دانلود کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه
هوا را از من بگیر خنده ات را نه ! نان را از من بگیر، اگر میخواهی هوا را از من بگیر، اما خندهات را نه- گل سرخ را از من بگیر سوسنی را که میکاری آبی را که به ناگاه در شادی تو سرریز میکند موجی ناگهانی از نقره را که در تو میزاید از پس نبردی سخت باز میگردم با چشمانی خسته که دنیا را دیده است بی هیچ دگرگونی اما خندهات که رها میشود و پروازکنان در آسمان مرا میجوید تمامی درهای زندگی را به رویم میگشاید عشق من، خنده تو در تاریکترین لحظهها میشکند
و اگر دیدی، به ناگاه خون من بر سنگفرش خیابان جاری است بخند، زیرا خنده تو برای دستان من شمشیری است آخته خنده تو، در پاییز در کناره دریا موج کفآلودهاش را باید برافروزد، و در بهاران، عشق من خنده ات را میخواهم چون گلی که در انتظارش بودم بخند بر شب بر روز، بر ماه بخند بر پیچاپیچ خیابانهای جزیره، بر این پسر بچه کمرو که دوستت دارد اما آنگاه که چشم میگشایم و میبندم، آنگاه که پاهایم میروند و باز میگردند نان را، هوا را روشنی را، بهار را از من بگیر اما خندهات را هرگز! تا چشم از دنیا نبندم (پابلو نرودا)
چکیده کتاب
کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه، مجموعه ای از اشعار عاشقانه نوشته ی پابلو نرودا است که اولین بار در سال 1963 منتشر شد. نرودا، نوشتن این اشعار را در سال 1952 در حالی به پایان رساند که دوران تبعید خود را در جزیره ی کاپری می گذراند؛ جزیره ای زیبا و بهشتگونه که فیلم برنده ی اسکارِ «ایل پوستینو: پستچی» در آن فیلم برداری شد. نرودا که زیبایی طبیعی این جزیره باعث حیرتش شده بود، این اشعار عاشقانه، لطیف و پراحساس را به معشوقه ی خود، ماتیلدا اروشا، تقدیم کرد.
نرودا چند ماه بعد، این کتاب را به شکلی ناشناس به تعداد پنجاه نسخه منتشر کرد، درست چهارده سال قبل از این که او و ماتیلدا به صورت قانونی با هم ازدواج کنند. اما تا سال 1963 طول کشید تا نسخه ی رسمی این کتاب منتشر شود. کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه، دربردارنده ی اشعاری پراحساس، پر سوز و گداز و بسیار دلنشین است که به اثری کلاسیک برای عاشقانِ عاشقی در سراسر دنیا تبدیل شده است.
بخش هایی از کتاب
- اما خنده ات که رها می شود و پروازکنان در آسمان مرا می جوید تمامی درهای زندگی را به رویم می گشاید عشق من، خنده تو در تاریکترین لحظه ها می شکند و اگر دیدی، به ناگاه خون من بر سنگفرش خیابان جاری است بخند، زیرا خنده تو برای دستان من شمشیری است آخته.
- بخند بر شب بر روز، بر ماه بخند بر پیچاپیچ خیابان های جزیره، بر این پسر بچه کمرو که دوستت دارد اما آنگاه که چشم می گشایم و می بندم، آنگاه که پاهایم می روند و باز می گردند نان را، هوا را روشنی را، بهار را از من بگیر اما خنده ات را هرگز! تا چشم از دنیا نبندم.
- آنان که رنج می برند کیانند؟ نمی دانم اما مردم من اند با من بیا به من می گویند مردم تو مردم شوربخت تو میان کوه و دریا با اندوه و خستگی نمی خواهند تنها پیکار کنند آنان در انتظار تو اند.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 3,219 بار
عنوان کتاب: هوا را از من بگیر خنده ات را نه
گزیده شعرهای عاشقانه
نویسنده: پابلو نرودا
مترجم: احمد پوری
تعداد صفحات کتاب: 108 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 653 کیلوبایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب