دانلود کتاب فصل نان
این اثر، کتابی دوست داشتنی از یک نویسنده زبردست است. کتاب فصل نان مجموعه داستانی با محتوای غم انگیز ولی خواندنی است.
استاد علی اشرف درویشیان فقر و تنگ دستی را در قالب طنز تلخ و بسیار متناسب، به گونهای که خودش لمس کرده و از زبان مردم پایین دست به تصویر کشیده. در فصل آخر این کتاب از چیزی سخن گفته که مردم در اوضاع کنونی با آن سر و کار دارند. چه بسا که خواندن این کتاب، چشم اقشار مرفه جامعه را به حقایق زندگی مردم زحمت کش و اقشار فرودست جامعه باز کند.
این مجموعه کتاب، دارای شش داستان با عنوان های: خر نفتی، دکان بابام، آبگوشت آلوچه، یک روز، عشق و کاهگل و بابای معصومه میباشد. موضوع مشترک همهی داستان ها؛ محرومیت و ستم دیدگی آدم های حاشیهای و فرودست جامعه است. درویشیان در این مجموعه با تیزبینی قابل ستایشی به روایت اجتماع این آدمها و مصیبت هایشان میپردازد.
خلاصه کتاب
نویسنده در کتاب فصل نان با بیان رنجِ شخصیت هایِ داستان به نگرشها و طرز تلقی شخصیت های داستان به نوع زندگیشان میپردازد و به نوعی نشان میدهد که فقر گریبان گیر مردم جامعه، نتیجه جبر و سنت حاکم بر آنان است. قصه هایی کمتر دیده شده و شنیده شده از مردمی محروم که با وجود محرومیت ها دست از تلاش بر نمی دارند؛ مردمی که متکدی نیستند و نانی را که هرچند کم و هر چند سخت به دست آورده می شود، از بازوی خود و از نیروی کارگری در می آورند.
نگاه طبقاتی و تبعیض آمیزی که علی اشرف درویشیان از رفتار مردم مرفه با طبقه ی کارگر به تصویر کشیده، واقعیت زننده ای است که در لایه های مختلف اجتماع دیده می شود و نویسنده آن را به خوبی در فضای قصه ثبت کرده است. شاید علت تاثیرگذار بودن قلم درویشیان، علاوه بر نگارش روان، صمیمی و نزدیک به زبان مردم، توجه به جزییاتی باشد که حقیقت اجتماع را بدون تلطیف یا سانسور بیان می کند و این چنین صادقانه، با مخاطب همدلی می ورزد.
نویسندگان بسیاری هستند که از عشق و خانواده، قصه هایی زیبا و رنگارنگ تعریف کرده اند اما علی اشرف درویشیان در کتاب فصل نان، داستان هایی با همین زمینه های عشقی، خانوادگی و تلاش برای بقا را در طبقه ای به تصویر می کشد که شاید کمتر به آنها پرداخته شده و یا هربار که از غم و رنج آنان سخنی گفته شده، با پوششی ملایمت آمیز بوده است.
بخشی از متن کتاب
هر دو ساکت شدیم. از پیچ کوچه ای گذشتیم. الاغی با دو مشک دوغ از وسط کوچه میگذشت. یکی از کردهای دهات دنبالش بود و فریاد می زد: «آی… دو آی دو.» چند تا بچه شهری از سوی دیگر کوچه فریاد زدند: «آی دووی باو گته کنا روی» و فرار کردند. دوغ فروش دمغ شد، با زنجیرش به جان خر افتاد و گذشت. استاد یاالله گفت و داخل خانه ای شدیم. خانه بزرگ بود، انبار را میخواستند دوغاب بزنند.
روبه روی انبار در طرف دیگر حیاط، ساختمانی سه طبقه قرار داشت. یکی از پنجره های طبقه دوم باز بود. مردی با لباس خواب روی تختخواب کنار پنجره نشسته بود و بیرون را تماشا میکرد. خواب آلود از بطری کنار پنجره چیزی نوشید و دوباره دراز کشید. کلفت خانه آمد؛ زنی چاق با پستان هایی چون مشک. دستهایش از کار زیاد چون دو تا لبوی قرمز بود، انبار را نشان داد و رفت. مقداری گچ گوشه انبار ریخته شده بود.
بنا گفت: «اشرف بلدی کشته بسازی؟» – آری… آری بلدم. – خب، خب تو از این گچ الک بکن و کشته بساز تا من بروم از این زن پول بگیرم و از بازار گل سفید و سریش بخرم. گفتم: «باشه اوستا.» بنا رفت. گچ را الک کردم و توی تشت بزرگی ریختم و آب هم رویش. این اولین بار بود که آن همه گچ آب می گرفتم. شروع کردم به هم زدن. گچ خودش را میگرفت و سفت میشد. بازوهایم خسته شده بود و عضلاتم کشیده میشد.
گچ به گوشه های تشت میچسبید و کنده نمیشد. هری دلم ریخت پایین. ترسیدم. با فشار گچ های سفت شده ته تشت را کندم و گوشه ناخن انگشت کوچکم شکست. باز هم با تمام نیرو خمیر را به هم زدم. لبه تیز تشت مچم را برید. خون روی سفیدی گچ دوید. میان دو کتفم درد میکرد و دردش به سوی کمرم میدوید و تیر می کشید. قلبم تندتند میزد. از پنجره انبار، چشمم به بیرون افتاد. مرد دوباره بلند شده بود…
نقد کتاب فصل نان
درویشیان در سال ۱۳۵۳ از طرف حکومت محمدرضا پهلوی به ۱۱ سال زندان محکوم شد. او مجموعه داستان فصل نان را در زندان نگارش کرد و آن را از طریق همسرش شهناز دارابیان به خارج از زندان انتقال داد. احمد پوری از شهناز دارابیان نقل میکند که درویشیان تمام داستان های کتاب را ریزنویسی کرده و در یکی از ملاقاتها آن را در کف دست شهناز گذاشته بود.
شهناز در اولین فرصت آن را در دهانش گذاشته و سپس به بهانهٔ عطسه کردن، دستمالش را درآورده و آن را درون دستمالش عطسه کرده بود و بدون اینکه شک بازجویان ساواک را برانگیزد، دستمال را بهشیوهای کاملاً طبیعی در جیباش گذاشته و بیرون آورده بود. شهناز دارابیان شخصاً کتاب را تایپ کرده و به انتشارات شباهنگ داده بود.
کتاب حاضر بیشتر به این دلیل که شخصیت اصلی داستان فصل نان، کودکی است که در کنار تمام مشکلات زندگی سعی میکند شرایط تحصیل خود را فراهم کند از سوی شواری کتاب کودک ایران و در سال 1357 به عنوان کتاب برگزیدهی سال معرفی شد.
در ملاقات بعدی، شهناز نسخهای از فصل نان را به علی اشرف درویشیان نشان داده بود.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 292 بار
عنوان کتاب: فصل نان
داستان های کوتاه
نویسنده: علی اشرف درویشیان
تعداد صفحات کتاب: 58 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 4.42 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب