دانلود کتاب دعای دریا
خالد حسینی پس از دیدن عکسهای منتشر شده از «آیلان کردی» تصمیم به نگارش داستان دعای دریا گرفته است. او همچنین به زندگی این کودک سوری در شهر حمص و پیش از جنگ و مهاجرت نیز میپردازد و نشان میدهد شهری که روزگاری خانه نام داشت چگونه به یک منطقه جنگی مرگبار تبدیل شده است و کتاب دعای دریا را به مناسبت سالگرد مرگ آلان به رشته تحریر درآورده است. تهاجم و جنگ و خشونت، همیشه قربانیانی دارد که هر چقدر هم سعی کنند، هرگز نخواهند توانست خاطرات شوم آن را فراموش کنند. بیدفاعترین قربانیان جنگ، همیشه کودکان هستند.
آنها متوجه معادلات پست دنیای بزرگترها که به جنگ ختم میشود، نیستند و در جهان کودکانهی خود زندگی میکنند تا بمبها و گلولهها میآیند و ترس در دلهایشان خانه میکند. خانهها از دست میروند و از گذشتهی امن و بازیهای سرخوشانه، هیچ نمیماند. هر چه که هست، آیندهای تاریک و ناملموس است و وحشت از قدمی دیگر. در این سالها کودکان زیادی در اطراف ما، کودکیشان را از دست دادند. خبرهای بد آنقدر زیاد است که متأسفانه به جای جریحهدار کردن وجدان عمومی، وجود نکبت و زخمهایی از این دست، دارد برای ما عادی میشود. دعای دریا داستانی غمگین و درعین حال خواندنی است.
خلاصه کتاب
دعای دریا تازه ترین اثر خالد حسینی، نویسنده افغانستانی رمان معروف «بادبادک باز» است. حسینی داستان این کتاب را از پایان غمانگیز آلان کردی، پسرک پناهجوی سه سالهای الهام گرفته است که در سپتامبر ۲۰۱۵ به همراه خانوادهاش، در تلاش برای فرار از جنگ خانمانسوز سوری، در دریای مدیترانه غرق شد. زمانی که جسم بیجان آیلان کردی در ساحل ترکیه پیدا شد، تصاویر دلخراش آن واکنشهای جهانی را برانگیخت و این کودک را به نمادی تراژیک از بحران سوریه تبدیل کرد.
از زمان مرگ این کودک خردسال، حداقل ۸۵۰۰ نفر دیگر در دریای مدیترانه جان خود را از دست دادهاند. مهاجری سوری که با همسر و کودکش در حال فرار از جنگ و مصیبت به سوی اروپاست، خانوادهاش را با قایق از سوریه خارج کرده است و در واگویههای خود مدام دعا میکند که آبهای وسیع دریا، فرزندش را ایمن نگه دارد. این کتاب مصور همزمان با نسخه انگلیسی آن به سه زبان فارسی، پشتو و ازبکی منتشر شده است. خالد حسینی عواید حاصل از فروش جهانی اثر را به آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد اهدا کرده است.
بخشی از متن کتاب
از آسمان بمب بارید. قحطی. کفنودفن. پشت کفنودفن. اینها چیزهایی هستند که تو میشناسی: تو میدانی که چالهای را که بمب بر زمین برجای گذاشته میتوان به استخر تبدیل کرد. تو یاد گرفتهای که خون تیره خبری خوشتر از خون روشن است. آموختهای که مادران و خواهران و همکلاسها را میتوان در فاصلههای باریک میان بتن و تیر و آجر یافت که پوست آفتاب خوردهشان در تاریکی برق میزند. مادرت امشب اینجا به همراه ماست، مروان. در این ساحل سرد و مهتابی، در میان نوزادان گریان و زنانی که به زبانی که ما نمیدانیم، دلمشغولیهایشان را بر زبان میآورند. افغانها و سومالیاییها و عراقیها و اریتریاییها و سورهها.
همه ما بیقرار رسیدن صبح و طلوع خورشیدیم و در عین حال، همه ما از رسید آن در هراسیم. همه ما در جستوجو خانم ايم. شنیدهام که میگویند ما مهمانان ناخواندهایم. که کسی به ما خوشامد نخواهد گفت. که باید کولهبار بدبیاریهایمان را بر دوش گذاشته و با خود به این دیگر ببریم. اما صدای مادرت در گوشم میپیچد که در میان همهمه موجها نجوا میکند : اه، عزیزکم، اثر آنها دیده بودند … حتی نیمی از آنچه را که تو دیدهای …
اه که اگر دیده بودند… به يقين مهربانان تر سخن میگفتند.» پسرم، من زیر زیر نور تربيع سوم ماه به نیمرخ تو خیره میشوم. مژگانت به ظرافت حروف خوشنویسی بستهاند و به خوابی بن تزویر فرورفتهای. به تو گفتم: «دستم را بگیر، هیچ اتفاق شومی رخ نخواهد داد.» اما اینها واژگانی تهی بیش نبودند. فریبی پرانه. پدرت را میکشد … ایمان تو به او. چرا که امشب به تنها چیزی که میتوانم بیاندیشم، ژرفای دریاست، و وسعت بیکرانش و بیتفاوتی بیحدش. و من برای محافظت از تو در برابر دریا چه ناتوانم.
سخن مترجم
شاید تأثیری که یک نویسنده بر مترجم می گذارد، کم تر از انعکاس یک اثرجذاب برخواننده اش نباشد. بی شک یک دهه آشنایی با آثار و اندیشه های خالد حسینی مرا نیز تحت تأثیر عمیق خود قرار داده است، به نحوی که علاقه و توجه خاص وی به ادبیات کلاسیک و شعر، همواره نقش مهمی در نگاه و شیوه ترجمهام داشته است. تا پیش از این هر آن چه از خالد حسینی خوانده بودم، بیش تر در قالب رمانهای رئالیستی و مضامین اجتماعی بودند که به شیوه ای ماهرانه درد و رنج مردم سرزمین پدریاش و فرهنگ غنی مشرق زمین را به تصویر میکشیدند. گویا او ترجیح میدهد به جای آن که یک جا بنشیند و تنها نظارهگر صفحه تلویزیون باشد، خود قلم به دست میگیرد و برای خوانندگانش تصاویری بدیع میسازد. که اینک به عنوان آخرین اثر خالد حسینی برای دعای دریا علاقمندانش ارائه میشود، با همان رویکرد واقعگرایانه نگاهی خاص به عواقب جنگ و مهاجرت اجباری در کشور سوریه اما این بار، یک شعر نو حزن انگیز را بادبادک باز دارد. نویسندهی در قاب یک نامه پیش روی خوانندگان قرار میدهد. دعای دریا با صفحههایی که با نقاشیهای آبرنگ از دان ویلیامز مزین شدهاند، وضعیت پناهجویان را در راه رسیدن به مکانی امن به تصویر میکشد.
نقد و بررسی کتاب دعای دریا
دعای دریا کتاب نیست. یه دلنوشته هست… که هر خطش تو یه صفحه است. و بقیه اش نقاشیه. سرجمع یک صفحس… اما قشنگه. این کتاب شاید زیاد جمله نداشته باشه ولی همون جملات کم خیلی خیلی جالبه و نشون دهنده اینه که خالد حسینی دیگه کم کم به یه بلوغ توی نویسندگی رسیده البته مترجم ها هم واقعا سنگ تموم گذاشتن.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 2,083 بار
عنوان کتاب: دعای دریا
نویسنده: خالد حسینی
مترجم: راضیه عبدلی
تعداد صفحات کتاب: 24 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 9.7 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب