دانلود کتاب بریت ماری اینجا بود
کتاب بریت ماری اینجا بود رمانی هیجان انگیز، شاد و روحیه بخش است که فردریک بکمن حقیقت زندگی را در آن بیان می کند.
بکمن در این کتاب با زبانی ساده و روان داستان بریت ماری را روایت می کند. بریت ماری زن 63 سالهای است که در ظاهر رفتار غیراجتماعی و عجیبی دارد. او در گذشته خواهر بزرگترش اینگرید را در تصادف از دست داده است. اینگرید دختری زیبا و اجتماعی بوده که محبوب خانواده بود. بعد از مرگ او بریت ماری به این فکر می کند که چرا او جای خواهرش از دنیا نرفته است.
خلاصه کتاب
موضوع کتاب بریت ماری اینجا بود حول یک زن است که به تازگی شوهر متقلب خود را ترک کرده و در شهر بورگ شغلی می گیرد و برای مرکز تفریحی کار می کند. خود این شهر به سختی یک شهر است زیرا فقط یک پیتزا فروشی دارد و یک فروشگاه گل فروشی نیز به تازگی افتتاح شده است. در آنجا، او خود را مسئولی برای تمیز کردن و مراقبت از بچههای منطقه فقیرنشین می داند. شوهرش کنت به تازگی به او خیانت کرده و به سراغ فرد دیگری رفته. او در خانه ای ساکن می شود سامی، وگا و عمر تعدادی از بچه هایی هستند که در این محل زندگی می کنند. آنها علاقهٔ زیادی برای شرکت در مسابقه فوتبال دارند بنابراین از بریت ماری می خواهند که مربی فوتبال آنها شود.
این اتفاق و بسیاری از چیزهای دیگری که در این مکان وجود دارد زندگی کسل کننده بریت ماری را به شدت به چالش می کشاند. فردریک بکمن استاد آفرینش شخصیتهای ماندگار و دوستداشتنی است و هر کتاب او شخصیتی را به مخاطب می شناساند که فراموش کردن آنها تا مدتهای زیادی غیرممکن به نظر میرسد. برخی معتقدند که بریت ماری از السا و حتی از اوه هم به یادماندنیتر است و مخاطب را شدیدا جذب خود می کند. البته که در ابتدای کتاب این حس اصلا وجود ندارد ولی این هنر بکمن است که با ورق زدن صفحههای کتاب، رفته رفته شخصیت بریت ماری به بهترین نحو برای خواننده نمایان می شود تا جایی که خواننده عاشق او می شود و سرگذشت او گاه منجر به خنده و گاه منجر به اشک ریختن می شود.
بریت ماری قبلا در کتاب مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متأسف است به عنوان یک شخصیت غرغرو و بهانهگیر ظاهر شده بود و به هیچوجه مورد علاقهی خوانندگان نبود. اما در کتاب بریت ماری اینجا بود با وجوه دیگری از شخصیت او آشنا میشویم که باعث میشود او را تنها یک زن میانسال که وسواس تمیزی و نظم و انضباط دارد نبینیم. متوجه خواهیم شد که این سختگیری و موشکافیهای او نشأت گرفته از گذشتهای تراژیک است که در آن مورد کملطفی و بیتوجهی اطرافیانش قرار گرفته است. در پس رفتار آزاردهندهی او قلبی مهربان و رویاها و افکار زیبا نهفته است.
بخشی از متن کتاب
معمولاً اینطور صدایش میکنند: «زن دوم.» اما بریت ماری هیچوقت نمیتوانست به زن دیگر کِنت چنین لقبی بدهد. شاید چون بریت ماری خودش میدانست که زن دوم بودن چه حسی دارد. راستش کِنت در همان روز مراسم خاکسپاری مادر بریت ماری طلاق گرفته بود، اما بچه های کِنت هیچ وقت اینطوری به قضیه نگاه نکردند. تا جایی که به دیوید و پرنیلا مربوط میشد، بریت ماری زن دوم بود، حالا فرقی نداشت چند کتاب داستان برایشان خوانده باشد و یا چقدر غذا پخته باشد. شاید کِنت هم او را اینطور میدید. فرقی نمیکرد چقدر برایش لباس شسته بود، شاید بریتماری هم خودش را زن اول نمیدانست.
بریت ماری در بالکن نشسته است و طلوع کسل کنندۀ صبحگاهی را بر فراز بورگ تماشا میکند؛ صبحهایش شبیه صبحهای ماه ژانویه است. خبری از خورشید نیست اما همه جا روشن است. نقاشی اِسوِن را هنوز محکم توی دستش گرفته است. اِسوِن نقاش ماهری نیست، به هیچوجه، و اگر بریتماری از طبیعت زیاد سر درآورد، آنوقت شاید از خط و خطوط و سایههای نامنظوم روی نقاشی ایراد بگیرد و بگوید که حتماً او را هم با همین چشم و اینقدر نامنظم میبیند. اما هر چه باشد باز اِسوِن او را میبیند. نمیتوان این قضیه را انکار کرد.
بریت ماری گوشی همراهش را برمیدارد و به دخترک ادارۀ کار زنگ میزند. دخترک با سرحالی جواب میدهد، همینجاست که بریت ماری میفهمد صدای پیغامگیر است. تصمیم میگیرد گوشی را قطع کند، چون پیغامگذاشتن برای پیغامگیر، مگر اینکه از طرف بیمارستان یا واحد موادمخدر باشد، کار درستی نیست. اما بنا به دلایلی قطع نمیکند؛ در عوض بعد از شنیدن صدای بوق مکث میکند و بالاخره میگوید: «بریت ماریام. یکی از بچههای تیم فوتبال تونست به هدف بزنه. فکر کردم واسهت جالب باشه.» وقتی گوشی را قطع میکند حس میکند کار احمقانهای انجام داده است. مسلماً دخترک هیچ علاقهای به این موضوع ندارد. اگر کِنت اینجا بود، حتماً مسخرهاش میکرد.
نقد کتاب بریت ماری اینجا بود
بریت ماری به شهر کوچک و ورشکستهای به نام بورگ وارد می شود و بعد از چهل سال به دنبال اولین شغل خود می گردد چرا که از چندی پیش زندگی روی جدیدی را به او نشان داده است. بورگ شهری نیمه تعطیل است که اکثرا ساکنین آنجا را ترک کردهاند و باقی ماندهها که با خلوص و مهربانی در کنار هم زندگی می کنند، افرادی مانند کودکان یتیم، یک خلافکار، یک ستاره سابق تیم فوتبال محلی که اکنون نابیناست و مالک تنها کسب و کار شهر که ویلچرنشین و الکلی است هستند. داستان بریت ماری در این شهر بسیار جذاب و گیراست. اگر از خواندن کتاب مردی به نام اوه لذت برده اید، رمان بریت ماری اینجا بود هم برای شما لذت بخش خواهد بود.
تعداد بازدید: 676 بار
عنوان کتاب: بریت ماری اینجا بود
از پرفروش ترین کتاب ها و رمان های ایران
نویسنده: فردریک بکمن
مترجم: فرناز تیمورازف
تعداد صفحات کتاب: 303 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 4 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب