دانلود کتاب پله پله تا ملاقات خدا
کتاب پله پله تا ملاقات خدا نوشتهی دکتر به زندگی، اندیشه و سلوک مولانا جلالالدین محمد بلخی میپردازد. این کتاب در ده بخش تدوین شده است. «بهاءولد و خداوندگار»، «هجرت یا فرار»، «لالای پیر در قونیه»، «طلوع شمس»، «غیبت بیبازگشت»، «رقص در بازار»، «حسامالدین و قصهی مثنوی»، «عبور به ماوراء شعر»، «از مقامات تبتل تا فنا» و «سالهای پایان» عنوانهایی است که در این اثر آمده است.
بخشی از مقدمه:
این نوشته، از همان عنوان خود آنچه را طعانهی قونیه، وجودش را در تمام مثنوی انکار میکند حاصل عمر مولانا نشان میدهد. مراتب احوال و مقامات گوینده را در رویدادهای زندگی هر روزینهی او قابل تجسم و قابل رویت مینماید. مکاشفات سالهای کودکی او، زهد و ریاضت او، احلام سالهای مدرسهی او و سپس انقطاع از آنها را در توالی سالها، مراتب یک سلوک روحانی که حاصل عمر او و جانمایهی مثنوی اوست یک یک تصویر میکند.
هیجان روحانی او، عشق او به انسان کامل، وجد و سماع او و اشتغالش به شعر و رقص و موسیقی را که او را قدم به قدم از تعلقات خودی جدا میکند و برای عروج به لقاء رب آمادگی میدهد، جدا جدا و در توالی زندگی عادی او دنبال مینماید و بدون آنکه در جزئیات اسرار تعلیم او وارد شود، دورنمایی از احوال و افکار او را تا آنجا که رگههایی از اسرار بلند او را نیز در سراسر مثنوی همه جا نشان دهد ترسیم میکند و زندگی شصت و هشت سالهی مولانا را در توالی رویدادهای آن همچون سیری روحانی، بیوقفه و بیملال در سلوک از مقامات تبتل تا فنا نشان میدهد… از این قرار، مسیر این سلوک از قطع پیوند با تعلقات خودی آغاز میشود و تا قطع پیوند با خودی ادامه مییابد و این هم زبدهی مضمون مثنوی است و هم خلاصهی حیات مولانا که این نوشته ناظر به تقریر روایتگونهیی از سراسر آن است.
بخشی از متن کتاب
تصوف خود او تصوف رایج در بین اهل خانقاه نبود. شیوه مشایخ صاحب خانقاه را که در ارشاد مرید نو راه خدمتهای سخت چون پاک کردن طهارتجای- فراشی- طبخ طعام صوفیان- دوختن خرقه های پاره آنها- و اقدام به زنبیل گردانی و گدایی به خاطر اطعام آنها بر وی الزام می کرد نمی پسندید و آن ها را به شدت انتقاد می کرد . حتی رسم چله نشینی را هم که در این خانقاه ها معمول بود و خود او یکچند به اشارت سید بدان تن داده بود با نظر انکار می نگریست و ظاهرا مثل شمس که چله داران خانقاه ها را پیرو طریقهء موسی می خواند –این رسم را در طریق فقر محمدی جایز نمی شمرد.
از طریقهء درویشان دوره گرد رفاعی که با نمایش دادن کارهای کرامات گونه موجب حیرت و اعجاب خلق می شدند نفرت داشت و یک بار حتی کراخاتون رابه خاطر آنکه به تماشای آنها رفته بود ملامت سخت کرد. بیشتر سلوک متوحدانه را توصیه می کرد.احوال مشایخ گذشته و حکمتهای منقول از آن ها را برای سالکان راه سرمشق عملی و مایهء اعتماد در طی منازل سلوک تلقی می کرد.یاران را به التزام شریعت و به التزام جوع و فقر و به اجتناب از هرگونه تظاهری که اخلاص عمل را مشوب سازد الزام می نمود .
صبغه یی از فکر اهل ملامت و جلوه یی از طریقهء اهل فتوت همه جا در طریقهء او بچشم می خورد تربیت صوفیانهء او از مریدان سالکان بی ادعا و طالبان راستین راه خدا به وجود می آورد آنها را به تسامح و تواضع که مقدمهءکسر نفس و مرگ قبل از مرگ بود می خواند. خدمت محتاجان شفاعت مجرمان و سعی در تر بیت و تهذیب کسانی که تغافل جامعه آن ها را از تربیت و کمال محروم داشته بود، در تصوف او مفهوم فتوت را به مرتبه عالی می رساند شمس و حسام الدین هر دو بیکسان در این تصوف نمونهء کمال محسوب می شدند سلوک مولانا طریقت را از شریعت جدا نمی ساخت و بدون التزام شریعت نیل به حقیقت را که هدف سلوک است ممکن نمی شمرد در عین حال وی شریعت را همچون شمع می دانست که را پر پیچ و خم و تاریک و باریک طریقت را جز به نور آن نمی توان طی کرد اما اگر انسان قدم در این راه نمی نهاد به طی کردنش نمی پرداخت مجرد تحصیل شمع برایش موجب نیل به مقصد نمی شد.
مقصد نیز حقیقت بود و وقتی نیل بدان حاصل می آمد طریق و شمع هر دو ضرورت خود را از دست می دادند . شریعت به اعتقاد وی علم بود و طریقت عمل بود اما حقیقت جز وصول الی الله که متضمن لقای رب است نبود . و چون آدمی از این حیات یعنی حیات جسمانی که شریعت به آن ناظر بود می مرد و مرگ پیش از مرگ او را حیات دیگر می بخشید آنگاه به قول مولانا در مثنوی ((شریعت و طریقت از او منقطع می شد و حقیقت می ماند)).
pdf کتاب پله پله تا ملاقات خدا از همین صفحه برای کاربران vip شهر کتاب قابل مشاهده و دانلود است.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 9,541 بار
عنوان کتاب: پله پله تا ملاقات خدا
درباره زندگی، اندیشه و سلوک مولانا جلال الدین رومی
نویسنده: دکتر عبدالحسین زرین کوب
تعداد صفحات کتاب: 393 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 5.22 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهرکتاب