مردی به نام اوه

آخرین ویرایش: 4 هفته قبل
مردی به نام اوه (nbookcity.com)

دانلود کتاب مردی به نام اوه

کتاب مردی به نام اوه زندگی پیرمرد 59 ساله ای را به تصویر کشیده است که به علت کهولت سن از محل کارش اخراج شده.

او چند سالی است به عنوان مدیر محله تمام فعالیت های محله را زیر نظر دارد تا همه چیز به نحو احسن پیش برود. همسایه ها این پیرمرد را به عنوان یک مرد خشن و عبوس می شناسند چرا که همیشه اوه با همسایه ها به دلیل رعایت نکردن نظم و یا آوردن ماشین اضافه داخل محل بحث می کند.

اما کسی از سرنوشت و زندگی اوه، این پیرمرد خسته و عبوس ندارد. چه کسی می داند که او بعد از فوت همسری که زندگی عاشقانه و خاصی را با او پشت سر گذاشته است چه رنجی کشیده است؟ و چرا دیگر توان ادامه زندگی بدون همسرش را ندارد؟

خلاصه کتاب

رمان مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن است. این کتاب رتبه‌ی اول پرفروش‌های سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه و منتشر شده است. بکمن در این رمان تراژیک  احساس ‌هایی مثل عشق و نفرت را به ‌زیبایی به تصویر می‌کشد و انسان و جامعه‌ی مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد می‌کند.

کتاب مردی به نام اوه در عین داشتن نثری بسیار ساده و روان، مفاهیم عمیقی دربردارد که از چشم‌های مخاطب پنهان نمی‌ماند. بکمن، متولد استکهلم، نویسنده و وبلاگ‌ نویس سوئدی است. از دیگر آثار پرفروش او می‌توان به «مادربزرگ سلام رساند و گفت متأسف است» و «بریت ماری اینجا بود» اشاره کرد.

بخشی از متن

اووه یک مرد پنجاه و نه ساله است و یک اتومبیل ساب دارد، از آن دسته از مردم است که وقتی از قیافه‌ی کسی خوشش نیاید، انگشتش را مثل چراغ قوه‌ی پلیس به سمت او می‌گیرد و به او اشاره می‌کند. جلوی ویترین مغازه‌ای که لوازم یدکی ماشین ژاپنی دارد می‌ایستد، مدتی به فروشنده خیره می‌شود و بعد جعبه‌ی سفیدی را جلوی او تکان می‌دهد. سوال می‌کند: «این همان است که به آن «آیپد» می‌گویند، درسته؟»

فروشنده که مردی لاغراندام با قیافه‌ای خجالتی است سعی می‌کند خودش را کنترل کند که جعبه را از دست اووه قاپ نزند:  «بله دقیقا… آیپده… اما می‌شه این قدر تکونش ندید؟!» اووه نگاه شک ‌داری به جعبه‌ی می‌کند؛ انگار جعبه مشکوک است، جعبه‌ای که لباس ورزشی می‌پوشد و سوار اسکوتر می‌شود و اووه را دوست صدا می‌زند و به او پیشنهاد فروش ساعت می‌کند. «پس که این‌طور… یه جور کامپیوتره، آره؟»

فروشنده سرش را به نشانه‌ی تایید تکان می‌دهد، لحظه‌ای تردید می‌کند و یک بار دیگر سرش را به نشانه‌ی نفی تکان می‌دهد:«بله… شاید، منظورم اینه یه آیپده، ولی بعضیا بهش تبلت یا بعضیا کامپیوتر بدون کیس هم می‌گن. هر کس یه اسمی روش می‌ذاره.» اووه به چشم احمق به فروشنده نگاه می‌کند و دوباره جعبه را حرکت می‌دهد:«یعنی وسیله‌ی خوبیه؟» فروشنده با تردید سر تکان می‌دهد و سوال می‌کند: «بله، منظورتون چیه؟»

نقد کتاب مردی به نام اوه

اولین چیزی که در مورد کتاب مردی به نام اوه نظر مخاطب را جلب می کند جمله روی جلد کتاب است. جمله ای از مجله آلمانی اشپیگل:( کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.) من وقتی با این جمله روبه رو شدم به نحوی از کتاب بیزار شدم و ذهنیت بدی نسبت به آن پیدا کردم.

چون به طور کلی مخالف جملاتی از این قبیل بر روی جلد کتاب ها هستم، و فکر می کنم صرفا به خاطر تبلیغات می باشد. اما وقتی شروع به خواندن کتاب کردم، در همان صفحات اول وقتی که اوه می خواهد یک آی پد بخرد عاشق شخصیت اوه شدم. وقتی بیشتر جلو رفتم جمله مجله اشپیگل زیاد به نظرم بی ربط نیامد.

اما کتاب مردی به نام اوه برای ما ایرانی‌ها جذابیت خاص دیگری هم دارد: کاراکتر دوم کتاب، زنی ایرانی به نام پروانه است! برای من، از وقتی پروانه وارد داستان کتاب شد جذابیت کتاب دوچندان شد، چون دوست داشتم ببینم فردریک بکمن از ایرانی ها چه تصویری به نمایش می گذارد. و باید بگویم شخصیت پروانه، زنی خوش‌ قلب و دوست‌ داشتنی است که مسیر زندگی اُوه را عوض می‌ کند.

در آخر باید بگویم اگر دنبال یک رمان خوب با لحن ساده و صمیمی هستید که آخر شب ها بخوانید و با یک احساس خوب به خواب بروید، قطعا رمان مردی به نام اوه گزینه مناسبی خواهد بود. لذت خواندن این کتاب خوب را از دست ندهید.

بخش دیگری از متن 

دوست داشتن یه نفر مثه این می مونه که آدم به یه خونه اسباب کشی کنه. اولش آدم عاشق همه چیزهای جدید میشه، هر روز صبح از چیزهای جدیدی شگفت زده میشه که یکهو مال خودش شده اند و مدام میترسه یکی بیاد توی خونه و بهش بگه که یه اشتباه بزرگ کرده و اصلا نمیتونسته پیش بینی کنه که یه روز خونه به این قشنگی داشته باشه، ولی بعد از چند سال نمای خونه خراب میشه، چوب هاش در هر گوشه و کناری ترک میخورن و آدم کم کم عاشق خرابی های خونه میشه. آدم از همه سوراخ سنبه ها و چم و خم هایش خبر داره.

آدم میدونه وقتی هوا سرد میشه، باید چیکار کنه که کلید توی قفل گیر نکنه، کدوم قطعه های کف پوش تاب میخوره وقتی آدم پا رویشان میگذاره و چه جوری باید در کمدهای لباس را باز کنه که صدا نده و همه اینا رازهای کوچکی هستن که دقیقا باعث میشن حس کنی توی خونه خودت هستی… عشق از دست رفته هنوز عشق است، فقط شکلش عوض می شود. نمیتوانی لبخند او را ببینی یا برایش غذا بیاوری یا مویش را نوازش کنی یا او را دور زمین رقص بگردانی. ولی وقتی آن حس ها ضعیف می شود،حس دیگری قوی می شود. خاطره. خاطره شریک تو می شود. آن را می پرورانی. آن را میگیری و با آن می رقصی. زندگی باید تمام شود، عشق نه…

در پایان امیدواریم از خواندن رمان زیبای مردی به نام اوه لذت ببرید.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 7,327 بار

Fredrik%20Backman%20 %D9%81%D8%B1%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%A9%20%D8%A8%DA%A9%D9%85%D9%86

عنوان کتاب: مردی به نام اوه

برنده ی جایزه ی رمان اول بوک بروز سال 2014

جز برترین رمان های قرن 21

جزو برترین کتاب های امیدبخش

جز برترین رمان های نخست

نویسنده: فردریک بکمن

مترجم: الناز فرحناکیان

تعداد صفحات کتاب: 308 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 24.73 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

نوشته‌های مشابه

«کتاب پس از تو باعث می‌شود گاهی اوقات بخندید و گاهی گریه کنید، خوشحال یا اندوهگین باشید. نویسنده کتاب به خوبی شخصیت‌های را معرفی می‌کند و آنها را به مکان‌هایی می‌رساند که نه خودِ آنها و نه ما انتظار را داشتیم.»
بروزرسانی: 4 هفته قبل
تعداد بازدید: 19095
لانس تصور می‌کند حتی افرادی که بیست میلیون پوند دارند همچنان به خانه هایی نگاه می‌کنند که هرگز قادر به خریدشان نیستند. هیچ‌کس خانه‌ای نمی‌خرد، بی‌آنکه در دلش آرزوی داشتن خانه‌ای...
بروزرسانی: 3 هفته قبل
تعداد بازدید: 407

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *