی که من ایستاده بودم نگاه کرد و بعد برگشت و رفت سمت کلبه، تبر رو گذاشت همون جایی که رو درخت فرود اومده بود بمونه. برگشتم به مزرعه، حالا جوانکی عاقل تر از قبل. باورم نمیشد آدمی با این خشونت دست رد به سینه ی پزشکی و خرد و علم بزنه. ولی احساسم این بود که این مرد هر چیزی رو که به من مربوط می شد بدون حتی اطلاع از کم وكيف شون رد می کرد – پرداختن به لذت جویی، موسیقی، خرد، پزشکی.
هدف اون تبر فرق سر تمدن لذت طلب ما بود. دانش مون، روانکاوی مون. برای اون هر چیزی جز دیدار بزرگ همون چیزی بود که بودایی ها بهش می گن ليلا – طلب بی ثمر ابتذال. و البته غصه خوردن بابت نابیناییش براش پوچي محض بود. می خواست کور باشه. این تمایل احتمال این رو که یک روز دوباره بتونه ببینه بیشتر می کرد. چند روز بعد وقت رفتنم بود.
نقد کتاب مجوس
در کتاب مجوس یک مرد انگلیسی جوان به نام نیکلاس اورف، کار تدریس در جزیرهای دور در یونان را قبول میکند تا از یک رابطة عاشقانة تقریبا شکستخورده فرار کند. در جزیره، رابطة دوستانة نیکلاس با میلیونری منزوی، به یک بازی اسرارآمیز تبدیل میشود. هرچه زمان میگذرد بیشتر و بیشتر به درون این بازی کشیده میشود. نیکلاس به مردی درمانده و تبدیل میشود که برای حفظ سلامت و بقای خودش در نبرد است.
کتاب مجوس را میتوان یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر جهان دانست. سال ۱۹۹۹ مدرن لایبرری ــ یک مؤسسهی انتشاراتی امریکایی متعلق به رندوم هاوس ــ دو فهرست صدتایی از بهترین کتابهای انگلیسیزبان قرن بیستم منتشر کرد، یکی به انتخاب هیئت داوران و یکی به انتخاب خوانندگان. این اثر یکی از معدود کتابهایی بود که در هر دو فهرست حضور داشت.
کتاب مجوس رمانی جذاب است که میتواند برای همة خوانندگانش بهخصوص برای کسانی که به ادبیات داستانی بیشتر علاقه دارند، جذاب باشد.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 714 بار
عنوان کتاب: مجوس
جزو صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب منتقدین
جز برترین رمان ها در بریتانیا
جزو برترین رمان های روانشناسانه
نویسنده: جان فاولز
مترجم: پیمان خاکسار
تعداد صفحات کتاب: 866 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 84.97 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب