آخرین شمشیر قدرت

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
آخرین شمشیر قدرت (nbookcity.com)

دانلود کتاب آخرین شمشیر قدرت

دیوید گمل نویسنده‌ی کتاب آخرین شمشیر قدرت، از دهه‌ی هفتاد میلادی نوشتن داستان را آغاز کرد. او یکی از پرکارترین نویسندگان بریتانیایی است که در سراسر دنیا شهرت دارد.

رمان پیش رو از مجموعه‌ سنگ‌های قدرت است. این مجموعه شامل چند کتاب خواندنی و دل‌نشین در سبک اسطوره‌ای و فانتزی است. کتاب اول این مجموعه با نام «شبح شاه» در سال 1988 منتشر شد که قبلا در سایت شهر کتاب قرار گرفته و علاقه مندان عزیز می توانند مطالعه کنند.

خلاصه کتاب

کتاب آخرین شمشیر قدرت در سال 1988 منتشر شد. در این داستان ریولیشن در تینگیس آفریقا زندگی می‌کند و در آرامش نسبی زندگی را می‌گذراند. او در یکی از روزهای آرام زندگی‌اش که در حال تماشای شاهین شکاری است قاصد پیر را می‌بیند. قاصد پیر بانام کوتا، از کشتی مستقیم به سوی ریولیشن آمده و حامل اخبار بد است. او از قوم گوت می‌گوید که فرماندهی جدید باقدرتی خارق‌العاده دارند.

او از جنگ و خون‌ریزی میان گوت‌ها با سیکامبریان و نروژی‌ها در آینده می‌گوید و بر این باور است در آینده‌ی نه‌چندان دور از میان قلمروی شمالی یک راه پر از خون و خون‌ریزی توسط سپاه شکست‌ناپذیر گوت‌ها ایجاد می‌شود. همچنین کوتا از دنیای جادوگری نیز اخبار جدید آورده است. او می‌گوید که شنیده است واتان با دنیای مردگان در ارتباط است و می‌تواند ارواح را احضار کند. راهب بزرگ، ریولیشن درباره‌ی قدرت واتان کنجکاو می‌شود.

قاصد پیر می‌گوید او فردی شکست ناپذیر است و هیچ شمشیری قادر به لمس بدنش نیست. راهب بزرگ پس از شنیدن این اخبار به فکر فرو می‌رود و برای شکست آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کند. مواجهه‌ی او با واتان که ادعا می‌کند خانه‌ی خدایان باستانی در بریتانیا است داستان کتاب آخرین شمشیر قدرت را شکل می‌دهد.

بخشی از متن کتاب

ریولیشن دست شاه را بلند کرد. «پس چرا خشک نشده؟» انگشتهایش را روی مچ شاه لغزاند و منتظر شد. ضربانی وجود نداشت، با این حال بدنش زیر دست او گرم بود. از جیب ردایش سنگی را که پنداریک به او داده بود بیرون آورد و روی پیشانی پادشاه گذاشت. حرکت قابل مشاهده ای وجود نداشت، اما نقطه ی نبض زیر انگشت هایش لرزید. ریولیشن گفت: «اون زنده است.» «نه!» بیا خودت ببین، مرد.» گوالچمی به طرف دیگر تختخواب رفت و انگشتهایش را روی گلوی پادشاه، درست زیر خط آرواره گذاشت. چشمهایش در وهله ی اول درخشید. اما بعد نور خاموش شد. این هم یک جادوگری دیگه است، کالین؟»

«نه، بهت قول میدم.» قول یک عهد شکن چه ارزشی داره؟» «پس خودت باید قضاوت کنی، گوالچمی. بدن سفت نشده، توی صورتش هنوز خون جریان داره، چشم هایش گود نیفتادن. این شرایط رو چطور نمی بینی؟» مرد ایلیاتی گفت: «ولی نه نفس میکشه و نه ضربان قلب داره.» اون در لبه ی مرگ قرار دارد، ولی هنوز از رودخانه ی سیاه نگذشته.» ریولیشن هر دو دستش را روی صورت پادشاه گذاشت. گوالچمی پرسید: «چکار میکنی؟» ریولیشن دستور داد: «ساکت باش!» چشم هایش را بست. ذهنش شناور شد، با آتر پیوند خورد، از سنگی که در دست داشت نیرو گرفت. «تاریکی، نا امیدی و یک تونل از سنگ سیاه… یک هیولا… هیولاهای زیاد… یک مرد، بلند قامت و قوی هیکل…»

ریولیشن جیغ کشید و به سمت دیگر اتاق پرتاب شد، جلوی ردایش پاره شده بود، از جای چنگال بر روی سینه اش خون بیرون می زد. گوالچمی بر جایش میخکوب شده بود. ریولیشن آرام از جایش بلند شد. گوالچمی زیر لب گفت: «یا میترای عزیز.» ریولیشن سنگ را برداشت و روی سینه اش گذاشت، زخم بلافاصله بهبود یافت. گفت: «اونا روح آتر رو بردن.» کی؟» دشمن، گوالچمی: واتان.» «باید نجاتش بدیم.» ریولیشن سرش را به نشانه ی نفی تکان داد. «این کار به قدرتی بیشتر از قدرت من نیاز دارد. تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که از بدنش مراقبت کنیم. تا موقعی که زنده است امید وجود داره.» «یک بدن بدون روح چه فایده ای داره؟»

نقد کتاب آخرین شمشیر قدرت

در کتاب آخرین شمشیر قدرت، روح آتر پندراگن در دوزخ به زنجیر کشیده شده شمشیر قدرت در گرداب شورش و غوغا گم شده قلمرو در تهدید قبایل بربر به سرکردگى رب النوع نامیرا قرار گرفته، عصر تاریکى بر فراز بریتانیا روم دمیده است. آنگاه مردى به نام ریولیشن در جستجوى کودکى اهریمن زاده بر می آید. در جستجوى ارباب افسانه اى نیزه… و در جستجوى شمشیرى براى نجات قلمرو…

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 222 بار

David%20Gemmell%20 %D8%AF%DB%8C%D9%88%DB%8C%D8%AF%20%DA%AF%D9%85%D9%84

عنوان کتاب: آخرین شمشیر قدرت

نویسنده: دیوید گمل

مترجم: طاهره صدیقیان

تعداد صفحات کتاب: 338 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 33.11 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

این پذیرفتنی نیست که خوبی خود را ببینیم و مسئولیتش را بپذیریم، اما سهم بد را به دیگران فرافکنی کنیم. همگی ما خوب و بد هستیم. اگر بتوانیم این را بپذیریم، آنگاه قادریم در شرایطی که خود را گناهکار می‌بینیم از خودمان...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 531
کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه، مجموعه ای از اشعار عاشقانه نوشته ی پابلو نرودا است که اولین بار در سال 1963 منتشر شد. نرودا، نوشتن این اشعار را در سال 1952 در حالی به پایان رساند که دوران تبعید خود را در جزیره ی کاپری می گذراند؛ جزیره ای زیبا و بهشت‌گونه که...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 3196

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *