دانلود کتاب عقل سرخ
کتاب عقل سرخ نام داستانی فلسفی از شیخ شهاب الدین سهروردی است كه در آن مسائل عرفانی با قلم داستانی و رمزگونه از زبان پرندگان بیان شده است.
اهمیت اصلی عقل سرخ شاید در نوعی جمع بندی باشد که عصاره و خلاصهی فلسفه و عرفان شرق را در نوشتاری تقریباً شاعرانه ارائه میدهد. رساله حاضر از روی نسخه ای در مجموعه ای کهنسال متعلق به کتابخانه ملی تحت شماره 2412 که تاریخ تحریر آن 659 و به خط محمد ابن علی ابن علی دامغانی جاجرمی می باشد پیاده شده است. این نسخه که با مرگ مؤلف تنها هفتاد و دو سال فاصله دارد صفحه به صفحه مطابق نسخه مذکور حروف چینی شده است. به این ترتیب که صفحه اول رساله پیش رو مطابق با صفحه اول نسخه خطی و به همین ترتیب تمام رساله صفحه به صفحه مطابق صفحات نسخه خطی میباشد
بخشی از متن
گوهر شبافروز هم در کوه قاف است، اما در کوه سوم است و از وجود او شب تاریک روشن میشود، اما پیوسته بر یک حال نمیماند. روشنی او از درخت طوباست. هر وقت که در برابر درخت طوبا باشد، از این طرف که تو میبینی تمام روشنی مینماید، اما سوی درخت طوبا همچنان یک نیمه او روشن است. چون تمامش در مقابل درخت طوبا قرار گیرد، تمام سوی تو سیاه مینماید و سوی درخت طوبا روشن. باز چون از درخت بگذرد، قدری روشن مینماید. و هرچه از درخت دورتر میشود، وی تو روشنی او زیادتر مینماید. نه اینکه نور بیشتر میشود، بلکه جسم او نور بیشتری میگیرد و سیاهی کمتر میشود. و همچنین ادامه مییابد تا باز در برابر تو قرار میگیرد.
آنگاه، تمام جرم او نور میگیرد. و مثال، این گونه است که گویی را از وسط سوراخ کنی و چیزی را از آن سوراخ بگذرانی، آنگاه کاسهای را پر آب کنی و این گوی را در آن کاسه بگذاری، چنان که نیمه گوی در آب باشد. اکنون، در لحظهای ده بار همه اطراف گوی را آب فرا گرفته است. اما اگر کسی آن را از زیر آب ببیند، پیوسته یک نیمه گوی را در آب دیده است.
باز اگر آن بیننده که مستقیم از زیر کاسه میبیند، کمی از میان کاسه آن طرفتر ببیند، یک نیمه گوی را نمیتواند در آب ببیند، بطوریکه هر چقدر که او از میان کاسه به طرف دیگری برود، قسمتی از آن گوی را که در مقابل چشم بیننده نیست، نمیتواند ببیند، اما به جای آن از، طرف دیگر قدری از آب خالی را میبیند. و هرچه به سمت کنار کاسه بیشتر نگاه میکند، در آب کمتر میبیند و خالی از آب بیشتر. چون مستقیم از کنار کاسه بنگرد، یک نیمه را در آب بیند و یک نیمه را خالی از آب. باز چون از بالای کنار کاسه بنگرد، در آب کمتر بیند و خالی از آب بیشتر، تا کاملا در میانه بالای کاسه گوی را کامل مینگرد.
رساله پس از خطبه اینگونه آغاز میشود:
دوستی از سهروردی میپرسد: آیا مرغان زبان یکدیگر میدانند؟ او پاسخ مثبت میدهد. در پاسخ پرسش دوم که از کجا میدانی؟ پاسخ میدهد که او در ابتدای خلقت صورت باز داشته و در آن حالت با دیگر بازها سخن میگفته و سخنان یکدیگر را میفهمیدهاند. پرسش سوم دوست این است که پس چگونه الآن به این مقام رسیدهای؟ رساله شرح حال باز در قوس نزول است. باز به دام صیاد اسیر میشود و از ولایت خود به ولایتی دیگر برده میشود، چشمانش دوخته و چهار بند بر او مینهند و ده کس بر او موکل میکنند چنانکه «آشیان خویش و آن ولایت و هرچه معلوم بود فراموش کردم و میپنداشتم که من پیوسته خود چنین بودهام.»
چون مدتی گذشت به تدریج چشمهای او را باز میکنند. باز آرزوی رهایی و پرواز و بازگشت به ولایت خود دارد. تا بعد از مدتی از غفلت موکلان استفاده کرده و با بند لنگان به صحرا میگریزد. در صحرا با شخصی که محاسن و رویش سرخ بود مواجه میشود. او خود را اولین فرزند آفرینش معرفی می کند: عقل سرخ ! پیری نورانی است که در چاه سیاه رنگش به سرخی گرائیده همچون شفق اول شام یا آخر صبح. «گفتم ای پیر از کجا میآئی؟ گفت: از پس کوه قاف که مقام من آنجاست و آشیان تو نیز آن جایگاه بود، اما تو فراموش کردهای.
گفتم [در] این جایگه چه میکردی؟ گفت: من سیّاحم، پیوسته گرد جهان گردم و عجایبها بینم. گفتم از عجایبها در جهان چه دیدی؟ گفت: هفت چیز: اول کوه قاف که ولایت ماست، دوم گوهر شب افروز، سیم درخت طوبی، چهارم دوازده کارگاه، پنجم زره داوودی، ششم تیغ بَلارَک، هفتم چشمه زندگانی. گفتم مرا از این حکایتی کن.»باقیماندهی رساله شرح این عجایب هفتگانه است.
تعداد بازدید: 9,222 بار
عنوان کتاب: رساله عقل سرخ
نویسنده: شهاب الدین سهروردی (شیخ الاشراق)
شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی
فیلسوف شهیر قرن ششم هجری
تعداد صفحات کتاب: 45 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 1.81 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهرکتاب
2 پاسخ
سلام بسیارعالی
به آنانی چون شما که خدمت به خلق میکنید، هم خالق بر شما نظردارد وهم مخلوق شکر گزار شما . در رواق های تاریک امروز ،گویی نور شرق است . به گواهی شیخ شهید باید بر شانه هایتان بوسه زد وبرای ادامه راهتان آرزوی یافتن چشمه حیات .