دانلود کتاب پسر بچه سر راهی
کتاب پسر بچه سر راهی اثر معروف هکتور مالو، سرگذشت زندگی پسری بیخانمان به نام رمی را که در بدو تولد دزدیده شده را روایت می کند.
پس از حوادث مختلفی که در زندگی این پسرک پیش میآید، مردی به نام باربرن و همسرش رمی را به فرزندی میپذیرند. اما آنها پس از مدتی به دلیل تنگدستی مجبور میشوند او را به یک نوازندهی دورهگرد بفروشند. مرد دورهگرد او را با میمونها و سگهای خود همراه میکند و از این گروه کوچک به طور سیار نمایشهایی به وجود میآورد.
پسر پس از مرگ او آزاد میگردد و بدون هدف به شهرهای مختلف میرود و با ماجراهای بسیاری مواجه میشود، تا نهایتاً در لندن پدر و مادرش را پیدا میکند و سرانجامی نیک نصیبش میشود. داستان هیجانانگیز این پسر بچه سر راهی مهربان و شجاع، ماجراهایی دربارهی خودباوری و مبارزه با سختیها است.
مروری بر رمان
کتاب پسر بچه سر راهی یکی از با ارزشترین آثاری محسوب میشود که برای جوانان و نوجوانان منتشر و موفق به دریافت جایزه آکادمی فرانسه شده است. هکتور مالو رمانهای متعددی با رعایت نکات و آموزههای تربیتی برای جوانان از خود به جای گذاشته است که از بین آنها “بیخانمان” شهرت و محبوبیت جهانی دارد و تنها کتابی از اوست که هنوز تازگی و تأثیر غمانگیز خود را در نسل جوان دارد.
از روی این اثر تاکنون فیلمهای سینمایی، انیمیشن و برنامههای تلویزیونی متعددی ساخته شده و نویسندگان و مترجمین بسیاری آن را به شیوههای گوناگون و مناسب برای گروههای سنی متفاوت کودکان و نوجوانان ترجمه، تلخیص و بازنویسی نمودهاند که این ترجمه نیز از آن جمله به شمار میرود. هکتور مالو نویسندهی فرانسوی این اثر، ابتدا در رشتهی حقوق تحصیل کرد و قصد داشت وکیل یا قاضی باشد، اما بعدها متوجه شد که علاقهی اصلیاش نوشتن است. او هفتاد عنوان اثر دارد، اما معروفترین کتابهایش «باخانمان» و «بیخانمان» به شمار میروند.
میتوان گفت کتاب پسر بچه سر راهی از خودش مشهورتر شده، به طوری که این را بر روی تندیس یادبودش هم نگاشتهاند. او که در داستان پردازی لحن صادقانه و خوشایندی دارد و آثارش پیوسته مورد توجه نوجوانان قرار میگیرد، علاوه بر آن که نویسندهی مسائل اخلاقی و تربیتی محسوب میشود، زندگی عصر جدید و رنج عمیق انسانی را کاملاً درک میکند. ارشادهای دلپذیر او و دقت فراوان در شرح وقایع عینی محیط، موجب پیروزی آثارش هستند.
بخشی از متن
من در یک گوشه از نفرت و ترس میلرزیدم. آیا این مردی بود که قرار بود ارباب من شود؟ اگر من نتوانستم سی یا چهل شاهی که برای من مقرر کرده بود فراهم کنم بایستی توسط ریکاردو شلاق میخوردم؟ من حالا درک کردم که چگونه ماتیا آن قدر راحت درباره مرگ صحبت میکرد. اولین ضربه شلاق که بر پشت برهنه پسر بچه وارد شد اشک مرا درآورد. من فکر میکردم که وجود مرا در آنجا فراموش کردهاند ولی اشتباه میکردم.
گاروفولی زیر چشمی مرا تحت نظر داشت. او مرا نشان داد و گفت: “این هم یک پسر بچه که قلب رئوف و مهربانی دارد. او مثل بقیه شما بد ذاتها نیست. شما وقتی میبینید یکی از هم قطاران شما کتک میخورد میخندید و خوشحال میشوید. به این پسر به عنوان یک نمونه خوب نگاه کنید.”من از سر تا پا میلرزیدم.
هم قطاران آنها… دومین ضربه شلاق که وارد شد محکوم بدبخت از فرط درد ضجهای زد. در سومین ضربه فریاد محکوم بلند شد. گاروفولی دستش را بلند کرد. ریکاردو که شلاقش را بلند کرده بود که بر پشت محکوم فرود آورد دست نگه داشت. من فکر کردم که دل گاروفولی از این ضجه و ناله به رحم آمده و خیال دارد محکوم نگونبخت را ببخشد. اصلاْ این طور نبود.
شما می توانید کتاب پسر بچه سر راهی را بصورت رایگان از شهر کتاب دانلود و مطالعه نمایید.
تعداد بازدید: 1,228 بار
عنوان کتاب: پسربچه سرراهی
نویسنده: هکتور مالو
مترجم: دکتر تورج هاشمی
تعداد صفحات کتاب: 251 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 4.81 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهرکتاب