دانلود کتاب مزرعه
کتاب مزرعه آنقدر خوب است که خیلی زود تمامش خواهید کرد و بعد، به کسانی که هنوز آن را نخوانده اند، غبطه خواهید خورد…
تام راب اسمیت با توصیفاتی قوی و فضاسازی هایی بینظیر به خوبی فضای ترسناک و خفقان داستان را به شما منتقل میکند و شما را با خود به مزرعه یخزده و هولناک قصه میبرد. شما همراه با این کتاب به مزارعی سفر میکنید که مردان آنجا به شدت مردسالار هستند و دختر جوانی نیز در آنجا ناپدید شده است.
خواننده در این اثر با دروغ همراه میشود، دروغی با پوششی محکم و رازهای چندین ساله یک خانواده سه نفره… در این کتاب جزء به جزء ماجرای خانواده راب در قالب رمانی روانشناختی و تریلر به تصویر کشیده میشود با شروعی غافلگیر کننده، ضرباهنگی پرهیجان و پایانی که وجوه تاریک روابط و زندگی شخصیتها را آشکار میکند.
خلاصه کتاب
کتاب مزرعه، رمانی نوشته ی تام راب اسمیت است که نخستین بار در سال 2013 به انتشار رسید. راوی داستان، یکی از ساکنین لندن که تنها با نام دانیل شناخته می شود، تماسی تلفنی از پدرش دریافت می کند، پدری که بعد از بازنشستگی به همراه همسرش به سوئد رفته تا به مزرعه داری بپردازد. پدر به دانیل می گوید که مادرش در بیمارستان است و برای ماه ها درگیر توهمات شدید بوده است. قبل از این که دانیل به سوئد برود، پدرش دوباره تماس می گیرد و می گوید که مادرش دکترها را مجاب کرده که او را ترخیص کنند و سپس ناپدید شده است. پس از مدتی، مادر دانیل با او تماس می گیرد و می گوید به سمت انگلیس در حرکت است و هر چیزی که پدرش به دانیل گفته، دروغی بیش نبوده است.
وقتی که مادر از راه می رسد، داستانی پیچیده را تعریف می کند و می گوید که علیه او نقشه هایی ریخته اند. اما دانیل حرف کدام یک از آن ها را باید باور کند؟ به قلمروی سرد و تاریک «مزرعه» خوش آمدید. جایی که در آن نباید به هیچکس اعتماد کنید. حتی پدر و مادر هم میتوانند همان کسانی باشند که فکر و دسیسهای در سر دارند. همه چیز را باید با بدبینی و سوءظن ببینید و بشنوید. و این جادوی تام راب اسمیت است، کسی که توانسته با کمترین امکانات و براساس داستانی واقعی کتابی خلق کند که خط به خط آن نفسگیر و تکاندهنده است.
ترس، تعلیق و ناباوری در این کتاب آنقدر پررنگ و قوی هستند که حتی وقتی کتاب را بستید و کنار گذاشتید هم نمیتوانید از فکر آن رها شوید. داستان کتاب مزرعه براساس اتفاقی که در زندگی خود تام راب اسمیت اتفاق افتاده گرفته شده و حول شخصیتهای خودش، پدرش و مادرش میگذرد. این کتاب با موضوعاتی مثل خانواده، سلامتی و حقیقت میشود منبع الهام تام راب اسمیت.
بخشی از متن کتاب
مادرم آرام نشد؛ چیزی را در افکار من احساس می کرد که نمی توانست کامل تشخیصش دهد. نگران از اتفاق بعدی، پرسیدم «فکر می کنی پدر و هاکان به این جزیره رفته بودند؟» «مطمئنم که رفته بودند.» درنگ کردم، خودم را تحریک می کردم که سؤال کنم. «آن جا چه کار کرده بودند؟» سؤال این نیست که چه کار کرده اند. سؤال این است که چه کسی – چه کس دیگری را آن جا برده بودند، ما قطعا می دانیم که برای ماهیگیری آن جا نرفته اند. من تمام بخش های جزیره را گشتم، ولی نتوانستم سرنخی پیدا کنم. ترک آن جا بدون جواب سخت بود، ولی با دیدن ساعتم، متوجه خطری شدم که با آن مواجه بودم؛ آفتاب تا دقایقی دیگر طلوع می کرد.
خوشبختانه حرکت به سمت پایین رودخانه سریع تر بود. با این که صبح شده بود. آفتاب در حال جان گرفتن بود. هاكان و الیزه احتمالا تا الآن بیدار شده بودند. آنها همیشه با طلوع آفتاب بیدار می شدند. فقط امیدوار بودم کنار رودخانه نباشند. از کنار اسکله هاکان رد شدم؛ خیالم راحت شد که او یا زنش را ندیده ام. درست وقتی به این باور رسیدم که اوضاع روبه راه است، موتور قایق خاموش شد. باتری تمام شده بود. من وسط رودخانه غوطه ور بودم. پیش از این که چیزی بگویی، خاموش شدن موتور یعنی این که کریس و هاکان نمی توانسته اند به جزیره قطره اشک رفته باشند، باید در محاسباتت عامل بی عرضگی من را هم برای راندن قایق در رودخانه در نظر بگیری.
من مدام قایق را از این سمت به آن سمت می بردم تا ببینم جایی هست که احتمالا آنها پیاده شده باشند. بعدا وقتی به جزیره قطره اشک برگشتم، سفر رفت و برگشت را با یک بار شارژ موتور برقی انجام دادم. در هر حال آن روز صبح، با توجه به این که کریس صبح زود بیدار میشد، مجبور شدم بقیه مسافت را پارو بزنم. سالها بود پارو نزده بودم. هر چه سعی می کردم تندتر پارو بزنم، پارو زدنم بدتر می شد. وقتی به اسکله رسیدم، دستهایم درد گرفته بود. می خواستم روی زمین دراز بکشم و دوباره نفس بگیرم، ولی وقت نبود. ساعت تقريبا هشت صبح بود. موتور را جدا کردم و آن را کشیدم. وقتی فرغون را از سربالایی به سمت مزرعه هل میدادم، دلم ریخت، کریس بیدار شده بود!
نقد کتاب مزرعه
زمانیکه کتاب مزرعه را میخوانید باید هر لحظه انتظار اتفاقی جدید را داشته باشید؛ تمامی شخصیتهای داستان گذشتهی مبهم و پر رمز و رازی دارند که همچون تکههای یک پازل به هم متصل هستند. اسمیت در کتابش از لایههای روانشناختی غافل نشده و حتی اساسیترین بنیان جامعه، یعنی خانواده را هم زیر سوال میبرد. زمانی که خانواده هم به دروغ متصل میشود، تمام اندوختههای شخصیتی و اجتماعی انسان از دست میروند و او بدبین و بدگمان دیگر معنای اعتماد را درک نمیکند.
این تقدیر انسان در عصر مدرن است که تنها به دنیا میآید و تنها هم از دنیا میرود. در دنیای کتاب حاضر، این خانواده جمع کوچکی هستند که با دروغهای بسیار سعی داشتهاند زندگی شاد و آرامی را برای خود رقم بزنند اما بالاخره روزی از راه میرسد که همهی دروغها و فریبها فاش میشوند و بعد از برملا شدن رازها دیگر به سختی بتوان صمیمیت و اتحاد پیش از آن را به دست آورد. اسمیت با جسارتی مثل زدنی از خانواده و نزدیکان خود در این کتاب نوشته است. وقتی میدانیم ردپای پدر و مادر واقعی او در داستان است خواندن کلمات کتاب دردناک و اسمیت هم نویسندهای بیرحم میشود. اما گناهکار حقیقی کیست؟ و چه کسی بیگناه تاوان داده است؟
اینها سوالاتی هستند که خود نویسنده هم پاسخ آنها را نمیداند. کتاب مزرعه شما را در لبه تیغی از حقایق تلخ و باورنکردنی گرفتار میکند…
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 247 بار
عنوان کتاب: مزرعه
جز برترین رمان های روانشناسانه
نویسنده: تام راب اسمیت
مترجم: نادر قبله ای
تعداد صفحات کتاب: 246 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 24.41 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب