پنج قدم فاصله

آخرین ویرایش: 4 هفته قبل
پنج قدم فاصله (nbookcity.com)

دانلود کتاب پنج قدم فاصله

کتاب پنج قدم فاصله داستان زیبای زندگی استلا و ویل است که هردو به فیبروز کیستیک مبتلا هستند. این بیماری دستگاه تنفسی را درگیر می‌کند و زمینه‌ ساز عفونت‌های مختلف باکتریایی می‌شود.

به همین دلیل استلا و ویل باید هر چندوقت یکبار باید برای چکاپ وضعیت ریه‌هایشان در بیمارستان بستری شوند. یک روز استلا و رفتار گرم او با بیماران و مسئولان بیمارستان نظر ویل، بیمار پنج اتاق آن‌ طرف‌ تر را جلب می‌کند. ویل به دنبال استلا تا طبقه پنجم و بخش نوزادان می‌رود و آنجا چندکلمه‌ای با هم حرف می‌زنند اما گفت‌‌وگویی چندان دلچسبی ندارند.

استلا از زبان پرستار می‌شنود که ویل، علاوه بر داشتن فیبروز کیستیک دچار یک بیماری خطرناک دیگر هم هست و با وجود این بیماری، چند سال دیگر خواهد مرد. او به استلا توصیه می‌کند که فاصله‌اش را با ویل حفظ کند چون در صورت گرفتن آن بیماری سرنوشت او هم مانند ویل خواهد شد. اما شرایط جور دیگری پیش می‌رود و آنها روز به روز بهم نزدیک‌تر می‌شوند.

خلاصه رمان

پنج قدم فاصله رمان عاشقانه‌ای است که هر شخصی را می‌تواند شیفته‌ی خود کند. داستان در آن واحد که موضوعی عاشقانه را نقل می‌کند به بحث ناخوشایند و غمناک بیماری خاص نیز می‌پردازد که ممکن است تعداد زیادی از افراد بطور حقیقی از آن رنج ببرند و این موضوع هنگامی سبب آزردگی خاطر بیشتری می‌شود که که افراد دچار عارضه‌ای به نام عشق شوند. عشقی که هیچگاه نتوانند به آن برسند.

استلا و ویل، هر دو با بیماری فیبروز کیستیک دست و پنجه نرم می‌کنند که یک بیماری دستگاه تنفسی است که زمینه عفونت‌های مختلف باکتریایی را در بدن ایجاد می‌کند. این زوج با یک مشکل مواجهند و آن این است که آن‌ها نباید یکدیگر را لمس کنند زیرا یکی از آن‌ها بیماری دیگری علاوه بر فیبروز کیستیک دارد که منتقل می‌شود. ریچل لیپینکات در این کتاب داستان آشنایی استلا و ویل در بیمارستان را به رشته تحریر درآورده است.

آن دو هر چند مدت یکبار باید برای بررسی وضعیت ریه‌هایشان در بیمارستان بستری شوند. ویل که اتاقش کمی آن‌طرف‌تر از استلا است، توجهش به رفتار گرم استلا با بیماران و مسئولان بیمارستان جلب می‌شود و تا طبقه پنجم به دنبال استلا می‌رود تا بتواند چند کلمه‌ای با او صحبت کند.

بخشی از متن کتاب

من در این سال‌ها روی پشت‌بام ده‌ها بیمارستان بوده‌ام. به دنیای پایین نگاه کرده‌ام و در تک‌تک آنها همین حس را داشته‌ام. آرزوی راه‌رفتن در میان خیابان‌ها یا شناکردن در دریا یا زندگی که هیچ‌وقت فرصتش را پیدا نکردم. آرزوی چیزی که هیچ‌وقت نمی‌توانستم داشته باشم؛ اما حالا چیزی که می‌خواهم آن بیرون نیست. همین‌جاست، آن‌قدر نزدیک که می‌توانم لمسش کنم؛ ولی نمی‌توانم. (پنج قدم فاصله ص۲۷۹)

به آب نگاه می‌کند و پاهایش را دایره‌وار تکان می‌دهد. «یه تئوری هست که من خیلی دوست دارم. میگه برای اینکه مرگ رو بفهمیم، باید به تولد نگاه کنیم.» همین‌طور که حرف می‌زند با روبان سرش بازی می‌کند. «یعنی وقتی تو رحم مادریم، داریم اون رو زندگی می‌کنیم، درسته؟ هیچ ایده‌ای نداریم که زندگی بعدی فقط یه اینچ اون‌ورتره.» شانه‌ای بالا می‌اندازد و به من نگاه می‌کند. «شاید مرگ هم همین‌طوره. شاید فقط زندگی بعدیه. یه اینچ اون‌ورتر.» (پنج قدم فاصله ص۳۰۲)

لباسم را عوض می‌کنم، آهسته و بااحتیاط راه می‌روم، یک جفت ساق می‌پوشم، تی‌شرت رنگی‌ای که اَبی از گرند کنیون برایم آورده بود را به تن می‌کنم. خودم را در ‌آینه نگاه می‌کنم، حلقه‌های سیاه دور چشمم در این چند ماه گذشته از همیشه تیره‌تر شده‌اند. موهایم را سریع شانه می‌کنم و دم‌اسبی می‌بندم؛ ولی اخم می‌کنم، آن‌قدرها هم که انتظارش را داشتم خوب نشد. دوباره موهایم را باز می‌کنم و با رضایت به تصویر خودم در آینه با موهایم که دور شانه‌هایم ریخته نگاه می‌کنم. کیف آرایشم را از انتهای کشو درمی‌آورم و کمی ریمل و برق لب می‌زنم، تصور اینکه ویل نه تنها مرا زنده ببیند، بلکه با کمی‌ آرایش هم ببیند و به چشمانم و به لبان رژدار من نگاه ‌کند، لبخند بر لبانم می‌نشاند. آیا دلش می‌خواهد مرا ببوسد؟

نقد کتاب پنج قدم فاصله

پنج قدم فاصله نوشته ریچل لیپینکات، میکی داتری و توبیاس ایاکونیس یک رمان خاص برای خوانندگان خاص است. این اثر داستان دو بیمار جوان مبتلا به فیبروز کیستیک است که در جریان معالجه، عاشق هم می‌شوند، اما مشکلی وجود دارد. آنها نباید یکدیگر را لمس کنند چون یکی از آنها بیماری دیگری دارد که منتقل می‌شود.

آیا می توانید کسی را دوست داشته باشید که هرگز نتوانید او را لمس کنید؟ در رمان حاضر استلا گرانت دوست دارد بر شرایط کنترل داشته باشد – اگر چه ریه های غیر قابل کنترلش در زندگی او را به داخل و خارج از بیمارستان می کشانند. در این مرحله، آنچه استلا برای کنترل بیشتر نیاز دارد، دور نگه داشتن خود از هر کسی یا هر چیزی است که ممکن است باعث عفونت ریه او شود و احتمال پیوند را به خطر اندازد. پنج قدم فاصله، بدون استثناء.

تنها چیزی که ویل نیومن خواهان کنترل آن است، خارج شدن از این بیمارستان است. او اهمیتی به درمان های خود یا آزمایش جدید بالینی نمی دهد. به زودی او هجده ساله خواهد شد و قادر خواهد بود تمام این ماشین ها را از برق جدا کند و جهان را ببیند، نه فقط بیمارستان های آن را. چه می شد اگر آنها می توانستند فقط کمی از فضایی که ریه های آسیب دیده آنها، از آنها دزدیده است را پس بگیرند ؟ آیا واقعا پنج قدم فاصله می تواند جلوی شکسته شدن قلب های آنها را بگیرد؟

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 9,730 بار

Rachael%20Lippincott%20 %D8%B1%DB%8C%DA%86%D9%84%20%D9%84%DB%8C%D9%BE%DB%8C%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA

عنوان کتاب: پنج قدم فاصله

برنده ی جایزه ی بهترین کتاب داستانی نوجوانان گودریدز سال

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز 2019

جز برترین رمان های عاشقانه

نویسنده: ریچل لیپینکات

مترجم: فاطمه شیرکول

تعداد صفحات کتاب: 324 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 25.64 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

نوشته‌های مشابه

در داستان کتاب اقیانوسی در ذهن ارلی رفتارهای متفاوت زیادی داشت؛ در هیچ کلاسی به جز ریاضی شرکت نمی‌کرد، با کسی حرف نمی‌زند، به تنهایی در موتور خانه مدرسه زندگی می‌کرد و...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 720
رمان همسران خوب اثر لوئیزا می الکوت رمان نویس آمریکایی است که دنباله زنان کوچک دیگر اثر اوست.این رمان داستان زندگی چهار خواهر است که هریک وظایف اجتماعی و خانوادگی خود را در غیاب پدر و مادر که درگیر جنگ های داخلی آمریکا هستند...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 4764

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *