سفر زمستانی

آخرین ویرایش: 9 ماه قبل
کتاب سفر زمستانی (nbookcity.com)

دانلود کتاب سفر زمستانی

کتاب سفر زمستانی رمانی گیرا است که خوانندگان را به سفری جذاب و احساسی در زندگی شخصیت هایش می‌برد.

این رمان مضامین عشق، از دست دادن، بخشش، و انعطاف پذیری روح انسان را بررسی می‌کند. نویسنده از طریق توصیف‌های زنده و داستان‌ سرایی تکان‌ دهنده، قدرت ارتباطات انسانی و ماهیت دگرگون‌ کننده رشد شخصی را به تصویر می‌کشد.

همانطور که شخصیت‌های اصلی با نبردهای درونی خود روبرو می شوند، آنها به قدرت شفابخش همراهی و قدرت رویارویی با گذشته خود پی می‌برند. کتاب سفر زمستانی رمانی زیبا و با اتمسفر است که به عمق تجربه انسان می پردازد. خوانندگان را مجذوب و تحت تأثیر کاوش در امید، رستگاری و قدرت پایدار روح انسانی در مواجهه با ناملایمات قرار خواهد داد.

خلاصه کتاب

در صفحات ابتدایی کتاب سفر زمستانی شخصیت اصلی داستان از انتخاب اسمش برای ما می‌گوید. اسمی که اعتقاد دارد باعث به وجود آمدن شخصیت عجیبی در او شده است. مرد داستان ما با قصد انفجار هواپیمایی وارد فرودگاه می‌شود اما پیش از آن دست به قلم می‌شود تا خاطرات و از همه مهم‌تر، دلیل کارش را بنویسد. در همین یادداشت است که شرح عاشق شدنش را نیز روایت می‌کند.

شخصیت اصلی کتاب سفر زمستانی در این وضع که خشم از زندگی و دیگران در آن بیداد می‌کند، در نوشته خود پای عشقی عجیب و روزهایی عجیب‌تر را پیش می‌کشد که باعث شده‌اند او به سوی چنین تصمیمِ وحشتناکی گام بردارد و به اجرایش مصمم شود. نوتومب در این رمان فضاهایی می‌سازد که در عینِ داشتنِ وجوهی رئالیستی، طنزی سیاه و شخصیت‌هایی نامتعارف را نیز در خود دارند.

مردی جوان در فرودگاهی در پاریس منتظر است سوار هواپیما شود، آن را برُباید و با تمام مسافرانش به برج ایفل بکوبد. او که زوییل نام دارد و به‌اندازه‌ی اسمش عجیب‌و غریب است، هیچ انگیزه‌ی سیاسی، جنایی یا تروریستی‌ای پشت کارش ندارد. او حین عبور از گیت و سوار شدن به هواپیما زندگی‌اش را مرور می‌کند تا انگیزه‌ی فاجعه‌ای که قرار است رقم بزند، لااقل برای خودش شفاف شود.

شغل شخصیت اصلی کتاب سفر زمستانی بررسی وضعیت برق یا گاز و تأسیسات ساختمان‌هاست و باید به خانه‌ها سر بزند و شرایطشان را وارسی کند. در یکی از این بازرسی‌ها به خانه‌ای می‌رود که دو دختر جوان ساکنش هستند. این دو کاملاً با هم فرق دارند: یکی از آن‌ها دختری زیبا و سرزنده است و دیگری زنی دیوانه و زشت. زوییل عاشق دختر زیبا می‌شود ولی این دو زن رابطه‌ی عجیبی با هم دارند و همیشه با هم هستند. زوییل علیرغم تلاشش نمی‌تواند از هم جدای‌شان کند…

بخشی از متن کتاب

در کتاب سفر زمستانی آمده: …من حتی یک کلمه از آنچه از دهان او بیرون می‌آمد نمی‌فهمیدم و نمی‌دانستم او به چه زبانی آنچه را حس می‌کند بروز می‌دهد. در ابتدا گمان می‌کردم استرول همزمان گفته های او را ترجمه می‌کند، اما او حرف مرا تکذیب کرد و به من اطمینان داد که تنها آنچه را نویسنده می‌گوید به کمک حروف الفبا یادداشت می‌کند. من هم قدرت شنوایی او را تحسین می‌کردم. می‌گفت: «عادته.»

«دلم می‌خواد امریکایی‌ها تیم دونفره شما رو ببینن. اونا درک ما اروپایی‌ها رو از خلق اثر ادبی مسخره می‌کنن و معتقدن وقتی صحبت از الهام و قریحه است ما مادی گراها به شکلی غیر منطقی مذهبی میشیم. واسه همینه که برعکس ما مدام تأکید می‌کنن نویسندگی باید آموزش داده بشه.» «نویسندگی آموزش داده نمیشه آموخته میشه. آلیه نُر هم ناگهان هنرش رو کشف نکرده. اون مدت‌ها روی ابزار هنریش کار کرده بیشتر از نوشتن با خوندن»

دختر کندذهن زیاد مطالعه می‌کرد، اما افسوس، نه در حضور ما. او این موضوع را که ما بیش از آنچه او معمولاً از آن تغذیه می‌کرد برایش جالب هستیم، به هیچ وجه پنهان نمی‌کرد. حقیقت این بود که آلیه‌نر ما را تماشا نمی‌کرد، ما را می‌خواند. بانوی محبوبم مشغول آماده کردن لیست موادی بود که قرار بود برایشان بخرم. خیلی به ندرت، گاهی اوقات که فکر می‌کرد موارد نوشته شده زیاد هستند خودش نیز موقع خرید همراهی‌ام می‌کرد. (ص36 کتاب سفر زمستانی)

این ساعت‌ها مثل برق می‌گذشتند. سوپرمارکت تبدیل می‌شد به تالاری با فضایی عاشقانه که مردم حاضر در آن با ظرافتی مطبوع هنگامی که من مشغول بوسیدن معشوقه‌ام بودم به هیچ وجه به ما نگاه نمی کردند. تا جایی که می‌توانستم لحظاتی را که در بخش میوه و سبزیجات، چهره در چهره‌ی هم صحبت می‌کردیم کش می‌دادم، اما بالاخره آن لحظه فرا می‌رسید و استرولب حرفم را قطع می‌کرد و میگفت «آلیه نُر نگران میشه»

آن وقت ساکت می‌شدم. چیزهای زیادی برای گفتن بود اما با این حال خودم را خوشبخت می‌دانستم زیرا تحمل هر چیزی، بهتر از زندگی بدون آن زن بود. شب‌هایم به هر ترتیبی که کنار او می‌گذشت چنان بود که باز هم غیر ممکن بود هنگام ترک کردنش غمگین نباشم. حتا گرمای دلنشین مترو هم مرا تسکین نمی‌داد. ترجیح می‌دادم کنار استرولب یخ بزنم… (ص37 کتاب سفر زمستانی)

نقد کتاب سفر زمستانی

شاید بتوان گفت کتاب سفر زمستانی حرکتی است از تنهایی ملال‌آور یک آدم معمولی به سمت یک خلا بسیار عجیب. انسان‌های تنها و کمرنگِ نوتومب جایی دچارِ جنون می‌شوند که انگار دیگر کاری از دستِ کسی برنمی‌آید و راه‌حل فقط دزدیدنِ یک هواپیماست.

در کل این رمان کوتاه، کتاب عجیبی است. یک رمان 79 صفحه‌ای که تا به خودت بیایی و فکر کنی که اتفاقات به یک جایی وصل می‌شوند و یا حتی وقتی تلاش می‌کنی یک تصویر کلی به دست آوری، ناگهان رمان تمام می‌شود. اما کتاب سفر زمستانی شیوه روایی جالبی دارد و پر از جملات به یاد ماندنی است. همین جملات نقطه قوت کتاب هستند و ما را به همراه خود می‌کشند.

املی نوتومب راوی چیره‌ دستی است و بدون اضافه‌ گویی و حاشیه رفتن، داستان کمدی سیاه و خوش‌خوانی ارائه می‌دهد. شخصیت‌های او باوجود منحصر به‌فرد بودنشان قابل‌درک هستند و می‌توان با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. آدم‌ها این داستان، از خانواده گرفته تا آدم‌های پیرامون زوییل، همگی به‌نوعی دیوانه هستند و دیوانگی و نامتعارف بودن صفت مشترک همه‌ی آن‌هاست.

نویسنده کتاب سفر زمستانی به زیبایی توانسته احساسات سرکوب شده‌ی اول شخص داستانش را بیان کند.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 218 بار

Am%C3%A9lie%20Nothomb%20 %D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C%20%D9%86%D9%88%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A8

عنوان: کتاب سفر زمستانی

نویسنده: املی نوتومب (آملی نوتوم)

مترجم: بنفشه فریس آبادی

تعداد صفحات کتاب: 79 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 6.65 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

اگر هر انسان خردمندی گاهی متحمل رنج می‌شود، چرا در این جهان باید بکوشیم تا برای اجتناب از رنج کشیدن دوستی را از زندگی‌هامان حذف کنیم؟ اگر عاطفه را کنار بگذارید، آن وقت نمی‌گویم...
بروزرسانی: 8 ماه قبل
تعداد بازدید: 199
روایتگر نقطه‌های تاریک و هولناک زندگی، فریب‌ها، دغل‌ کاری‌ها و پلشتی‌ درون انسان‌ها. روایتگر موقعیت‌های نامعمول و کشنده. همه‌ی آن چیزهایی که بعد از تمام شدن کتاب کام آدم را تلخ می کند و در عین حال تا عمیق‌ترین لایه‌های...
بروزرسانی: 2 ماه قبل
تعداد بازدید: 2105

یک پاسخ

  1. داستان جالب و متفاوت بود، اما ترجمه متوسط بود.
    در کل به خواندنش می ارزه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *