انسان ریخته

دانلود کتاب انسان ریخته

اکبر رادی نویسنده کتاب انسان ریخته در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد.

رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد. 

کتاب حاضر مجموعه مقالات اکبر رادی نمایشنامه نویس و نویسنده است. عناوین این مقالات عبارت‌اند از:

• “گاهی به قصد غربت”
• “سایه روشن یک چهره”
• “بنگاه شادمانی و شلاق پهلوی”
• “نامه سرگشاده به آدینه”
• “با اجازه آقای سوخوو کابیلین”
• “تا حکم زمانه چه باشد؟”
• “به عنوان پی نویس”
• “زبان معیار “گیله وا
• ”زبان چه عصری است؟”
• “فرهنگ شفاهی ما و یک مونولوگ آهسته”
• “آری، بهانه است“
• “به رسم مقدمه”
• “درد شکفتن معنی”
• “با نمایش‌نامه نویسان ولایت ایران”
• “حکایت مظلومی دیگر”
• “یک خرده بیوگرافی”
• “انسان ریخته یا نیم رخ شب رنگ در سپیده سوم”
• “دمل جای دیگر است”
• “نویسنده و کارگردان”

خلاصه کتاب

در مقولات فرهنگ، هنر و ادب معاصر که اکثرا طی سالیان در مجلات فرهنگی و ماهنامه های هنری و ادبی به چاپ رسیده و اینک در تدوین آنها هیچگونه طبقه بندی موضوعی یا برچین و غث و سمینی مراعات نگردیده؛ بلکه تنها ملاک ما در تنظیم فهرست و ترتیب مقالات تاریخ نگارش آنها از گذشته به حال بوده است.

لذا چنانچه گونه ای گسست و ناهماهنگی در لحن و محتوای مطالب دستامد این ترتیب تاریخی شده، تو ای گرامی، صاحب این دفتر را در سایه کرامت خود معذور بدار که او نیز مثل تو انسانی است در معرض بادهای زمانه یعنی محاط در هاله حالات عاطفی؛ گیرم کمی تیزتر اما دست کم به صدق و هرچند گاهی به شوخ رویی و گستاخی، که بابت این نیز عذری ندارم و خرسند هم نیستم، هیچ…

بخشی از متن کتاب

زمستان ۱۳۴۰ من نمایشنامه «روزنه آبی» را برای آخرین مرتبه پاکنویس کرده بودم و مدتی بود در هوای انتشار آن حوالی «شادآباد» پرسه می زدم که بورس ناشران فربه تهران بود و با تمام فربهی نمی دانستند نمایشنامه یک شق عمده ادبیات است که می تواند و باید چاپ هم بشود…

بلکه به یک طرز لوکس خیال می کردند نمایش چیزی است به شکل یک صندوقچه اشرفی که ارباب پول پرست داستان شب به شب توی «جامعة باربد» چال می کند تا نوکر ناقلا آن را برای تماشاگران کشف و رو کند. 

خلاصه آنکه عجیب یک تصور «مشهدی عبادی از تاتر داشتند و مانده بودند به من چه بگویند. نمایشنامه؟ متاسفانه ما نمایشنامه چاپ نمی کنیم…

در پایان امیدواریم از خواندن کتاب انسان ریخته لذت ببرید.