دانلود کتاب نه به محدودیت
کتاب نه به محدودیت به بیان مطالبی در موضوع خودشناسی و رفع محدودیت ها می پردازد.
جان مکسول سعی کرده در این کتاب با بیانی ساده و داستان گونه، محدودیت هایی که انسان برای خود می پندارد را بازگو کند و بیاموزد که چگونه با غلبه بر این محدودیتهای ذهنی می توانیم نسخه بهتری از خویش ایجاد کرده و به رهبری خود و یا اطرافیانمان بپردازیم.
شما با خواندن این کتاب متوجه خواهید شد، بسیاری از محدودیتهایی که برای خودتان متصور هستید، اصلا وجود ندارند و آنها تنها پرداخته ذهن شماست و چگونه با کنار گذاشتن آنها می توانید بهتر و راحت تر زندگی کنید.
خلاصه کتاب
محدودیت ها فقط در ذهن خودمان وجود دارند و این ما هستیم که آن ها را خلق می کنیم یا از بین می بریم.به خودمان اجازه ندهیم هیچ محدودیتی را بپذیریم.وقتی محدودیت ها را پشت سر گذاشتیم و به آن ها «نه» گفتیم، آن وقت به هر آنچه می خواهیم دست پیدا خواهیم کرد. در کتاب نه به محدودیت، جان مکسول راه های «نه گفتن» به محدودیت ها را نشان خواهد داد تا بر آن ها غلبه کنیم و بتوانیم به آنچه برای آن به دنیا آمده ایم دست پیدا کنیم؛همچنین برای خودمان رویاهایی بیافرینیم و به آن ها دست پیدا کنیم و آن ها را در آغوش بکشیم.
بخشی از متن کتاب
به محض اینكه متوجه شدم میتوانم با این رهبران ملاقات کنم، شروع به نوشتن سؤالاتی کردم که باید از آنها میپرسیدم. سؤالاتم خیلی زیاد بودند، نزدیک به پنج صفحه کامل. وقتی با آنها ملاقات کردم، با سرعت هرچه تمامتر سؤالاتم را مطرح کردم، البته نتوانستم تمام سؤالاتی را که نوشته بودم بپرسم؛ اما به واقع در زندگی شخصی و حرفهای خود به یک پیشرفت دست پیدا کردم. بزرگترین کشف من این بود که این کشیشها بههیچوجه وقت خود را برای مشاوره با مردم نمیگذراندند، بلکه تمام وقتشان را برای «تجهیز مردم» صرف میکردند.
ابتدا حرفشان را درست نفهمیدم و از آنها خواستم تا بیشتر برایم شرح بدهند. مشاوره به مردم کمک میکند تا روی نقطه ضعفهایشان کار کنند درحالیکه با تجهیز مردم، آنها روی نقاط قوتشان کار میکنند. موضوع داشت برایم روشن میشد. سپس آنها برایم شرح دادند که وقتی مردم روی نقاط قوت خود کار کنند، خیلی سریعتر از وقتی که روی ضعفهایشان تمرکز میکنند میتوانند به تواناییهای بالقوه خود دست پیدا کنند. این نکته را کاملاً درک کردم. این رهبران، چوپان نبودند که فقط به نگهداری از گله راضی باشند، آنها مثل یک مزرعهدار عمل میکردند. دیدگاه خود را داشتند و با روحیهای پیشگام ایدهای نو را بهوجود آورده بودند.
آنها مردم را میساختند و تقویت میکردند. مردم را دعوت میکردند تا عضوی از یک نهاد بزرگتر از خودشان باشند و این مردم در کنار هم کلیساها را رشد میدادند و به افراد بیشتری دست پیدا میکردند و اینگونه بود که تفاوت ایجاد میشد. اولین روزی بود که درک کردم، آگاهی تا چه اندازه برای رسیدن به قابلیت ضرورت دارد. تنها کاری که باید میکردم این بود که به مردم کمک کنم تا بیشتر روی نقاط قوت خود تمرکز کنند تا نقاط ضعفشان. عامل موفقیت سریع من در این بود که فهمیدم تنها راهی که میتوانم به قابلیتهای خود به عنوان یک انسان و یک رهبر برسم، این است که روی نقاط قوت خود تمرکز کرده و آنها را تقویت کنم.
این درک، روش من را برای انجام کارها به طور کامل تغییر داد و خیلی زود کشف کردم که من بیشتر یک تجهیزکننده خوب هستم تا یک مشاور. قبل از کشفم در زمینه آگاهی، خودم را یک چوپان میدیدم که باید از نیازهای مردمش مراقبت کند. بعد از آن خود و نقشم را به گونه دیگری نگاه کردم. حال حس میکردم یک مزرعهدار هستم که مردم را در این فضا رشد داده و رهبری میکنم.
سالها این ماجرا را در همایشها بازگو میکردم. اغلب در بخش پرسش و پاسخ کسی از من میپرسد که مهمترین چیزی که از مصاحبه با آن دو کشیش بهدست آوردم، چه بوده است؟ پاسخ من «آگاهی» است. گاهی به این فکر میکنم که اگر با آن دو کشیش صحبت نکرده بودم تا کی میخواستم به جای تجهیز مردم به آنها مشاوره بدهم. پاسخ این سؤال را نمیدانم؛ اما این را میدانم که همه ما برای آگاه شدن از نحوه دستیابی بهتر به قابلیتهایمان به کمک دیگری نیاز داریم.
نقد کتاب نه به محدودیت
جان مکسول گفته است: من علاقه زیادی به نوشتن این کتاب دارم، چون به شما علاقه دارم. پنجاه سال است که برای بهبود زندگی خود و کمک به بهبود زندگی دیگران کار کردهام. هیچ لذتی برایم بالاتر از این نیست که به رشد و بهتر شدن دیگران کمک کنم. من کتاب نه به محدودیت را به طور مشخص برای ارتقای شما و کمک به افزایش قابلیتهایتان نوشتهام. اما چه انگیزهای من را به نوشتن این کتاب واداشت؟ این ایده هنگامی به ذهنم رسید که از انجام یکی از کارهای مورد علاقهام لذت میبردم: گفتوگو با دوستانم درباره یک وعده غذا. وقتی با هم حرف میزدیم، یکی از دوستانم نظرش را درباره اهمیت تواناییهای بالقوه و نحوه دستیابی مردم به آن، بیان کرد.
همین ابراز عقیده به بحث داغی منجر شد که دو ساعت طول کشید. وقتی داشتیم از سر میز بلند میشدیم، دوستی گفت: «من هرگز کتابی درباره قابلیتها و چگونگی دستیابی به آنها نخواندهام.» هیچ کس دیگر هم چنین کتابی نخوانده بود. این مکالمه واقعاً من را برانگیخت و این انگیزه در من دو سال دوام داشت. بعد از اینكه بارها موضوع قابلیت را در ذهنم مرور کردم، سؤالاتی به ذهنم رسید، به سخنان دیگران گوش کردم و درباره آن چیزهای زیادی یاد گرفتم.
همین انگیزه به خلق چالش قابلیت توسط من منجر شد و کتاب نه به محدودیت را نوشتم.
تعداد بازدید: 534 بار
عنوان کتاب: نه به محدودیت (بی حد و مرز)
سرپوش ها را از روی قابلیت های خود بردارید
حصار ظرفیت های خود را در هم بشکنید
نویسنده: جان سی مکسول
مترجمان: حسام امامی و طناز شمس آبادی
تعداد صفحات کتاب: 208 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 27.46 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب