دانلود کتاب خاطرات یک بازمانده
کتاب خاطرات یک بازمانده گرچه اثریست که معرف برداشت فکرى نویسنده از جوامع جهانى است، با این وجود در پشتِ نماى آن واقعیت روزمرهاى براى همگى وجود دارد.
دوریس لسینگ در رمان خود با دید تیره به آیندهاى نه چندان دور پرداخته است، هنگامى که مردان، زنان و حتى نوجوانان براى زنده ماندن در جهانى مىجنگند که به سرعت در حال نابودی است. نویسنده این رمان را تلاشى براى نوشتن یک اتوبیوگرافى مىداند.
عدهای آن را جزئى از زندگى خودش و عدهای دیگر جزئى از شرح حال یکى از دوستانش مىدانند که چند سال با او زندگى کرده است. اما در هر حال داستانى جادویى است که فضاى هیجان انگیزی را نشان مىدهد. سال هایى که در آن بربریت عادى است و قانونى، هر کس براى زنده ماندن باید مبارزه کند.
آثار لسینگ درباره آفریقای زیر سلطه استعمار انگلیس آکنده از شفقت برای زندگی سترونی است که استعمارگران به ارمغان آورده اند و متعاقب آن بدبختی های ساکنین بومی تحت این سلطه است. بدون تردید او در نوشتن کتاب خاطرات یک بازمانده تحت تاثیر همین شیوه های نژادپرستانه استعمارگران انگلیسی بوده است، هر چند که این کتاب را مدتها پس از ترک زیمباوه نوشته است.
دوریس لسینگ که دوران کودکی دشوار و غم انگیزی داشته و پدرش یک پایش را در جنگ جهانی اول از دست داده، در سالیسبوری تحصیل کرده است. او پس از رها کردن مدرسه در ۱۴ سالگی خودش به مطالعه پرداخته و در ۱۵ سالگی پس از ترک منزل به پرستاری روی می آورد. درباره سیاست و جامعه شناسی به تحقیق می پردازد و در ۱۹۳۷ شروع به نویسندگی می کند و در همان سالیسیوری که تحت رژیم یان اسمیت نژادپرست است به عنوان اپراتور تلفن مشغول کار می شود و ازدواجی ناموفق می کند.
خلاصه کتاب
در یک شهر مصیبتزده، جایی که موشها و دستههای ولگرد و آواره پرسه میزنند و خیابانها را از وحشت آکنده میکنند، جایی که حکومت، در حال فروپاشی است و خشونت چیره و حکمفرماست، زنی از طبقه متوسط و میانسال، دختری ۱۲ ساله به نام امیلی را پناه میدهد و مسئولیت او را میپذیرد. راوی داستان خاطرات یک بازمانده که امیلی را پذیرفته است از پنجرهاش به فروپاشی جامعه مینگرد. میبیند که دار و دسته مهاجرینِ متلاطم و خشمگین در جستجوی محلی امن و پناهگاه هستند و دنبال آن زندگی ایدهآلی میگردند که از دید آنها در جاهای دیگر وجود دارد.
آنارشیسم در شهرِ در حالِ تخلیه، حکمفرماست و مردم باید در دفاع از خود به یکدیگر بپیوندند، این شهر، جایی است که گیاهان و حیوانات بر خیابانهای خلوت و خانهها، در حال تسلطاند. داستان، فاجعهای نامشخص را بیان میکند که از آن به عنوان بحران یاد میشود. جامعه جدیدی که پس از فروپاشی، به وجود آمده است بخش عمدهای از خصوصیات دنیای کهنه را دربردارد، اما اساساً با آن متفاوت است. آنچه که پس از بحران به عنوان حکومت برقرار شده است، فاقد توانایی لازم در اِعمال کنترل روی تودههای مردم است.
دستگاههای خبری قادر به پخش اخبار درست نیستند و نظم و قانون در دست اشرار و تنی چند از افراد پلیس است. تحصیلات برای طبقات ثروتمند وجود دارد، در حالی که مدارس برای بیچارگان به عنوان دستگاهی پلیسی جهت کنترل مردم بکار گرفته میشود. فعالیتهای محدود بازرگانی ادامه دارد، اما برای تهیه مواد غذایی، مردم زبالهدانیها را زیر و رو میکنند. کتاب خاطرات یک بازمانده، رمانی ویژه و جسورانه، حکومت فاسد و بىمسئولیتى که بىعدالتى و بوروکراسى شدید بر آن حاکم است را به تصویر مىکشد.
بخشی از متن کتاب
آنجا اینگونه بود: خانوادهای گرم، دلسوز و پرمحبت. امیلی عقیده داشت خانواده آماده ای را به دست آورده است. اینک دوره عجیب و غریبی شروع شده بود. امیلی با من زندگی می کرد، «تحت مراقبت من» این یک شوخی بود، که، در هر صورت دلیلی بود برای اینکه با هم باشیم. او مطمئنا با هوگویش زندگی می کرد که نمی توانست رفتنش را تحمل کند. اما هر شب، پس از یک شام زودهنگام (طوری این غذا را در ساعتی ترتیب می دادم که خودش را با زندگی جدید بیشتر وفق دهد)، می گفت: «فکر می کنم الان دیگه باید برم، اگر برات اشکالی نداره»
و بدون اینکه منتظر پاسخی باشد، یک لبخند سرگرم کننده کوچک و سزاوار سرزنش تحویل می داد و می رفت. درحالی که هوگو را در یک ضیافت کوچک خصوصی که مثل یک قول و قرار بود می بوسید. امیلی، معمولا، در اواسط صبح برمی گشت. البته من نگران بودم، درباره بارداری؛ اما رسم جمع ما طوری بود که امکان پرسش سؤالی نبود، و در هر حال بدبین بودم اگر آنچه را که به عنوان باری اضافی و غیرممکن که می تواند او را به زیر بکشد و تخریب کند مورد توجه قرار دهم، بگوید: «خب، که چی؟ آدمهای دیگه بچه داشتند و زندگی کردند، اینطور نیست؟»
من ضمنا نگران آن بودم که در پیوستن به این خانواده جدید به قدری راسخ باشد که به سادگی سرگردان و آواره شود، ما را ترک کند، هوگو و من را. ما آنجا بودیم، دو نفری، انتظار می کشیدیم. انتظار، کار ما شده بود. همکاری مان را حفظ کرده بودیم، اما او مال من نبود، حيوان من نبود، قطعا این چنین نبود. منتظر بود، گوش بزنگ، برای امیلی؛ این چشمهای سبز ثابت و نگران. همیشه آماده بود بلند شود و به طرف در برود. چند دقیقه قبل از اینکه امیلی ظاهر شود می دانستم که دارد می آید، چون بو می کشید، یا صدایش را می شنید، یا حضورش را هنگامی که در خیابانها بود درک می کرد.
دم در، دو جفت چشم، سبز، قهوه ای، در پرتوی از احساس شادی و درخشندگی با یکدیگر درگیر می شدند. سپس امیلی، هوگو را در آغوش می کشید، به او غذا میداد و حمام می کرد. هیچگونه حمام یا دوشی هنوز در کمون جرالد وجود نداشت. او لباس خود را می پوشید و فورا به پیاده رو می رفت. به نظر می رسید این دوره هم ادامه دار است. تابستان، طولانی بود، روزها مثل هم بود.داغ، خفه، پرسروصدا، و غبارآلود. امیلی، مثل دخترهای دیگر به لباس های مخصوص هوای داغ برگشته بود، لباس های کلفتی را که برای زمستان درست کرده بود به کناری گذاشته بود…
نقد کتاب خاطرات یک بازمانده
کتاب خاطرات یک بازمانده، درهم ریختگى اجتماعى و روانى را نشان مىدهد و در پشتِ نماى آن واقعیت روزمرهاى براى همگى وجود دارد. دوریس لسینگ در اکتبر ۱۹۱۹در کرمانشاه و از پدرو مادری انگلیسی که کارمند بانک شاهی بودند،متولد شد و تا پنج سالگی در ایران اقامت داشت و سپس به همراه والدینش به رودزیا مهاجرت کرد.
لسینگ بیش از پنجاه کتاب،رمان،شعر و نمایشنامه منتشر کرده است که در این میان «خاطرات یک بازمانده» شاهکار وی محسوب می شود.اثری است ویژه و جسورانه که در آن حکومت فاسد و بی مسئولیتی را به تصویر می کشد که بی عدالتی و بوروکراسی شدید بر آن حکم فرماست و اوضاع نابسامان اجتماعی را نشان می دهد که واقعیات آن بر همگان آشکار است.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 751 بار
عنوان کتاب: خاطرات یک بازمانده
نویسنده: دوریس لسینگ
برنده ی جایزه ی ادبیات نوبل در سال 2007
برنده جایزه ی استوریاس در سال 2001
مترجمان: بهمن یغمایی و دینا کلباسی انارکی
تعداد صفحات کتاب: 183 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 15.27 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب