دانلود کتاب بالتازار و بلموندا
رمان بالتازار و بلموندا روایت عشق دو جوان است که در پرتغال قرن هیجدهم اتفاق میافتد، در فضای هول انگیز تفتیش عقاید، فقر بیامان، طاعون همهگیر و خرافات مذهبی. در یک سوی رویدادها دون ژوان پنجم پادشاه پرتغال است که شبهای خود را به باردار کردن راهبگان صومعهها میگذراند و روزهایش را در همنشینی با درباریان، کشیشان و اشراف، و در سوی دیگر دو شخصیت علمی و هنری:
یکی پدر بارتولومئو لورنسو، که در ۸ اوت ۱۷۰۹ نخستین سفینه فضایی عالم را بهصورت پرندهای آهنی به نام پاسارولا به هوا فرستاد و دیگری دومنیکو اسکارلاتی موسیقیدان معروف ایتالیایی. ساراماگو در شرح ماجرای عاشقانه بالتازار و بلموندا و رویدادهای شگفتانگیز صومعهها و دربار پادشاه پرتغال واقعیتهای خیالانگیز تاریخی و خیالپردازیهای واقعنما را چنان به هم میآمیزد که رمان بالتازار و بلموندا را از یک سو به صد سال تنهایی مارکز نزدیک میکند و از سوی دیگر به نام گل سرخ اْمبرتو اِکو.
چکیده کتاب
رماني آميخته از خيال و واقعيت كه در خلال روايت داستان عاشقانه و پرهيجان بالتازار و بلموندا، سلطنت و مذهب را در قرن هجدهم كشور پرتغال به تصوير مي كشد. بالتازار و بلموندا در دوران پادشاهي دون ژان پنجم بی عرضه و عياش و در شرايطي كه فقر، بيماري طاعون و جنگ هاي عقيدتي كشور را فراگرفته است، پابه پاي هم عاشقي مي كنند، آن دو از طرفي ديگر با همراه شدن با شخصيتي تاريخي به نام، پدر بارتولومو لورنچو، كه تحت تعقيب دستگاه تقتيش عقايد قرار دارد، مخفيانه بر روي يك ماشين پرنده كار مي كنند تا بتوانند به عنوان اولين انسان ها پرواز را تجربه كنند.
جملات گلچینی از کتاب:
- آب میگذرد ، اما ساکن است ، و ما که به نظر ساکن میآییم کسانی هستیم که میگذریم…
- وقتی مردی صاحب بچه است ، اغلب با نگاه کردن به صورت آنها خودش را سیر میکند ، چه قدر خوب بود که بچههای ما هم میتوانستند با نگاه کردن به صورتهای ما سیر بشوند…
- تعدادی زن هم غرق شدند ، مردی آه میکشید ، آه همسر محبوب من ، چون همه ما آدمها وقتی میمیریم محبوب میشویم…
- در زندگی آن بچه موسیقی بیشتری وجود نخواهد داشت ، امشب او در حالی میخوابد که اسکارلاتی مینوازد ، و ده سال پس از حالا او خواهد مرد و در کلیسای سن اندرو دفن خواهد شد ، در جایی که هنوز هم در آن آرمیده است…
بخشی از متن کتاب
من همه احکام صادر شده در مورد خود و همراهانم را شنیدم، ولی از دخترم سخنی به میان نیامد. او بلیموندا نام دارد. راستی بلیموندا کجا بود؟ اگر بعد از من دستگیر نشده باشد، بدون تردید برای دیدن پدرش در آن وضعیت، حضور داشته است. ولی اگر این گونه بود، حتماً او را میدیدم، زیرا مشتاق تنها یک بار دیگر دیدنش بودم. آه، ای قلب من. آیا بلیموندا در میان جمعیت بود؟ در میان کسانی که به من تف میکردند و سنگ میانداختند؟ چه مردم فریبخوردهای بودند. تنها خود من میدانستم که همه آنها میتوانند قدیس باشند، البته اگر خودشان بخواهند. میخواستم بلیموندا را ببینم. آه، او کجا بود؟ بلیموندا، بلیموندا، بلیموندا. حتماً دخترم مرا در آن وضعیت دیده بود، ولی نمیتوانست سخنی به زبان بیاورد و مجبور بود وانمود کند که مرا نمیشناسد. آهسته زمزمه کردم، بلیموندا، اگر نمیتوانی حرفی بزنی، فقط نگاه کن! ناگهان او را دیدم. مرد بلندقامتی در کنار او ایستاده بود. نمیدانستم او کیست، از کجا میآید و عاقبت دخترم چه خواهد شد. به آرامی گفتم، بدرود بلیموندا! دیگر هرگز تو را نخواهم دید، بدرود دختر عزیزم، بدرود!»
نقد و بررسی کتاب بالتازار و بلموندا
بالتازار و بلموندا در دلِ یک داستانِ واقعی از تاریخ اتفاق می افتد. داستان در زمانی روایت می شود که دین بر پرتغال حاکم بوده است. این رمان نقدی ست بر خرافات دینی و دیکتاتوری های مذهبی ای که در سراسر تاریخ وجود داشته اند. این رمان را شاید بتوانیم زیباترین رمان ژوزه ساراماگو بدانیم. کاراکتر اصلی رمان کشیشی ست که آرام آرام از دین برمی گردد و عقایدی فراتر از مردم جامعه پیدا می کند. تنها رازدارها و دوستانِ کشیش، بالتازار و بلموندا هستند. بالتازار و بلموندا تلفیقی از یک داستان عاشقانه با اجتماع و سیاست است. این کتاب به معنای واقعی یک شاهکار است.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 790 بار
عنوان کتاب: بالتازار و بلموندا
نویسنده: ژوزه ساراماگو
مترجم: مصطفی اسلامیه
تعداد صفحات کتاب: 375 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 4.5 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب