به آواز باد گوش بسپار

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
به آواز باد گوش بسپار (nbookcity.com)

دانلود کتاب به آواز باد گوش بسپار

هاروکی موراکامی، نویسنده کتاب به آواز باد گوش بسپار هیچ وقت در غافلگیر کردن و لذت بخشیدن، شکست نمی‌خورد.

موراکامی در روزگار ما یکی از مشهورترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان جهان است. شهرت و اعتبار او به اندازه‌ای است که انتشار هر رمان تازه‌ای از او یک اتفاق مهم خبری محسوب می‌شود و هر سال و با نزدیک شدن به اعلام جایزه‌ی نوبل ادبی بنگاه‌های پیش‌بینی از شانس بالای او برای کسب این جایزه سخن می‌گویند.

این اثر داستانی ا‌ست از یک فقدان و رابطه‌هایی که شکل نمی‌گیرند و ماجراهای یک نسل. رمان در هجده روز از سال ۱۹۷۰ اتفاق می‌افتد. در این رمان می‌توان آغاز تکنیک‌ها و ظرافت‌های روایی این داستان‌نویس را به‌ خوبی دید و یک اثر جذاب و پُراتفاق را درک کرد.

خلاصه کتاب

داستان کتاب به آواز باد گوش بسپار، در ۱۸ روز از سال ۱۹۷۰روایت می‌شود. قهرمانِ بی‌نام و ۲۱ سالۀ این داستان، در این ۱۸ روز، از زندگی، روابط گذشته و دوران دانشجویی‌اش، سه دوست‌ دخترش، خودکشی یکی از آنها و دوست هم‌پیاله‌اش که او را «موش» صدا می‌کنند، می‌گوید. رمان حاضر جایزه گنزو را از آنِ خود کرد، و همین اتفاق برای موراکامی انگیزه‌ای شد که نوشتن را ادامه دهد. همانطور که خودش می‌گوید اگر داورها این رمانم را انتخاب نمی‌کردند، شاید هیچ وقت دیگر سراغ نوشتن نمی رفتم و دیگر هیچ وقت کسی به نام موراکامی در ادبیات وجود نمی داشت.

شخصیت اصلی کتاب، در حال سپری کردن تعطیلات تابستانی در خانه اش است و روزهایش را با می گساری و کشیدن سیگار به همراه شخصیتی به نام رت در پاتوق شان می گذراند. او خاطراتی از سه زن را به یاد می آورد که در تمام زندگی اش، فقط با آن ها رابطه ی عاشقانه داشته و داستان رابطه ی نافرجامش با چهارمین زن را برای رت تعریف می کند. این موضوع که چهارمین زن، فقط نه انگشت دارد، در داستان های عجیب و غیرمعمول موراکامی، بسیار عادی و معمولی جلوه می کند.

بسیاری از منتقدان کتاب، مطالعه ی این اثر را به خواندن جریان سیال ذهن نویسنده ی آن، تشبیه کرده اند. با وجود سادگی داستان و شباهت آن به تکه هایی بریده شده از یک دفتر خاطرات شخصی، رمان به آواز باد گوش بسپار، دارای نثری بسیار جذاب، زیبا و روان است.

بخشی از متن کتاب

روز سوم، به دفتر دبیرستان برگشتم و اسم دانشگاهی را پرسیدم که بعد از فارغ التحصیلی، به آنجا رفته بود. معلوم شد در گروه انگلیسی یک دانشکده ی درجه دو در مرکز توکیو ثبت نام کرده است. به دفتر آنها زنگ زدم و گفتم در مرکز اطلاعات شرکت تزیینات سالاد مک کورمک کار می کنم و باید برای نظرسنجی ای که انجام می دهیم نام درست و نشانی اش را پیدا کنم تا با او تماس بگیرم. مؤدبانه از مزاحمتم عذرخواهی کردم و اضافه کردم که به هرحال موضوع مهمی است. مردی که آن طرف خط بود گفت، نگاه می کند و از من خواست پانزده دقیقه ی بعد زنگ بزنم.

در حین انتظار، یک آبجو خوردم. اما وقتی دوباره زنگ زدم گفت او در ماه مارس رسما از دانشکده انصراف داده است. گفت دلیلش این بوده که می خواسته از یک مریضی بهبود پیدا کند، اما آنها نمی دانستند که مریضی چه بوده یا به حدی بهبود پیدا کرده که بتواند سالاد بخورد یا چرا تصمیم گرفته جای مرخصی تحصیلی انصراف دهد. گفتم «حتا آدرسی قدیمی هم ممکن است کمک کند.» و او پرونده ها را نگاه کرد. شماره ای که به من داد، مال یک پانسیون نسبتا نزدیک به دانشکده بود. وقتی به آن جا زنگ زدم، زنی که صاحب خانه به نظر می رسید، پاسخ داد که دختر، بهار آن جا را ترک کرده و خدا میداند کجا رفته و بعد گوشی را قطع کرد.

طوری تماس قطع شد که روشن شد که او هم نمی خواست بداند. این آخرین رشته ی بین من و دختر بود که قطع شد. به خانه رفتم و آبجویی باز کردم و لم دادم و تنهایی به دختران کالیفرنیا گوش کردم. تلفن زنگ خورد. نیمه خواب روی صندلی حصیری لم داده بودم و با چشمان خواب آلود به کتاب باز روی پایم خیره مانده بودم. رگبار عصر پایان یافته بود و از درختان باغ، قطرات باران می چکید. بعد، باد جنوب با رایحه ی اقیانوس وزید. برگ گیاهان گلدانی ایوان را تکان داد و پرده ها را به هم زد. زنی گفت «سلام.» مثل کسی حرف می زد که در تلاش است شیشه ای شکستنی را روی میزی بسیار لغزان تراز کند. «من رو یادت می آد؟»…

نقد کتاب به آواز باد گوش بسپار

رمان به آواز باد گوش بسپار، چون کار اول نویسنده است، طبیعتا پختگی نوشته‌های دیگر او را ندارد. اما داستان بسیار روان و ساده است و هرچه جلوتر می‌رود مانند یک سرازیری، شیبش تندتر می‌شود، و روند سریع‌تری را پیش می گیرد. دیالوگ های داستان و نکته های ظریفش دوست داشتنی هستند.

راوی در این داستان از زندگی خصوصی، روابط و دوست صمیمی‌اش، سخن می‌گوید و شما را با احساساتی همراه می‌کند که شاید برای خیلی از افراد قابل درک نباشد. در پایان می توان گفت این کتاب اثریست قدرتمند، طوفانی و کامل.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 500 بار

Haruki%20Murakami%20 %D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%88%DA%A9%DB%8C%20%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%85%DB%8C 2

عنوان کتاب: به آواز باد گوش بسپار

برنده ی جایزه ی گونزو سال 1979

نویسنده: هاروکی موراکامی

برنده جایزه ی فرانتس کافکا در سال 2006

مترجم: محمدحسین واقف

تعداد صفحات کتاب: 88 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 7.03 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

انسانها معمولا اسامی خاص را زود فراموش می کنند. فردی که اسمی را فراموش کرده و در تلاش است که آن را به یاد آورد، در ذهن خود نام های دیگری می یابد که نام‌ های جانشین هستند و فرد متوجه می شود...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 853
در این نمایشنامه شکسپیر تلاش بیهوده بازیگران و تظاهر آنها را به مقاومت در برابر کشش عشق و بالاخره شکستن آنان را در مقابل این قدرت عظیم نشان می دهد. او در لفافه ی طنز طبیعت واقعی انسان و انحراف از آن را می نمایاند.
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 3411

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *