دانلود کتاب زن همسایه
شاید شایعترین موضوع در رابطه با کابوسهای هر پدر و مادری دزدیده شدن فرزندش در هنگام خواب باشد. حال این نگرانی در رمان حاضر تبدیل به ایده اصلی و نقطهی آغاز شده است. در کتاب زن همسایه اثر شاری لاپنا داستان از جایی آغاز میشود که پدر و مادری جوان به نامهای “آن” و “مارکو” برای صرف شام به منزل همسایه خود دعوت میشوند و تنها برای دقایقی از مراقبت نوزادشان غافل میشوند با این تصور که فرزند ششماهه آنها در آرامش در رختخوابش به خواب فرورفته است و اگر هر نیم ساعت سری به او بزنند دیگر جایی برای نگرانی باقی نخواهد ماند.
داستان رمان زن همسایه ، روایت زنی است که درگیر افسردگی پس از زایمان است و در زمان شروع داستان درحالیکه از شوخیهای نامتعارف همسرش در مهمانی به ستوه آمده دائما با این فکر دستو پنجه نرم میکند که نباید در این مهمانی حضور داشته باشد و حضور هر دوی آنها بهطور همزمان و تنها گذاشتن فرزندشان کار عاقلانهای نبوده است و این سوال در ذهنش نقش بسته که کدام مادری چنین کاری میکند و نیز تصور آزاردهنده حرفهای دیگران که او را مادری ناشایست قلمداد میکنند. کمی بعد از ساعت 1 نیمهشب، بالاخره او مارکوی از خود بیخود را وادار به بازگشت به خانه میکند و زمانی که به مقابل درب منزل میرسند متوجه باز بودن آن میشوند. لحظهی اضطراب و وحشت فرامیرسد، کورای کوچک در رختخوابش نیست و گویی پایان عمرشان فر ارسیده است…
خلاصه کتاب
کتاب زن همسایه ، داستان ناپدید شدن عجیب یک نوزاد را به تصویر میکشد. پلیس برای پیدا کردن مجرمان اصلی رازهای دلهره آوری را کشف خواهد کرد که ریشه در پنهان کاریها و دروغهای پدر و مادر کودک دارد. این رمان موفق شد در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز در سال 2016 قرار بگیرد. داستانی هیجان انگیز و معمایی که تا انتهای ماجرا شما را در شک و تردید فراوان نگه خواهد داشت و با برملا کردن اسرار پوشیده شخصیتها شما را در بهت و حیرت فرو خواهد برد؛ رازهایی که مملو از دروغها و خیانتهای فراوان است.
ضربآهنگ تند متن یکی از ویژگیهای مثبت کتاب زن همسایه است که میتواند به خوبی حس نگرانی و استرس ناشی از گم شدن فرزند را به شما منتقل کند. از دیگر ویژگیهای مثبت این رمان زاویه دید سوم شخص آن است که بدون هیچ سوگیری و غرض ورزی، فرصت قضاوت و کشف قطعه گمشده این پازل را به شما میدهد. در واقع مسئلهی غیرقابل باوری که مطرح میشود، رابطهی سینتیا با ناپدری آنه است که تمامی نقشهها را با هم کشیده اند ، تا در نهایت ثروت مادر آنه را بالا بکشند و بروند. این موضوع به جرات میتوان گفت غیر قابل پیش بینی ترین قسمت رمان زن همسایه بود.
در نهایت در این بخش نوزاد به خانه بر میگردد، همهی رازها بر ملا میشود ولی شوک نهایی و ضربه آخر را لاپینتا در صفحههای آخر رمان، وارد میکند. آنه که بیماریش عود میکند، به سمت خانهی همسایه میرود و سینتیا را میکشد و به خانه بر میگردد و به مارکو میگوید چیزی یادش نیست. در نهایت میتوان گفت کتاب زن همسایه رمانی است که اساس آن بر روی روابط و پیچیدگی آن بنا شده است، و شخصیتها مهم تر از مضمون و محتوی اصلی به نظر میرسند.
بخشی از متن کتاب
آنه نگاهی به ساعت می اندازد، دیگر کاسه ی صبرش لبريز شده، من دارم می رم. قرار بود ساعت یک به بچه سر بزنم، به مارکو نگاه می کند و با صدایی قاطع اضافه می کند: «تو تا هر وقت دوست داری می تونی بمونی،» ماركو نگاه تندی به او می اندازد، چشمانش می درخشند، آنه سرگیجه دارد، اما مارکو انگار حالش خوب است. آیا قرار است درباره ی رفتن یا ماندن با هم مشاجره کنند؟ جلوی همسایه ها؟ واقعا؟ آنه دنبال کیفش می گردد، دستگاه مانیتور کودک را از برق می کشد، حس می کند که همه دارند به هیکل چاق او نگاه می کنند . بگذار نگاه کنند – حس می کند همه علیه او متحد شده اند و به او به چشم کسی نگاه می کنند که مهمانی شان را خراب کرده.
اشک ها شروع به سوزاندن چشم هایش می کنند، مقاومت می کند. نمی خواهد جلوی بقیه بزند زیر گریه، سينتيا و گراهام چیزی از افسردگی بعد از زایمان او نمی دانند. آنه و مارکو جز مادر آنه، به کس دیگری در این باره حرفی نزده اند، آنه این اواخر این موضوع را به مادرش گفته می داند که مادرش این موضوع را به کسی نمی گوید، حتی به پدرش، آنه نمی خواهد کسی از این قضیه باخبر شود، مارکو هم تا حالا با کسی در این مورد حرف نزده است. اما وانمود کردن به اینکه حالش خوب است، برایش خسته کننده شده.
وقتی برمی گردد، متوجه می شود که لحن مارکو آرام تر شده: «حق با توئه، دیر شده، باید بریم.» می شنود که مارکو پشت سرش لیوان را روی میز می گذارد. آنه با پشت دست موهایش را از جلوی چشمش کنار می زند، واقعا نیاز به کوتاه کردن موهایش دارد، با لبخندی مصنوعی می گوید: «دفعه ی بعد نوبت ماست که میزبان شما باشیم.» و بی صدا زیر لب اضافه می کند: «می تونید بیاید خونه ی ما، همون جایی که بچه مون با ما زندگی می کنه و امیدوارم تمام شب رو گریه کنه و مهمونی تون خراب بشه، حتما موقعی که داره دندون در میاره، دعوتتون می کنم.»
نقد کتاب زن همسایه
به نظر می رسد که آنه و مارکو کونتی در زندگی همه چیز دارند: رابطه ای عاشقانه، خانه ای زیبا و فرزند دلبندشان، کورا. اما یک شب، زمانی که آن ها در خانه ی همسایه شان، مهمان هستند، جنایتی وحشتناک به وقوع می پیوندد. ابتدا همه انگشت اتهام را به سوی آنه و مارکو می گیرند اما حقیقت، داستانی بسیار پیچیده تر از این ها است. کارآگاه راسباک می داند که این زوج آشفته، چیزی را از او پنهان می کنند. آن و مارکو هر دو خیلی زود درمی یابند که طرف مقابلشان، رازهایی سر به مهر دارد که برای سال ها نزد خود نگه داشته است. رمان زن همسایه، داستانی دلهره آور درباره ی فریب، دورویی و بی وفایی است که مخاطب را وادار می سازد که تا آخرین لحظه از این رمان، نفس خود را در سینه حبس نگه دارد.
تعداد بازدید: 2,031 بار
عنوان کتاب: زن همسایه
تقریبا هر کاری از آدم ها برمی آید
از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز
از پرفروش ترین کتاب های ساندی تایمز
کتاب سال دبلیو. اچ. اسمیت
بهترین کتاب جهان در سال 2016
از نامزدهای نهایی گودریدز در سال 2016
نویسنده: شاری لاپنا
مترجم: عباس زارعی
تعداد صفحات کتاب: 265 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 20.2 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب