بار دیگر شهری که دوست میداشتم

قیمت اصلی 35.000 تومان بود.قیمت فعلی 25.000 تومان است.

روایتگر تعصب و عشق به زادگاه

نویسنده: نادر ابراهیمی

مترجم: ندارد

تعداد صفحات کتاب: 65 صفحه

حجم فایل: 4.33 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم pdf

دانلود کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم pdf

راوی داستان کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم پسر یک کارگر و کشاورز ساده است. او از کودکی با هلیا، دختر خان هم‌بازی بوده است.

 

بین این دو عشق و علاقه‌ی عمیقی شکل گرفته است. زمانی که عشق میان راوی و هلیا توسط خانواده‌ها سرکوب می‌شود، تصمیم به فرار می‌گیرند. آنها مدتی را در چمخاله می‌گذرانند. هلیا با سختی های زندگی در چمخاله نمی تواند کنار بیاید. او تصمیم به بازگشت می‌گیرد. راوی نیز پس از یازده سال به شهری که دوست می‌دارد باز می‌گردد.

در بازگشت همه چیز را از دست رفته می‌بیند. مادری که در غم فراغ از بین رفته است. پدری که دست از پسرش شسته است. عشقی که به تن خاک سپرده شده است. و شهری که دیگر نمی شناسدش… از همان ابتدا تکلیف خواننده با کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم مشخص است: با داستانی مواجه هستیم که گویای تعصب و عشق به زادگاه است و‌ درعین‌حال با کوله‌ باری از درد و‌ رنج همراه است.

بخش دوم شامل پنج نامه به هلیا است و راوی اغلب میان خاطرات گذشته و حال پرسه می‌زند. پرش‌ های زمانی بسیار زیاد است و برای اینکه خواننده تفاوت میان دو زمان را متوجه شود، فونت کتاب تغییر می‌کند. در هر نامه، روای داستان رشتهٔ پیوند میان خود و هلیا را تنها در خواب می‌بیند؛ شهری که هلیا در آن خفته است را به شهری تشبیه می‌کند که به اندوه گورستان‌های بی‌درخت آراسته است.

معتقد است که مسبب آنچه که بر سر او و هلیا آمده است، دستی است که با تمام قدرت آنها را به سوی تقدیر می‌راند و آنها فقط عروسک‌های کوکی یک تقدیر بوده‌اند. از موارد حائز اهمیت در کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم، نثر شاعرانه و موزون نویسنده است که به دل خواننده می‌نشیند و او را غرق در ‌‌توصیفات می‌کند

جملات برگزیده کتاب

  • در تالار بزرگ هر ندامت، ازدست‌ رفته‌ها و به‌ دست‌ نیامده‌ها در کنار هم می‌رقصند.
  • پدر! من می‌خواهم بار دیگر به شهری که دوست می‌دارم بازگردم. دیگر سخنی از هلیا در میان نیست.
  • ما هرگز از آنچه نمی‌دانستیم و از کسانی که نمی‌شناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغاتِ آشنایی‌هاست.
  • التماس شُکوه زندگی را فرو‌ می‌ریزد. تمنا، بودن را بی‌رنگ می‌کند. و آنچه از هر استغاثه به جای می‌ماند ندامت است.
  • هیچ پایانی به راستی پایان نیست. در هر سرانجام، مفهوم یک آغاز نهفته است. چه کسی می‌تواند بگوید تمام شد و دروغ نگفته باشد؟
  • مرا بشنوی یا نه، مرا جستجو کنی یا نکنی، من مرد خداحافظی همیشگی نیستم. باز می‌گردم، همیشه باز می‌گردم.
  • هلیا! خشم زمان من بر من مرا منهدم نمی‌کند. من روح جاری این خاکم. من روان دائم یک دوست داشتن هستم.
  • تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسان‌تر است. تحمل اندوه از گدایی همه شادی‌ها آسان‌تر است. سهل است که انسان بمیرد تا آنکه بخواهد به تکدی حیات برخیزد.
  • هلیا! من هرگز نخواستم که از عشق افسانه‌ای بیافرینم، باور کن! من می‌خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم،‌ کودکانه و ساده و روستایی. من از دوست داشتن فقط لحظه‌ها را می‌خواستم. آن لحظه‌ای که تو را بنام می‌نامیدم…
  • بخواب هلیا، دیر است. دود دیدگانت را آزار می‌دهد. دیگر نگاه هیچ‌کس بخار پنجره‌ات را پاک نخواهد کرد. دیگر هیچ‌کس از خیابان خالیِ کنارِ خانه‌ی تو‌ نخواهد گذشت. چشمان تو چه دارد که به شب بگوید؟ سگ‌ها رویای عابری را که از آن‌ سوی باغ‌های نارنج می‌گذرد پاره می‌کنند. شب از من خالی‌ست هلیا…
  • به یاد داشته باش که روزها و لحظه‌ها هیچ‌گاه باز نمی‌گردند. به زمان بیندیش و شبیخونِ ظالمانه‌ی زمان. صبح که ماهیگیران با قایق‌هایشان به دریا می‌رفتند به من سلام کردند و گفتند که سلامشان را به تو که هنوز خفته‌ای برسانم. بیدار شو هلیا. بیدار شو و سلام ساده‌ی ماهیگیران را بی‌جواب مگذار. من لبریز از گفتنم نه از نوشتن. باید که این‌جا روبه‌روی من بنشینی و گوش کنی.

نقد کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم pdf

کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم، داستان ترک دیار بخاطر عشق، بی وفایی و در نهایت بازگشت مجدد به زادگاه است. نثری شورانگیز و شاعرانه دارد که بر ماهیت داستانی اثر سایه انداخته است. داستان عشق ممنوعه ی پسرمردی کشاورز و دختر خان که زمانی که با مخالفت اطرافیان روبرو می شوند نیروی عشق آنها را وادار به ترک دیار می کند.

عشق و افسوس و غم و اندوه در تمامی اثر جریان دارد اما نویسنده مسائل دیگر چون عادات، معضلات و مشکلات اجتماعی و حتی سیاسی را نیز از نظر دور نداشته است، معضلاتی که همچنان بعد از گذشت سالها و با بازگشت مجدد راوی به زادگاهش، بر زندگی سایه انداخته است. این کتاب شامل سه فصل، باران رویای پاییز، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد و پایان باران رویا است.

در کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم، هلیا دختر خان است و راوی داستان پسر کشاورزی‌ که از کودکی هم‌بازی هم بوده‌اند. آنها عاشق می‌شوند و تصمیم می‌گیرند ازدواج کنند اما خانواده‌هایشان مخالف هستند و در نهایت به چمخاله فرار می‌کنند و آنجا زندگی‌ جدیدی را شروع می‌کنند. هلیا درنهایت بین عقل و احساساتش، عقل را انتخاب می‌کند و به شهر زادگاهش برمی‌گردد؛ درحالی‌که مرد داستان در ابتدا حاضر نیست تسلیم شود ولی بعدا به شهرش باز می‌گردد؛ به‌شهری که زمانی دوستش می‌داشت؛ به شهری که روزگاری از آنجا طرد شده است.

مرحوم نادر ابراهیمی چندین بار از اسم کتابش در جملاتش استفاده کرده بود تا شاید به‌طریقی بتواند بار عاطفی داستان را کمی سبک‌تر کند. شاید داستان این عشق مانند بقیه‌ی داستان‌های عاشقانه تکراری باشد اما چیزی که این اثر را تا این حد مشهور کرده است قلم توانا نادر ابراهیمی در توصیف عشق و گفتگوهای عاشقانه‌ی پسرک با معشوقه‌‌اش است.

اگر چه مضامین کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم pdf دست مایه فیلم های فارسی و داستان های بی‌شماری بوده است، با این همه اینبار نادر ابراهیمی با نثری متفاوت، لطیف و سرشار از احساس آن را به رشته تحریر درآورده است.

آنچه خواندید...

کد کتاب: 1371 نویسنده: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بار دیگر شهری که دوست میداشتم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *