دانلود کتاب قهوه سرد آقای نویسنده
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده، داستانی عاشقانه با مضمونی هیجانی و معمایی دارد که روایتی از زندگی یک نویسنده و دختر روزنامه نگار است.
کتاب، شامل پاراگراف های جذابی است که به صورت مستقل هم تأثیرگذار و زیبا هستند و روزبه معین قبل از چاپ کتاب، بخشی از آنها را در فضای مجازی منتشر کرده بود و این موضوع، اشتیاق و استقبال مردم را رقم زد. رمان پیش رو یک انتخاب خوب برای آغاز کتابخوانی به خصوص برای قشر جوان است.
اولینبار کتاب در اردیبهشت 1396 منتشر شد که در اولین جشن امضا، چاپ اول به پایان رسید و هماکنون کتاب به هشتادمین چاپ خود رسیده است. این رمان با تکنیک داستان های فرعی متعدد نوشته شده است به نحوی که هرکدام از این داستانهای فرعی در دل کلیت داستان ساختمان کلی رمان را تشکیل می دهند.
خلاصه کتاب
رمان قهوه سرد آقای نویسنده داستان یک نویسنده به نام آرمان روزبه و یک دختر روزنامه نگار است. کتاب با یک خاطره از دروان کودکی آرمان شروع میشود. خاطرهای که در ادامه اساس اتفاقات بعدی کتاب است. ماجرا از این قرار است که آرمان در کودکی عاشق دختری می شود که ۱۵ سال از خودش بزرگتر است و برای تمرین پیانو به خانه پیرزن همسایه می آید. آرمان عاشق رفت و آمد این دختر برای یادگیری پیانو است.
اما پیرزنی که به این دختر پیانو آموزش می دهد یک آهنگ بیشتر نمیداند و بنابراین آرمان تصمیم میگیرد نت های موسیقی آن ها را دست کاری کند تا آموزش پیانو مدت زمان بیشتری طول بکشد. ۲۰ سال بعد آرمان به یک کنسرت می رود. کنسرت عشق دوران کودکیاش. اتفاقا در همان کنسرت دختر آهنگی را که آرمان در کودکی دستکاری کرده را می نوازد و اسم آن را هم «وقتی پسربچه عاشق می شود» گذاشته است.
آرمان از این اتفاق بسیار لذت می برد و می خواهد خودش را معرفی کند، می خواهد اعتراف کند که این آهنگ نتیجه شیطنت خودش بوده اما ماجرا به این سادگی نیست. در طول خواندن کتاب قهوه سرد آقای نویسنده مدام نویسنده را تحسین می کردم که چه کتاب خوبی نوشته و چقدر خوب با ذهن خواننده بازی می کند. اما وقتی به آخر کتاب رسیدم حسابی غافلگیر شدم.
پایان کتاب دور از انتظار، عجیب و حتی می توانم بگویم ناامید کننده بود. در حدی که میتوانم به شما پیشنهاد کنم ۱۸ صفحه آخر کتاب را نخوانید! نکته دیگری در مورد رمان قهوه سرد آقای نویسنده این است که یک معمای ریز در آخر کتاب وجود دارد که ذهن خواننده را درگیر می کند. جواب این معما چیز خاص و مهمی نیست، مگر اینکه نویسنده قصد داشته باشد ادامه این کتاب را منتشر کند.
بخشی از متن کتاب
میخوام یه اعتراف بکنم! من چند سال پیش دیوانهوار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم، عاشق یه دختر لاغر و قدبلند شدم که عینک ته استکانی میزد و پونزده سال از خودم بزرگتر بود، اون هر روز به خونهی پیرزن همسایه میاومد تا ازش پیانو یاد بگیره. ازقضا زنگ خونهی پیرزن خراب بود و معشوقهی دوران کودکی من مجبور بود زنگ خونهی ما رو بزنه، منم هر روز با یه دست لباس اتوکشیده میرفتم پایین و در رو واسهش باز میکردم، اونم میگفت: «ممنون عزیزم!»
لعنتی چقدر تودلبرو میگفت عزیزم! پیرزن همسایه چند ماهی بود که داشت آهنگ دریاچهی قو چایکوفسکی رو بهش یاد میداد و اون خوشبختانه اینقدر بیاستعداد بود که نتونه آهنگ رو یاد بگیره، بههرحال تمرین به بیاستعدادی چربید و اون کمکم داشت آهنگ رو یاد میگرفت… در تیمارستان زمان بهسرعت میگذشت و با اینکه فقط چند روز بود که به اونجا رفته بودم اما بهاندازهی چند سال پیر شده بودم، چون گذر عمر توی جایی که دوستش نداری همیشه زجرآور و طاقتفرساست.
هر ثانیهای که میگذره انگار ساعتهای زیادی رو از دست میدی و عقربهها تکههای وجودت رو با خودشون میبرن، و از این بابت زمان به سرعت میگذشت چون بیرون از آسایشگاه توطئهی وحشیانهای علیه من در حال انجام بود، ابی دوست گذشته و دشمن امروز من خاطراتم رو دزدیده بود و من در حالی که بین سیمهای خاردار، نردههای بلند و دیوونهها گیر کرده بودم، کاری از دستم ساخته نبود…
این فهمیدنه که آدمها رو بزرگ می کنه، کسی که تنها می مونه و فکر می کنه بزرگ میشه، کسی که سفر می کنه و از هرجایی چیزی یاد می گیره بزرگ میشه، کسی که با آدمهای مختلف حرف میزنه و سعی می کنه اون ها رو درک کنه بزرگ میشه، واسه همین به این اعتقاد دارم که کسانی که زیاد کتاب میخونن میتونن آدم های بزرگی بشن. چون اونها تنها میمونن و فکر میکنن، با داستان ها به سفر میرن، چیزای مختلف یاد میگیرن و سعی میکنن بقیه رو درک کنن…
نقد کتاب قهوه سرد آقای نویسنده
با در دسترس قرار گرفتن کتاب در اختیار مخاطبان عام و منتقدین سیل عظیمی از نقد ها به سمت کتاب قهوه سرد آقای نویسنده سرازیر شد که در صد قابل توجهی از آن را انتقاد های منفی نسبت به متن داستان و محتوای آن شامل میشد.
جامعیت این نقد های منفی نیز در کلیشه ای بودن داستان، عدم تطبیق داستان های کتاب با داستان اصلی و تاثیر پذیری نویسنده از کتب و فیلمنامه های خارجی خلاصه میشد که به تعبیری نویسنده بر طبق علایق رده سنی جوان و فضای مجازی با آوردن جملات مفهومی و تاثیرگذار بر این رده سنی کتاب را نوشته!
رمان قهوه سرد آقای نویسنده با لحنی ساده و روان نوشته شده است و بیشتر طرفدارانش نوجوانان و جوانان کم سن و سال هستند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 1,595 بار
عنوان کتاب: قهوه سرد آقای نویسنده
نویسنده: روزبه معین
تعداد صفحات کتاب: 251 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 12.51 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب