معرفی کتاب گلدسته و سایه ها
کتاب گلدسته و سایه ها نوشتهی محمود دولت آبادی است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1384 بهصورت مستقل توسط انتشارات نگاه منتشر شد و در طی سالهای اخیر تجدید چاپشده است.
این کتاب شامل دو داستان بلند است، نخستین داستان پای گلدسته امامزاده شعیب نام دارد و دومین داستان سایههای خسته نامیده شده است. ماجرای داستان نخست، در روستایی با امامزاده ای در کوهپایه به تصویر کشیده شده است. متولی روستا – میرزا موسی – به تازگی درگذشته و امور آن بر عهده ی جوانی که “سید داور” نام دارد و فرزند خوانده ی میرزا موسی است، نهاده شده است. در یک شب سرد زمستانی، “عذرا” – دختری که همچون سیدداور بیسرپرست بوده و در منزل “سید مراد” جفاها دیده و از سوی او دیوانه خوانده میشود – به سید داور پناه میبرد و شبی را با او به سر میکند، اما صبح هنگام، سید داور به شکلی وحشتناک به هویت خود و دختر – که او را به همسری اختیار کرده – پی میبرد.
داستان دوم داستان چهار نفر را شرح میدهد که هرکدام به نوعی درگیر فقر مادی یا عاطفیاند.
بخشی از متن کتاب
نایب جلو آینه قدی که توی یک قاب برنجی گرفته شده و کنار دیوار اتاق شاهنشین قرار داشت ایستاد و یکبار دیگر خودش را برانداز کرد. نه، دیگر از او جز پیکری که انگار موریانه مغزش را خورده و آن را پوک کرده باشد، چیزی باقی نمانده بود. پیری- خلاف میل او – در وجودش چنگ انداخته و فشارش میداد. اندام بلندش که زمانی کمر اسب را خم میکرد، امروز خمیده شده و این خمیدگی در این لحظه عیانتر از هميشه در چشمش جلوه میکرد. انگار آینهای که عمری با او همخانه بوده فقط این بار به او راست گفته و همه کم و کسرها را نشانش داده بود. میدید که رمق از چشمهای سیاه و بادامیاش گريخته و کیسهای زیر پلکهایش مثل شکم دو مارمولک پایین افتادهاند. ابروهایش پت و پهنتر و سفیدتر شده و روی چشمهایش سایه انداخته بودند.
نوک بینیاش برگشته و چانهاش کمی بیشتر از معمول میل به جلو داشت.
و غبغبش پوک و پر از چروک شده بود. شاپوی بزرگ و مندرسش را روی سرش جابهجا کرد، موهای بلند و ناشور شقیقه و بیخ گوشهایش را که مرتب آب و شانهزده بود توی آینه دید و یکبار دیگر نوک سبیلهای بلند و جوگندمیاش را با انگشتهایش تاب داد، کف نرم دستش را به صورتش که دو دقیقه پیش از ته تراشیده بود کشید، چشمهایش را نزدیک آینه برد و به خیز زیر چشمها و چینهای ریزودرشت پیشانی و گوشه ابروهایش خیره شد. دست برد و قوطی کرم را از بالای آینه برداشت، یک انگشت کرم به پیشانی و گونههایش زد و با کف دستش شروع به مالیدن کرد. آنقدر که خون به پوست تیره صورتش دوید. بعد دستهایش را به هم مالید و انگشتش را روی سبیلهایش کشید و به خودش لبخند زد.
این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
انتخاب دستهای خاص برای خواندن این کتاب کار دشواری و بیهوده ای است. همه میتوانند از خواندن این داستان زیبا لذت ببرند اما بدون شک علاقهمندان به ادبیات فارسی و قلم محمود دولت آبادی از خواندن این داستان لذت بیشتر خواهند برد. کتاب گلدسته و سایه ها در دستهی کتابهای داستانهای فارسی قرار دارد. کتاب گلدستهها و سایه مناسب برای گروه سنی بزرگسال است. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 109 صفحه است که بامطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 5 روز بخوانید. کتاب گلدستهها و سایه حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع داستانهای فارسی را بخوانند مفید خواهد بود.
نقد و بررسی کتاب
در ادبیات فارسی معاصر نامهای برجستهای مانند نادر ابراهیمی، غلامحسین ساعدی، ابراهیم گلستان، ابراهیم فصیح و محمود دولت آبادی میدرخشد. محمود دولت آبادی بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان در ادبیات فارسی اکنون بیش از پنجاه سال است که به نوشتن و خلق آثار هنری مشغول است. بدون شک همهی خوانندگان حداقل یکبار نام اثر کلیدر را شنیدهاند و به جادوی این نوشته آگاه هستند. اما کلیدر رمانی طولانی است و اگر میخواهید مطالعهی آثار دولت آبادی را آغاز کنید بدون شک بهتر است با داستان کوتاههای او این کار را بکنید.
کتابی که پیش رو دارید یکی از بهترین و مشهورترین داستان کوتاههای محمود دولت آبادی است.
درباره نویسنده کتاب
محمود دولت آبادی برای نخستین بار در دههی چهل بود که برای نخستین بار نوشتن را آغاز کرد.
نخستین داستان کوتاه او «ته شب» نام داشت که در سال 1341 در مجلهای در تهران منتشر شد.
بعد از انتشار اولین داستانش و موفقیت داستان کوتاهش او تصمیم گرفت که نویسندگی را بهصورت حرفهای ادامه بدهد. شاید فکر کنید که نویسندگی تنها کاری است که دولت آبادی در زندگیاش انجام داده است؛ اما حقیقت امر این است که دولت آبادی مشاغل زیادی مانند: چوپانی، کفاشی، کار روی زمین، صاف کردن میخهای کج، دوچرخهسازی، سلمانی و حروفچین چاپخانه را امتحان کرده است. ردپای شغلهایش را میتوان در کتابهایش مشاهده کرد.
با توجه به اینکه دولت آبادی برای یادگیری تئاتر به تهران آماده بود و حدود یک سال همدرس تئاتر خواند تا سال 1353 نویسندگی و بازیگری را همزمان با یکدیگر پیش میبرد. او در دورانی که در تئاتر بازی میکرد نقشهای مختلفی را در نمایشنامههای نویسندگان بزرگ ایفا میکرد.
اما در سال 1353 بود که بازیگری را برای همیشه کنار گذاشت و به طور حرفهای به نوشتن روی آورد.
تعداد بازدید: 975 بار
عنوان کتاب: گلدسته و سایه ها
نویسنده: محمود دولت آبادی
تعداد صفحات کتاب: 111 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 1.11 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهر کتاب