دانلود کتاب لاله سیاه
کتاب لاله سیاه رمانی تاریخی نوشته الکساندر دوما، نویسنده مشهور فرانسوی است که با آثاری مانند سه تفنگدار و کنت دومونت کریستو شناخته شده است.
داستان در هلند قرن هفدهم میگذرد، داستان حول و حوش تلاش برای یافتن یک گل کمیاب و دوست داشتنی است. شخصیت اصلی، کورنلیوس ون بائرل، یک پرورش دهنده لاله جوان و با استعداد است که آرزوی پرورش یک لاله سیاه را دارد. با این حال، آشفتگی سیاسی و حکومت ظالمانه ویلیام اورنج، مانع از جاه طلبی های او میشود.
کورنلیوس عاشق رزا، دخترخوانده همسایهاش، آیزاک باکستل میشود. وقتی کورنلیوس به دروغ به خیانت متهم میشود و به زندان میافتد، امیدهای او برای پرورش لاله سیاه از بین میرود. اما با کمک رزا و مقاومت او، او به دنبال علاقه خود حتی در پشت میله های زندان ادامه میدهد. در همین حال، آیزاک باکستل، به دلیل حسادت و وسواس، نیز به دنبال به دست آوردن لاله است…
خلاصه کتاب
کتاب لاله سیاه با یک رویداد تاریخی در سال 1672 آغاز میشود، لینچ کردن یوهان دو ویت، مستعمری بزرگ هلندی و برادرش کورنلیس، به عنوان شورشیان علیه ویلیام سوم، صاحب مقام، در نظر گرفته شدهاند. در این سناریو، شخصیت داستانی اصلی کورنلیوس ون بائرل، متعلق به مکتب طبیعی بود که شعار آن این بود: «تحقیر گلها توهین به خداست.»
شهر هارلم جایزه 100000 فرانکی را تعیین کرده بود. هر که توانست لاله سیاه بکارد نه تنها جایزه، بلکه شهرت و افتخار کسب میکرد. همچنین باغبان نام خود را با نام ثبت شده لاله در تاریخ ماندگار میکرد. کورنلیوس ون بائرل مرفه، پسرخوانده کورنلیوس دو ویت، علاقه زیادی به پرورش لاله در ایالت خود دارد. سپس او چالش پرورش لاله را قبول میکند.
اما به عنوان یک عامل بدبختی، همسایه او، آیزاک باکستل – که همچنین یک باغبان است – مراقب هر حرکت او است و از ترس موفقیت او، شروع به نقشه کشیدن میکند. به دنبال توطئههای ناموفق، باکستل با حسادت، ون بائرل را محکوم میکند، زیرا ون بائرل با برادران دی ویت، خائنان آن زمان به ملت، رابطه داشت و …
چرا باید این رمان را بخوانیم؟
الکساندر دوما در سال ۱۸۰۲ میلادی در شهر ویلز کوترت واقع در فرانسه دیده به جهان گشود و آنگاه که به نوشتن روی آورد، مانند یک هنرمند زبردست، سبکی زیبا و دلپذیر برای خود برگزید که آن آفرینش رمانهای تاریخی بود به طوری که مورد توجه و پسند همگان قرار گرفت.
الکساندر دوما، درمیان نویسندگان مغرب زمین فردی باذوق و هنرمند است و در هنگام خلق یک اثر، با مهارت هنری خاص خویش مضمونهایی بس تازه و نو پدید میآورد که خواننده را سخت متحیر و شگفت زده می نماید. در این داستان، اشاراتی تاریخی به وضعیت سیاسی هلند در سال 1672 شده است. دوما در نوشتن کتاب لاله سیاه از زندگی واقعی «جان» و «کورنلیوس دوویت» که محکوم به اعدام شدند، الهام گرفته است.
بخشی از متن کتاب
فردا شب، رزا با تورات کرنی دوویت، به دیدن کرنلیوس آمد و بین استاد و شاگرد یکی از ماجراهای جذاب و دلفریب به وجود آمد که هرگاه داستان نویسی به نقل آن روایت بپردازد، خوشحالی آن وجود وی را نیز فرا خواهد گرفت. دریچه، تنها روزنهای بود که ارتباط بین عاشق و معشوق از آن برقرار میشد، برای آن دو که تاکنون به خواندن احساسات هم و آنچه که نمیتوانستند بگویند بر چهره آنها نمودار میشد، اینک میخواستند کتابی را که رزا آورده بود بخوانند و این بسیار متنبه بود.
در نتیجه دختر جوان مجبور شد به دریچه تکیه بدهد و سر را خم کند و کتاب را در ارتفاع نور فانوس که به دست راست داشت، قرار دهد تا کرنلیوس بتواند آن را بخواند. زندانی برای اینکه رزا راحت باشد چراغ را با دستمالی به شبکه آهنی بست. از آن به بعد رزا توانست با گذاشتن یکی از انگشتان دست آزادش بر روی حروف و سیلابهایی که کرنلیوس تلفظ آنها را بدو یاد میداد آموزش درس را آغاز کند.
کرنلیوس از یک پرِ کاه به عنوان نشانه استفاده میکرد و حروف و سیلابها را از درون سوراخهای شبکه به شاگرد ساعی و دقیق خود آموزش میداد. نور این چراغ، رخسار زیبای رزا، چشمان آبی و عمیق او و گیسوان بور و بافتهاش را که در زیر کاسک طلایی قرار داشت و چنانکه گفتیم این کاسک یگانه آرایش گیسوان او بود، روشن میکرد. انگشتان ظریفش که در فضا حرکت میکرد و خون در درون آن جریان داشت در برابر نور چراغ رنگ مخصوصی به خود میگرفت.
گویی که از زیر پوست میتوان زندگی اسرارآمیزی را که در درون آن جریان دارد تماشا کرد. هوش رزا تحت تماس جانبخش هوش کرنلیوس به سرعت توسعه مییافت و هرگاه مشکل بسیار مهمی به نظر میآمد چشمانی که به یکدیگر دوخته میشدند، ابروانی که به هم میآمدند، موهایی که به یکدیگر تاب میخوردند از خود جرقه هایی الکتریکی متصاعد میکردند که میتوانست حتی تاریکیهای اصطلاحات بسیار سخت را هم روشن سازد… (ص121 کتاب لاله سیاه)
نقد کتاب لاله سیاه
الکساندر دوما در طول رمان، داستانی از عشق، خیانت، و استقامت را در پس زمینه شیدایی لاله میبافد، یک رویداد تاریخی واقعی زمانی که پیازهای لاله در هلند به قیمت های گزافی رسیدند. کتاب لاله سیاه مضامین جاه طلبی، عدالت، و قدرت زیبایی را بررسی میکند، در حالی که نگاهی اجمالی به چشم انداز اجتماعی و سیاسی آن زمان نیز ارائه میدهد.
همانطور که داستان باز می شود، خوانندگان به سفری پر از تعلیق، دسیسه و پیچش های غیرمنتظره میروند که در نهایت منجر به اوج دراماتیک میشود که در آن سرنوشت لاله و پرورش دهنده آن آشکار میشود.
خط اصلی داستان کتاب لاله سیاه در طول هجده ماه اتفاق میافتد. در همین حین شهرداری هارلم برای کسی که بتواند یک لالهٔ سیاه رشد دهد جایزهای ویژه تعیین کرده است. رقابت بین بهترین باغبانهای کشور برای بدست آوردن جایزه و شهرت و افتخار به اوج خود رسیده. تنها قدیمیترین شهروندان که نزدیک به سی سال قبل ساکن این شهر بودهاند لالهای سیاه را به یاد دارند و خود آن شهروندان نیز خود را وارد جریان مسابقه میکنند.
ناگهان یک جوان بورژوازی زمانی که تقریباً موفق شده بود به زندان میافتد. او در آنجا دختر یک نگهبان زندان را ملاقات میکند، دختری بسیار زیبا. کسی که مایه تسلی و یاریرسان او خواهد شد و در نهایت نیز به منجی او بدل خواهد گشت…
کتاب لاله سیاه سادگیِ لذت بخشی دارد و ارزشهای روشنِ خوبی و بدی همه کاملا واضح و بدون شک و تردید به صحنه وارد میشوند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 279 بار
عنوان کتاب: لاله سیاه
نویسنده: الکساندر دوما
مترجم: آرش پوینده
تعداد صفحات کتاب: 259 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 18.97 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب