دانلود کتاب مروارید مهر
اكثر اشعار استاد فريدون مشيری ، حاوي مضامين اجتماعي و البته همراه با مهر و محبت است. اشعار او بسيار ساده و روان و در عين حال پر از لطف و مهرباني است. كساني كه طالب لمس آرامش هستند از خواندن اشعار ايشان حتماً لذت مي برند. مجموعۀ شعر مروارید مهر ، شاملِ 34 شعر است که «دریا» عنصرِ اصلیِ آنهاست… البته 9 شعر از اشعارِ گذشتۀ این شاعر که « دریا» در آن نقشِ اصلی را داشته، در این مجموعه گنجانده شده است.
عبدالحسین زرینکوب در بارهی شعر مشیری مینویسد:
«در طی سالها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هر روزینه آن چه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران میسپارد و به قلمرو افسانههای قرون روانه میکند. چهل سالی – بیش و کم – هست که او با همین زبان بیپیرایهی خویش، واژه واژه با همزبانان خویش همدلی دارد… زبانی خوشآهنگ، گرم و دلنواز. خالی از پیچ و خمهای بیان ادیبانهی شاعران دانشگاهپرورد و در همان حال خالی از تاثیر ترجمههای شتابآمیز شعرهای آزمایشی نوراهان غرب.»
در مورد نویسنده
فریدون مشیری در تاریخ سی ام شهریور ماه 1305 در شهر تهران و خیابان ایران متولد شد. از آن جایی که جد پدری فریدون، به خاطر یک ماموریت اداری به شهر همدان مهاجرت کرده بود، پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال 1275 هجری شمسی در شهر همدان به دنیا آمد اما در دوران جوانی اش به تهران آمد و در سال 1298 بود که در وزارت پست مشغول به کار شد. مادرش نیز اعظم السلطنه نام داشت ولی به او لقب خورشید را داده بودند. مادر فریدون بسیار به شعر و ادبیات علاقه داشته و حتی گاهی شعر می سروده است.
شعری از این کتاب
از درخت شاخه در آفاق ابر، برگ های ترد باران ریخته!
بوی لطف بیشه زاران بهشت، با هوای صبحدم آمیخته!
نرم و چابک، روح آب، می کند پرواز همراه نسیم.
نغمه پردازان باران می زنند، گرم و شیرین هر زمان چنگی به سیم!
سیم هر ساز از ثریا تا زمین. خیزد از هر پرده آوازی حزین.
هر که با آواز این ساز آشنا، می کند در جویبار جان شنا!
دلربای آب شاد و شرمناک
عشق بازی می کند با جان خاک!
خاکِ خشکِ تشنه دریا پرست
زیر بازی های باران مستِ مست!
این رَوَد از هوش و آن آید به هوش،
شاخه دست افشان و ریشه باده نوش،
می شکافد دانه، می بالد درخت،
می درخشد غنچه همچون روی بخت!
باغ ها سرشار از لبخندشان،دشت ها سرسبز از پیوندشان،
چشمه و باغ و چمن فرزندشان!
با تب تنهایی جانکاه خویش،
زیر باران می سپارم راه خویش.
شرمسار از مهربانی های او،
می روم همراه باران کو به کو.
چیست این باران که دلخواه من است؟
زیر چتر او روانم روشن است.
چشم دل وا می کنم
قصه ی یک قطره ی باران را تماشا می کنم:
در فضا، همچو من در چاه تنهایی رها،
می زند در موج حیرت دست و پا، خود نمی داند که می افتد کجا!
در زمین
همزبانانی ظریف و نازنین،
می دهند از مهربانی جا به هم،
تا بپیوندند چون دریا به هم!
قطره ها چشم انتظاران هم اند،
چون به هم پیوست جان ها، بی غم اند.
هر حبابی، دیده ای در جستجوست،
چون رسد هر قطره گوید: ــ ” دوست! دوست …”
می کنند از عشق هم قالب تهی
ای خوشا با مهرورزان همرهی!
با تب تنهایی جانکاه خویش،
زیر باران می سپارم راه خویش.
سیل غم در سینه غوغا می کند،
قطرهء دل میل دریا می کند،
قطرهء تنها کجا، دریا کجا،
دور ماندم از رفیقان تا کجا!
همدلی کو؟ تا شوم همراه او،
سر نهم هر جا که خاطرخواه او!
شاید از این تیرگی ها بگذریم.
ره بسوی روشنایی ها بریم.
می روم شاید کسی پیدا شود،
بی تو کی این قطره ی دل , دریا شود؟
کاربران عزیز می توانند کتاب مروارید مهر را به صورت رایگان از شهر کتاب دانلود و مطالعه نمایند.
تعداد بازدید: 1,279 بار
عنوان کتاب: مروارید مهر
مجموعه اشعار
شاعر: فریدون مشیری
تعداد صفحات کتاب: 100 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 1.12 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهرکتاب