دانلود کتاب تا آهنگ درونت هست وقت مردن نیست
کتاب تا آهنگ درونت هست وقت مردن نیست جز آن کتابهایی ست که خواندن آن واجب است و کمک می کند تا زندگی بهتری را پیش بگیرید.
کتاب حاضر با کتاب ۱۰ راز برای دستیابی به موفقیت و آرامش یکی نیست. در بهترین حالت می توان گفت سرنا کتاب پدر خود را ادامه داده است، ولی حتی اگر کتاب پدر را نخوانده باشید، این کتاب می تواند برایتان مفید و جالب باشد.
داستان‌هایی که در این کتاب آمده، لحظات جالب و بعضا خجالت آور زندگی سرنا را به تصویر می کشند. این داستانها همچنین می گویند او از این لحظات چه آموخته است. داستان هایی درمورد رفاقت، در مورد زندگی روزمره، خانه و خانواده، در مورد شکست و پیروزی های سرنا دایر.
خلاصه کتاب
سرنا دایر دختر ارشد وین دایر به همراه پدرش در کتاب تا آهنگ درونت هست وقت مردن نیست به خوانندگان توصیه های مهمی می کنند، توصیه هایی که لازم است همیشه به یاد داشته باشیم. سرنا در این کتاب توضیح می دهد زندگی با والدین مذهبی چه حسی دارد. او در مورد هر ده اصل پدرش حرف می زند، ولی تجربیات خود را هم به آنها اضافه می کند. او توضیح می دهد این اصول چه تأثیری روی زندگی او داشته‌اند. او داستان هایی را در مورد مشکلات و موفقیت های خود تعریف می کند. وین هم نقطه نظر خود را بیان می کند.
یکی از مهم‌ترین نکات در مورد «کتاب تا آهنگ درونت هست وقت مردن نیست» صداقت آن است. هر آنچه در کتاب آمده عقاید صادقانه‌ی سرنا دایر و پدرش است. ممکن است در ابتدا فکر کنید اصولی که در کتاب آمده شعاری و بی‌فایده هستند؛ ولی داستان‌های سرنا در مورد زندگی خود به شما می‌قبولاند هر آنچه وین در کتاب خود آورده بود و هر آنچه سرنا در این کتاب به آن اضافه کرده، همه عقاید واقعی این دو هستند. نکته‌ی جالب دیگر این است که در این کتاب صدای پدر و دختر را باهم داریم. درواقع بخشی از هر فصل به حرف‌های پدر اختصاص داده شده است. بنابراین محتویات کتاب می‌تواند برای والدین و فرزندان مفید باشد.
حتی می تواند آنها را به هم نزدیک‌تر کند. این همکاری صمیمانه بین پدر و دختر برای همه‌ی والدین خواندنی است. البته همه‌ی افرادی که می خواهند «موسیقی» درون خود را کشف کنند، نیز می توانند از این کتاب لذت ببرند. کتاب تا آهنگ درونت هست وقت مردن نیست یکی از زیباترین کتابهایی است که در حوزه‌ی روانشناسی نوشته شده است.
بخشی از متن کتاب
حاضر بودم در آن لحظه هر کاری که در دنیا باشد برای او بکنم تا حالش خوب شود پس به او قول دادم که اجازه ندهم هیچ جای سرش را بتراشند. به محض اینکه وارد مطب دکتر شدیم پدر هم رسید و دکتر به او گفت که زخم را باید هم از داخل و هم از بیرون بخیه کنند و مجبورند برای ضد عفونی کردن زخم حدود ده سانتی متر از موهای دور زخم را بتراشند و سیژ بلافاصله هق هق گریه را سر داد. من برای دکتر توضیح دادم که این کار را نکند چون خواهرم به همه موهایش نیاز دارد و وقتی دیدم که او اصلا اهمیتی نمی دهد به تکاپو افتادم.
تندتند برایش توضیح دادم که به خواهرم قول داده ام و چونکه پدر و مادر از هم جدا شده اند قول من برای خواهرم بسیار مهم است زیرا او باید حس کند که می تواند روی من حساب کند و اگر موهای خواهرم را بتراشد هر دوی ما را رنجانده است. دکتر به پرستارها گفت که مرا از اتاق بیرون کنند و موهای دور زخم را تراشید. خواهرم فقط بی وقفه جیغ می کشید: «سرنا تو به من قول دادی!» حال که به گذشته نگاه می کنم می فهمم که شکستن قول یا سر تراشیده سیژ چیزی نبود که باعث ناراحتی من و او بشود. در آن لحظه هر دو از نظر احساسی ویران شده بودیم چون نیاز داشتیم که پدر و مادر در کنارمان باشند و کارها را روبه راه کنند همان طور که همیشه این کار را می کردند و این اولین باری بود که در زندگی آنها پهلوی ما نبودند.
اگرچه پدر در آنجا حضور داشت اما فکر و ذکرش جای دیگری بود. همان طور که بیرون اتاق نشسته بودم و صدای جیغهای خواهرم را می شنیدم که نام مرا صدا می کرد و از من کمک می خواست و تمام مدت هیچ کاری از دست من برنمی آمد، ناگهان چیزی برایم آشکار شد. من هم به اندازه سیژ به پدر و مادر احتیاج داشتم و هنوز آمادگی پذیرفتن مسئولیت سنگین نگهداری از خواهرها و برادرهایم را نداشتم. برای اولین بار به این نتیجه رسیدم که کسانی که دوستشان دارید می توانند واقعا شما را خرد و ویران کنند اما همچنان مجبورید که از جا بلند شوید و به جلو بروید.
آمادگی بزرگ شدن و قبول مسئولیت را نداشتم اما دقیقا این همان کاری بود که باید انجام میدادم. متوجه شده بودم در آن تابستان پدرم قادر نبود از پس کارها برآید و من ناامیدانه می خواستم مراقب باشم که خواهر و برادرهای کوچک تر متوجه چیزهایی که من می دیدم نشوند. در حال و هوای مسئولیت و بلوغ قرار گرفته بودم و کارم این بود که مطمئن شوم همه چیز روبه راه است. درحقیقت این کار مفیدترین و تسلی بخش ترین کاری بود که می توانستم انجام دهم…
نقد کتاب تا آهنگ درونت هست وقت مردن نیست
سرنا دایر دختر وین دایر است. او این کتاب را با مشارکت پدرش نوشته است. نام کتاب تا آهنگ درونت هست وقت مردن نیست برگرفته از یکی از اصولی است که وین دایر در کتاب ده راز برای موفقیت و صلح درون استفاده کرده بود. سرنا دایر بعد از انتشار آن کتاب توسط پدرش به همه‌ی دنیا نشان دهد که دختر وین دایر بودن چه حسی دارد.
سرنا دایر در مقدمه‌ی این کتاب می‌نویسد: سال‌ها پیش پدرم کتاب 1۰ راز موفقیت و آرامش درون را نوشت که در آن کتاب به ۱۰ راز اشاره کرد به اپن امید که فرزندانش هم آنها را در زندگی به کار برند. از آنجایی که من هم یکی از فرزندانش هستم و با همان رازها بزرگ شده‌ام متوجه شدم که نسبت به دوستان و آشنایان دید بسیار متفاوتی به زندگی دارم.همان‌طور که بزرگ‌ترمی‌شدم، متوجه بودم که نصایحی مانند: «مرتب و منظم باش!»، «به حرف بزرگ تر گوش کن!»،«مطیع پدر و مادر باش!» که دوستانم از والدین‌شان می‌شنیدند با نصایح و توصیه‌هایی که پدر و مادرم به ما می‌کردند، کاملا تفاوت داشت.
والدینم به ما یاد می‌دادند که به دنبال سرنوشت خود برویم و به ندای درون اعتماد کنیم و با آن همراه شویم. آنها به ما یاد دادند که همه‌ی ما پرتوای از نور الهی هستیم و با هدف و منظور خاصی به این جهان پا گذاشته‌ایم.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 337 بار
عنوان کتاب: تا آهنگ درونت هست وقت مردن نیست
رشد و بالندگی در فضایی معنوی
نویسندگان: سرنا دایر و وین دایر
مترجم: مرجان رزم آزما
تعداد صفحات کتاب: 159 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 17.5 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب
