دانلود کتاب طلای درون
کتاب طلای درون به ما یاد می دهد چگونه ویژگی هایی که در دیگران می بینیم در واقع در خود ما هستند. رابرت الکس جانسون با بهره گیری از مسیحیت اولیه ، کیمیاگری قرون وسطایی ، روانشناسی عمیق و افسانه های “مرد هلندی پرنده” و “پادشاه همیشه و آینده” سعی می کند اصول روان شناسی را برای خوانندگانش واضح و نیز جذاب کند.
او همچنین به بررسی موضوعات تنهایی ، دین بنیادگرایی و ابعاد معنوی روانشناسی می پردازد. این کتاب بر مبنای تئوری روانشناسی تحلیلی پروفسور کارل گوستاو یونگ به رشتهی تحریر درآمده است، به گونهای که کاملا کاربردی، چگونگی جابهجایی طلا را برای شما شرح می دهد. انتقال طلا، از ناخودآگاه شما به بخش خودآگاهتان روند حساس و اسرارآمیزی را طی میکند، البته خوب است بدانید با اینکه این طلا، طلای وجودی و درونی شماست، اما در آغاز کار تا حدی برایتان سنگین خواهد بود که نمی توانید به تنهایی از پس آن بر بیایید و برای مدتی هر چند کوتاه ناچارید از دیگران کمک بگیرید.
خلاصه کتاب
نوینده در کتاب طلای درون از طلاهای درونی هر فرد صحبت می کند. طلاهایی که خلق نمی شوند بلکه از همان ابتدا در وجود ما هستند. این طلاها ممکن است اعتماد به نفس باشند یا عشق. بهرحال همیشه یکی از دغدغه های ما این بوده است که مستقل، با اقتدار، شجاعانه و دلیرانه در عرصههای مختلف زندگی ظاهر شویم. ولی از آن جایی که همواره ما کارهایی را بلد نیستیم و مسیرهایی در زندگی برایمان ناآشناست، مجبور می شویم به کسی تکیه کنیم. مجبوریم در تصمیم گیریهای مهم زندگیمان کسب اجازه کنیم. به همین خاطر طلای درونمان که همان استقلالمان است را این گونه به دیگران واگذار می کنیم.
با مطالعهی کتاب طلای درون یاد می گیریم که چه زمانی باید طلای وجودیمان را برای نگهداری به دیگران بدهیم؟ چه زمانی باید برویم و طلایمان را پس بگیریم؟ اگر زمان پس گرفتن، طرف مقابل نخواست طلای ما را به ما پس دهد چه باید بکنیم؟ از طرفی باید بدانیم ما هم برخی مواقع باید طلای همسر، همکار، فرزند و یا دوستمان را از آنها بگیریم و زمانی که قدرت کسب استقلال شان را پیدا کردند سریعا طلای آنها را به آنها برگردانیم؟ شما باید بدانید چگونه این نقش را خوب ایفا کنید تا هم خودتان دچار دردسر نشوید و هم دیگران را دچار مشکل نکنید.
سخن نویسنده
جانسون در این کتاب می گوید، طلای درون همان استقلال و آزادگی شخصیت و تفکر است، یعنی والاترین ارزش در روان انسان. طلای درون روح ما، خودِ ما و ذاتیترین و درونیترین بخش موجودیت ماست. بهترین و زیباترین نسخه از ما همان طلای بیست و چهار عیاری است که جایی درون ما پنهان شده است.
جانسون در این کتاب یادآوری میکند که ما خود را میشناسیم، اما این چیزی ست که آگاهانه آن را در ذهن خود تثبیت کردهایم. تا زمانی که کسی درون واقعی ما را نبیند و به طلای درون مان پی نبرد، ما هم شاید هرگز جنبههای دیگر وجود خود را نشناسیم و به آن پی نبریم.
البته همه چیز به این سادگی نیست، زمانی که طلای درون خود را می شناسید باید با دقت از آن مراقبت کنید. نباید از این ارزش درونی برای انجام معاملات عاطفی، خانوادگی و کاری استفاده کنید. همانطور که جانسون در مثالی زیبا میگوید، دیگران نباید گنجینهای از طلای ما باشند. در غیر این صورت، همه چیز ممکن است در نهایت به روابطی ناسالم، بیمارگونه و منفعت طلبانه ختم شود.
بخشی از متن کتاب
اوایل زندگی، من خیلی از تنهایی رنج بردم. سال ها طول کشید تا دریافتم که این یک بیماری امروزی است. به نظر می رسد در نقاطی از جهان که زندگی سنتی شکل خود را حفظ کرده است، احساس تنهایی یا وجود ندارد یا میزان آن ناچیز است. در هندوستان، دوستی به من گفت «رابرت، من هرگز در زندگی تنها نبوده ام. من اصلا چنین چیزی را نمی شناسم.» فردی را مجسم کنید که هرگز تنها نبوده است. مردم سنتی توسط جامعه، خانواده، ازدواج و مذهبی احاطه شده اند که جزئیات زندگی را به آنها دیکته می کند. آنها از این جهت آسیب پذیر نیستند. شاید از نظر مادی فقیر باشند، اما از نظر عاطفی رضایت بیشتری دارند. اما امروزه مردم هندوستان بسیاری از مشکلاتی را که در مغرب زمین وجود دارد تجربه می کنند.
تنها زمانی که از کسی نخواهیم طلای درون را برای ما حمل کند قادر خواهیم بود به او به عنوان انسان بنگریم. و هنگامی که دیگران را به عنوان انسان ببینیم، این امکان وجود دارد که تنها نباشیم. دیگران نمی توانند احساس تنهایی ما را کاهش دهند. احساس تنهایی یک مسئله درونی است. حتی عاشق بودن هیچ ربطی به شخص دیگر ندارد. این خودشیفتگی است هنگامی که با شخص دیگر رابطه واقعی و عملی داریم و صرفا از روی فرافکنی های خود به او نگاه نمی کنیم، عشق امکان پذیر می شود. ضمیر ناخودآگاه اغلب اوقات افسانه هایی را به وجود می آورد که بیانگر این هستند که در فرهنگ ما چه اتفاقی دارد می افتد یا قرار است بیفتد.
در این جا می خواهم دو افسانه درباره تنهایی را نقل کنم. اولی هلندی پرنده است. نسخه های متعددی از این داستان وجود دارد که کم و بیش به هم شبیه هستند. مرد جوانی که ناخدای کشتی هلندی پرنده است تخلفی کرده شبیه خطای آدم و حوا که می بایست از باغ بهشت رانده شود. مجازات او چنین تعیین می شود که با کشتی خود آن قدر در میان ابرهای توفانی سرگردان باشد تا زمانی که کسی عاشق او شود. او حق نخواهد داشت از کسی انتظار داشته باشد او را دوست بدارد. فقط باید منتظر بماند. این نکته وحشتناک مربوط به تنهایی است. شما نمی توانید درخواست رهایی کنید. این نوعی فلج شدن است. فقط باید امیدوار باشید که کسی مشکل شما را احساس کند و به شما کمک کند.
نقد کتاب طلای درون
محتوای این کتاب چیزی در حد معجزه است. همه ما بخش هایی از وجودمان را که همان اعتماد به نفس مان، قدرت مان و شهامت مان هست را به دیگران می دهیم تا برای ما نگه دارند و روزی که مورد احتیاج ما شد به ما برگردانند. مثلاً من اعتماد به نفس ام برای شروع یک تجارت تازه را اول به پدرم و بعد به صاحب کارم دادم. شما می توانید هیچ وقت این طلای وجودی تان را از دیگری پس نگیرید و این امر به مرور موجب بهم ریختگی شما خواهد شد. حالا با خواندن کتاب طلای درون جسارت پیدا می کنید اول بفهمید چه طلاهایی را دست چه کسانی دادید و بعد چگونگی پس گرفتن آن را آموزش می بینید.
این کتاب ساده و خوش خوان، به مخاطب می آموزد که چطور ویژگیهای مثبت و منفی دیگران را ببینیم، و بدون این که عجولانه تصمیم گیری یا قضاوت کنیم، بتوانیم راهی برای کنار زدن تیرگی شخصیت افراد و روشنیها و زیباییهای آنها را نمایان کنیم و نسخهی بهتری از خود و دیگران را کشف کنیم.
تعداد بازدید: 1,845 بار
عنوان کتاب: طلای درون
نقشه ی راه نجات از وابستگی به دیگران و رسیدن به استقلال فردی
نویسنده: رابرت الکس جانسون
مترجم: سیمین موحد
تعداد صفحات کتاب: 58 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 3.7 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
کتاب فوق الاده ای است