دانلود کتاب در جستجوی نان
در سراسر كتاب در جستجوی نان كودكى را مىبينيد كه تنها، در جهانى از پستى و دغل كارى و طرارى افتاده است…
مىبينيد كه ماکسیم گورکی چگونه خاكسترهاى انبوهى را به دنبال جرقه هاى بىنفس انسانيت و بشردوستى هم مىزند. مىبينيد كه به خاطر مطالعه كتاب چه بلاهايى سرش مىآورند و چگونه تكاپوى او را در تحصيل علم به ريشخند مىگيرند. شما آدمها و آدمكهاى فراوانى را مىبينيد. با گوركى به كسانى محبت مىورزيد و از كسانى ديگر حذر مىكنيد و متنفر مىشويد.
گورکی یعنی تلخ. نامی که به خوبی بیانگر اوضاع معیشتی و اجتماعی مردم شوروی در دوران حکومت کمونیستی و پیش از آن است. ماکسیم گورکی نویسنده ای ژرف اندیش و مردمی بود که در اغلب آثار خود دغدغه و رنج طبقهی کارگر را به تصویر میکشید. او صدای قشر ضعیف جامعه به شمار میآمد و خواهان دگرگونی اجتماعی، سیاسی و فرهنگ روسیه بود. این اثر، دومین خودزندگی نامه از سهگانهی نویسنده است که شرح تلاشها و ماجراهای ماکسیم در ایام نوجوانی و جوانی است. این کتاب حرفهای زیادی برای گفتن دارد…
خلاصه کتاب
نویسنده کتاب در جستجوی نان، یکی از شگفت انگیزترین مردان خودساخته… برخاسته از خانوادهای نسبتاً مرفه، شدیداً ارتدوکس و سنتگرا بود. در سه سالگی، پدرش را و در هفت سالگی مادرش را از دست داد. سواد را با خواندن کتاب مقدس نزد پدربزرگ بداخلاقش فراگرفت. عاشق مطالعه بود. این شوق و علاقه را به شاگردش هم منتقل کرد، چه با اقناع و چه با کتک… گورگی براى امرار معاش از کودکى به کار پرداخت. از پادویى مغازهها گرفته تا جاشویى کشتى تن درداد و همیشه در تمام احوال در آتش میل به مطالعه مىسوخت. این میل او به یک عشق قدسى و افلاطونى تبدیل شده بود.
براى آنکه کتاب بخواند، به ابداعات و اختراعات خارقالعادهاى دست مىزد. مىتوان گفت که گورکى، اولین درس آزادگى و بشردوستى را از مکتب انسانى مادربزرگ خود فرا گرفته است. او در تمام آثار خویش، هر جا به نام این زن که سیرت نیکویش آدمى را مجذوب مىدارد، مىرسد با احترام و علاقه خاصى سخن مىگوید. کتاب دوره ای را (از پایان ۱۸۷۹ تا ژوئن ۱۸۸۴ که راهی شهر غازان و دانشگاه آن می شود) در بر می گیرد. گورکی قسمت اعظم این دوره را با خواهر مادربزرگش «ماترنا سرگیوا» می گذراند.
چنین می نماید که خانواده سر گیف، که نسبتاً مرفه بوده، تجسم عینی تمام خصلتهای منفی طبقه متوسط در این دوره در روسیه است و دید گاه گورکې را نسبت به این طبقه اجتماعی شکل داده است. سر گیفها با منفعت طلبی، قدرت پرستی، و از خود راضی بودنشان گورکی را سرشار از نفرت کردند و نمونه و الگویی برای بسیاری از داستانهایش فراهم آوردند.
بخشی از متن کتاب
اغلب رختشوها از ياريلو می آمدند و چون آبجی های پرچانه و پرکاری بودند همه مزخرفات مشهور در شهر را برای هم باز می گفتند. از همه، از مشتری های خود، افسرها، تاجرها و مردم عادی حرف می زدند. شستن لباس، در زمستان، میان آب یخ بسته، واقعا کار شاقی است. دست های این زنان بینوا از زخمهای فراوانی دهن باز کرده بود. آنها روی لباس ها خم می شدند و در حالی که جز پیشخوان بی اعتباری هیچ چیز جلو سرما و برف را نمی گرفت، کثافات جمعیت یک شهر را می شستند، می روفتند و تمیز می کردند. در چهره هایی که از سرما منقبض می نمود لکه های خون به چشم می خورد.
سرما انگشتان مرطوبشان را که سخت می شد، می سوخت. از چشمانشان اشک می ریخت. معهذا آنها دست از آزار همنوع خود، از شمردن ماجراهایش نمی شستند. می توان گفت که مشتری ها و البسه آنها را با یک صابون می شستند. در بحث، ناتالی کولوسکایا نظیر نداشت. زنی بود ترگل ورگل، و بیش از سی سال از سنش نمی گذشت. با چشمان مسخرہ آمیز و زبان نیشدار خود، احترام عمیق همه رفقای همکار را، نه از آن جهت که چابکی و چالاکی و زیرکی و کاردانی داشت، بلکه به خاطر آنکه خوب می پوشید و بچه اش را به مدرسه می فرستاد، جلب کرده بود.
هنگامی که زیر بار دو سبد لباس شستنی خود خم شده بود از تپه سرازیر می گشت، همکارانش با شوق و ذوق از او استقبال می کردند. . حال دخترت چطورست؟ . خیلی خوب است ممنونم. خدا را شکر، حالش بد نیست. . می خواهی مثل یک خانم تربیتش کنی؟ – قطعا. مگر این ارباب ها و دختران زیبا، از کجا آمده اند. از همین زمین ما، از بدبختی این جهان. می خواهید از کجا آمده باشند؟ هر قدر آدم بیشتر بداند، دست هایش درازتر می شود، بیشتر می تواند استفاده کند. و وقتی آدم خیلی استفاده کرد راحت خواهد زیست. همین طور است. وقتی خدا ما را به جهان می فرستد، چیستیم؟ اطفال بیشعور.
خدا می خواهد ماها با شعور و فهمیده و پیر به نزدش بازگردیم. باید آموخت. هنگامی که او سخن می گفت، دیگران سکوت می کردند. کاملا می شد فهمید که عقایدش آنها را متاثر می سازد. حتی وقتی هم که خودش حضور نداشت از محاسنش حرف می زدند. از شجاعت، هوش و ذکاوتش اظهار تعجب می کردند اما هیچ گاه کسی ازو تقلید نمی کرد. با علف ها و ساقه های خشکیده دستکشی برای خود بافته بود تا ارنجهایش را بپوشاند و دست های مرطوبش جلیقه وی را خیس ننماید. دیگران از این ابتکار به حیرت دچار شدند اما حتی یک نفر هم کاری را که او کرده بود پیش نگرفت و همین که من از او تقلید کردم مسخره ام کردند…
نقد کتاب در جستجوی نان
کتاب در جستجوی نان تکان دهنده و ملموس است. می شود یاد گرفت که چطور میتوان خاطرات را به داستان تبدیل کرد. ماکسیم گورکی نگاه عمیقی به زندگی دارد. مرگ گورکى (18 ژوئن 1936) تنها عزاى ملل شوروى محسوب نمىشود. با مرگ گورکى، بشریت یکى از واقعىترین خدمتگذاران و آموزگاران روح خود را از دست داده است. در جهان امروز، کمتر کسى است که نام گورکى را نشناسد. اکنون که بیش از نیم قرن از مرگ یک نابغه گرانمایه بشریت مىگذرد ارزش و نفوذ کلمات و ساحرى معانى وى بیش از پیش نمودار مىگردد. نیم قرن است که دیگر کسى صداى این هنرمند را نشنیده است ولى آیا مىتوان گفت که صداى او خاموش شده؟
این صدا : «همراه کیستید، اربابان فرهنگ؟» خاموش شدنى نیست. این صدا طى قرون انعکاس خواهد داشت و در اعماق دورماندهترین اجتماعات انسانى طنین خواهد افکند و در گوش همه کسانى که با فرهنگ سر و کار دارند، دیروز و امروز و فردا، مانده و خواهد ماند. زندگى گورکى را نه تنها در یک مقاله بلکه در یک کتاب هم نمىتوان آورد. خود نویسنده در این باره، سه کتاب نوشته است بنابراین آنچه را که ما امروز به نام او مىنویسیم فقط بهخاطر یک وظیفه وجدانى است که حس مىکنیم. وظیفهاى که هر انسان فرهنگ دوست بهعهده دارد.
گورکى، آفریننده مکتب رئالیست سوسیالیستى، به عکس پردازى تنها از محیط و توصیف بىطرفانه وقایع اکتفا ننموده است. گورکى آفریده است و آموخته است. قهرمانان گورکى تنها آدمهایى نیستند که عمر خویش را در یک رفت و آمد بىهوده به سر آورند. آنها در هر حرف، در هر کلام و در هر رفتار و اداى خود مىآموزند. دست نویسنده و قیافه تابناک او در هر سطر از آثارش بدون آنکه خودنمایى کند، حس مىگردد.
نویسنده کتاب در جستجوی نان نمونه باشکوهى است براى کسانى که مىخواهند از دانشکدههاى اجتماع توشه بگیرند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 336 بار
عنوان کتاب: در جستجوی نان
نویسنده: ماکسیم گورکی
مترجم: احمد صادق
تعداد صفحات کتاب: 240 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 8.25 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب