آخرین باشگاه کتابخوانی

قیمت اصلی 68.000 تومان بود.قیمت فعلی 48.000 تومان است.

جادوی نهفته در کتاب های قادر به انجام چه کارهایی است؟

نویسنده: ویل شوالبی

مترجم: حمید هاشمی کهندانی

تعداد صفحات کتاب: 336 صفحه

حجم فایل: 16.5 مگابایت

کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی pdf

دانلود کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی

کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی اثری فوق العاده ارزشمند است که با خواندن هر صفحه از آن به فکر فرو خواهید رفت و لذت خواهید برد!

کتاب حاضر در مورد رابطه‌ی یک پسر و مادر کتابخوان است: مادری که در هفتاد سالگی می‌فهمد سرطان دارد و در جلسات شیمی درمانی با پسرش در مورد کتاب هایی که خوانده‌اند حرف می‌زنند و یک باشگاه کتاب‌خوانی راه می‌اندازند .

آنها هر هفته یک کتاب انتخاب می‌کنند و می‌خوانند و باهم در موردش حرف می‌زنند و در این زمان می‌فهمیم چقدر این مادر فعال است و آرزویش ایجاد یک کتابخانه در افغانستان است. رابطه دلنشین این پسر و مادر باعث می‌شود از کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی لذت ببرید.

خلاصه کتاب

کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی به معرفی مادربزرگی از فرهنگ آمریکایی می‌پردازد که کتاب‌خوان است. آخرین بار چه کتابی را مطالعه کرده‌اید؟ این سؤال ساده، در بسیاری مواقع، مانند پلی است که از طریق آن می‌توان با سایر انسان‌ها ارتباط برقرار کرد. داستان کتاب پیش رو نیز با چنین پرسشی آغاز می‌شود.

اگر در یک مرکز درمانی باشید و مجبور به سپری کردن بخش زیادی از وقت خود در این مرکز، چه کاری بهتر از صحبت کردن درمورد کتاب‌هایی که به‌تازگی خوانده‌اید؟ ماری شوالبی برای درمان سرطان، باید زمان زیادی را به همراه پسرش در مرکز درمان سرطان بگذراند؛ بنابراین، آن‌ها تصمیم می‌گیرند که در این مدت، با هم کتاب بخوانند و درموردش صحبت کنند.

در این شرایط، اگرچه جلسات شیمی درمانی، جلساتی کسل کننده و غم‌بار به نظر می‌رسند، اما از این طریق، به لذتبخش‌ ترین زمان‌های عمر ماری و پسرش تبدیل می‌شوند. کتاب‌ها برای ماری و ویل، اگرچه در ابتدا، بهانه‌ای برای سرگرم شدن و گذراندن اوقات هستند؛ اما خود، به دلایلی تبدیل می‌شوند تا رابطه‌ی آن‌ها از نو و به شکلی بهتر از گذشته ساخته شود.

در کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی، اگرچه دنیای مادر – که به مرگ نزدیک است – با دنیای پسر جوانش متفاوت است، اما آن‌ها هر دو درمی‌یابند تا چه‌اندازه به یکدیگر وابسته هستند. این اثر، از خلال عشق میان ماری و ویل نطفه بسته و متولد می‌شود.

در این اثر، راجع به طیف وسیعی از کتاب‌ها – کلاسیک تا عامه‌پسند – می‌خوانیم، به سفر در دنیای آن‌ها می‌رویم و احساس می‌کنیم که ما نیز در حال گوش دادن به گفت‌و گوی ماری و پسرش، پیرامون این موجودات جادویی هستیم.

نکوداشت های کتاب

  • این کتاب، ترکیبی جذاب از عشق و مسائل خنده‌دار است.
  • کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی بزرگداشتی عاشقانه از یک فرزند برای مادرش است.
  • شوالبی نشان می‌دهد که ادبیات تا چه اندازه می‌تواند به زندگی مرتبط و برای آن ضروری باشد.
  • نه‌تنها ادای احترامی صمیمانه از یک پسر به شجاعت و عشق مادرش؛ بلکه گواهی روشن بر قدرت همیشگی کتاب‌ها برای معنادهی به دنیای پر از هرج‌و مرج، یادآوری ارزش‌ها و مرتبط کردن انسان‌ها به یکدیگر.

بخشی از متن

در بخشی از کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی می‌خوانیم: «منظورت چیه مادر؟ مرحله چهار یعنی سرطان به قسمت‌های دیگه بدن هم سرایت کرده و به همین دلیل مریض نمی‌تونه عمل کنه. مگه تو خودت این رو نمی‌دونستی؟» صدایش آزرده و کمی خسته بود: «خب چرا این رو می‌دونستم. ولی نمی‌دونستم بهش میگن مرحله چهار» به یاد کتاب آداب بیماری افتادم. در این موقعیت چه باید می‌گفتم؟

من و خواهر و برادرم در اینترنت خوانده بودیم که افراد مبتلا به سرطان پانکراس مرحلهٔ چهارم، معمولاً سه تا شش ماه زنده می‌مانند. خیلی نمی‌توانستیم امیدوار باشیم. اما درمورد کسی که «سرطان به سایر اندام‌هایش سرایت کرده است» چیزی نخوانده بودیم. مرحله چهار برای بیماران سرطانی آخر خط است. مرحله پنجمی وجود ندارد، بلکه مرحله چهار الف و چهار ب وجود دارد، مثل وقتی که دبیرستان می‌رفتیم…

برای من که بسکتبالم خیلی افتضاح بود به جای اینکه نمرهٔ F بگذارند، نمره E منفی می‌گذاشتند. نمرهٔ F به این معنی بود که هیچ امیدی به دانش آموز نیست و واقعاً بی‌استعداد است یا به قول معلم‌های مهربان‌تر، کم انگیزه است؛ ولی نمره منفی یعنی او کمی از گروه قبلی ضعیف‌تر است. احساس کردم اگر بیشتر از این حرف نزنم بهتر است. جلسه شیمی درمانی تمام شد و برای اولین بار موقع ترک بیمارستان متوجه شدم جلوی در آسانسور چه بساطی برپاست.

تا قبل از آن دیده بودم که همه جا به خانم‌های زیبا حق تقدم می‌دادند تا سوار آسانسور بشوند، ولی در بیمارستان کسی که اول سوار می‌شد، کسی بود که مسن‌تر یا رنجورتر بود. بیماران رنجور قبل از سالم‌ترها، صندلی چرخدار نشین‌ها قبل از عصا به دست‌ها، عصا به دست‌ها قبل از کسانی که پایشان می‌لرزید ولی عصا نداشتند، وارد می‌شدند. (ص68 کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی)

آلفونس عزیز تو بفرما برو، من بعد از تو میرم، نه عزیزم تو برو، من بعد از تو میرم. عجیب نبود که باید هربار این قدر معطل می‌ماندیم تا سوار آسانسور بشویم. هر بار موقع خروج از بیمارستان، به طبقهٔ دوم که داروخانه بود می‌رفتیم و مدتی می‌ماندیم تا داروهایمان را آماده کنند. یکبار لطیفه‌ای برای مادرم گفتم که مدت‌ها پیش شنیده بودم و می‌گفت مردی در زمان جنگ‌های صلیبی نسخه‌ای از پزشک می‌گیرد و به داروخانه می‌برد…

ولی مجبور می‌شود به جنگ برود و در جنگ اسیر می‌شود. بعد از مدتی او را آزاد می‌کنند ولی او عاشق می‌شود، ازدواج می‌کند و سی سال در ایران می‌ماند و بعد تصمیم می‌گیرد به خانه خود در انگلیس برگردد. وقتی برمی‌گردد، نسخه‌ای را که مدت‌ها پیش به داروخانه برده بود، در جیب لباسش پیدا می‌کند. داروخانه در کمال شگفتی هنوز سر جای خودش بود و همان پزشک داروساز نیز پشت پیشخوان بود.

مرد رسید را تحویل داروخانه‌چی می‌دهد و دارویش را طلب می‌کند. پزشک داروساز نگاهی به آن می‌کند و می‌گوید: «ببخشید هنوز آماده نیست. میشه ساعت پنج بیایین؟» این داستان البته کمی طولانی‌تر از این است و از کفش و کیک هم در آن صحبت می‌شود ولی من آنها را حذف کردم. مادرم بعد از شنیدن این جوک کوتاه، خندید. جوک‌هایی که برای مادرم تعریف می‌کردم هیچ وقت به نظرش خنده دار نبودند. (ص69 کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی)

ولی مؤدبانه تحمل می‌کرد. وقتی بچه بودم و یاد گرفته بودم جوک‌های دوپهلو بگویم که کلماتش معنی بدی داشت، تحمل نمی‌کرد و عصبانی می‌شد. پزشک در آغاز جلسه شیمی درمانی نسخه را نوشت تا در پایان پروسه بدون معطلی دارو آماده باشد. اما معمولاً آماده نمی‌شد و یا آماده می‌شد و مشکلی وجود داشت. در اغلب موارد مشکل مربوط به هزینه‌های بیمه بود یا هزینه‌های داروی مادر از سقف مجاز بیمه بالاتر بود…

چرا باید کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی را بخوانیم؟

«ماری آن شوالبی» معلم مشهوری بود که در دوران حیات خود مناصب ارزشمندی مانند مدیر پذیرش هاروارد و مدیر مشاوره آموزشی کالج معتبر دالتون را در نیویروک بر عهده داشت. او انتقال دانش به دیگران را ظیفه‌ی خود می دانستو ده سال آخر عمرش را صرف ساختن کتابخانه در افغانستان کرد. داستان کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی با فنجانی قهوه شروع می شود که از دستگاهی در اتاق انتظار مرکز سرطان مموریال الوان کترینگ گرفته اند.

موقع نوشیدن آن ویل اتفاقی از مادرش می پرسد که مشغول خواندن چه کتابی است. بحث میان مادر و پسر با همین پرسش گل می‌کند و بعد از مدتی به رمی آیینی تبدیل می‌شود. توافق می‌کنند چند وقت یک بار یکی از آنها کتابی را انتخاب کندو هر دو بخوانند و در مواقعی که ماری‌آن منتظر جلسه‌ی شیمی درمانی است بنشیند و در موردش صحبت کنند. کتاب هایی که می خوانند هر بار انتخاب یکی از آنها است و طیف وسیعی دارد.

از کلاسیک تا عامه پسند، از نقاب رنگین تا دختری با خالکوبی اژدها، از اشک های پدرم تا یک کتاب دعای مسیحی به نام قدرت روزانه، طی این بحث‌ها، کتاب‌ها در دل ارتباط بین این دو شخصیت جا پیدا می‌کنند، زن برجسته‌ای که زندگی‌اش رو به پایان است و مرد جوانی که در این زمان بیش از هر زمان دیگری به مادرش احساس نزدیکی می کند.

ویل شوالبی در کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی اتفاقاتی را روایت می‌کند که هنگام وقوع‌شان، نمی‌دانست قرار است روزی درموردشان بنویسد. مادر نویسنده در دوره‌ای دچار بیماری سرطان می‌شود و فقط کتاب‌ خواندن باعث پیوند بین این دو نفر می‌شود. ویل در این کتاب شرح این ارتباط جالب و پرمفهوم خود را نوشته است.

نقد کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی

از مزیت های بزرگ کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی، آشنایی با کلی کتاب دیگر است که بسیاری از آنها واقعا خواندنی و دلنوازند. چقدر خوب است هر کتاب‌ دوستی مادربزرگی این چنین داشته باشد که با بچه هایش در رابطه با کتاب‌ها بخوانند و حرف بزنند!

یک مادربزرگ ۷۰ ساله را در نظر بگیرید: سرطان می‌گیرد ولی امید به زندگی دارد. کتاب می‌خواند و در موردشان با پسرش صحبت می‌کند. او برای افغانستان در تلاش است که کتاب تهیه کند. دکترای افتخاری می‌گیرد، سفرهای زیادی می‌رود، مهمانی می‌رود و … حتی وقتی حالش خیلی بد است و باید بیمارستان برود، تنهایی تماس می‌گیرد ماشین دنبالش بیاید تا برود!

این کتاب سفری است به دنیای کتاب‌ها و روزگاری که کتاب‌ها و کتاب‌ خواندن برای مردم مهم بودند. نویسنده در این کتاب معتقد است کتاب‌ خواندن، جلوی کارهای دیگر را نمی‌گیرد. کتاب‌ خواندن اگر جلوی چیزی را بگیرد، آن چیز مرگ است!

میچ آلبوم درباره این اثر گفته است: کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی خود کتابی فوق‌العاده است که در‌مورد کتاب‌های فوق‌العاده و پیوندی ماندگار بین یک مادر و پسرش نوشته شده است. بعد از اینکه آخرین صفحه از این کتاب را می‌خوانید، داستان آن تا مدت‌ها در ذهنتان می‌ماند، مثل تمام کتاب هایی که نویسنده از آنها اسم می‌برد.

اگر به دنیای کتاب‌ها علاقه دارید و یا از مطالعه‌ی خاطرات و زندگی‌نامه‌ها لذت می‌برید، کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی برای شماست.

آنچه خواندید...

کد کتاب: 1619 نویسنده: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آخرین باشگاه کتابخوانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *