دانلود کتاب حکایت دولت و فرزانگی
کتاب حکایت دولت و فرزانگی از مشهورترین کتابهای یک صده گذشته به شمار میآید که توسط مارک فیشر نوشته شده است.
موضوع کتاب زندگینامهی جوانی تیزهوش است که قصد منتشر کردن کتابهای خود و کسب درآمد از این راه را دارد اما با مشکلات زیادی در تحقق این هدف رو به رو میشود.
حتما تا به حال به فکر پولدار شدن و راههای رسیدن به آن افتادهاید. این کتاب نیز دارای متن و هدف یکسان و هدف نفر اول موجود در داستان پولدار شدن و مشهور شدن است.
یکی از دلایلی که باعث برتری کتاب حکایت دولت و فرزانگی نسبت به سایر آثار روانشناسی شده است روایت داستانی آن است که نکات مختلف را با زبانی ساده و تاثیرگذار به مخاطب بیان میکند.
مطالعهی کتاب پیش رو انگیزهی لازم برای تغییر در قسمتهایی از زندگیتان را به شما میدهد و متوجهتان میکند که چه زمانی و به چه دلیل از پیشرفتتان جلوگیری کردهاید.
خلاصه کتاب
این کتاب همانطور که از نام آن مشخص است در غالب حکایتهایی زیبا و تامل برانگیز روایت شده است. حکایت دولت و فرزانگی، داستان جوان 32 سالهای است که از شغل فعلیاش خسته و بیزار شده است و به دنبال راهی میگردد تا درآمد خود را افزایش دهد اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه میشود.
او نزد عموی ثروتمندش میرود و از او پول میخواهد اما عمویش از دادن پول به او خودداری میکند و به جای این کار جوان را به شهری دور افتاده که باغبانی سالمند به نام «آنی» در آن زندگی میکند، میفرستد. در ادامهی داستان، جوان با پیرمردی باهوش و میلیونر آشنا میشود.
پیرمرد درسها و نکاتی را به جوان میآموزد تا او با ذهنیت یک فرد میلیونر آشنا شود. این 15 حکایت خواندنی و آموزنده که در کتاب حکایت دولت و فرزانگی برای پسر جوان آماده شده است، شامل بخشهایی مثل حكايت به حبس افتادن جوان، حكايت آموزش ايمان، حكايت آموزش تمركز بر هدف، حکایت ارزش تصویر از خود و حكايت كشف نفوذ كلام است.
در واقع نویسنده به شکل داستانی نکات مختلف روانشناسی و ثروت را با زبانی ساده و تاثیرگذار به مخاطب خود ارائه میکند. مارک فیشر در کتابش به زبان ساده این مسیر را به خواننده خود نشان میدهد که برای موفق و ثروتمند شدن اول از هرچیز باید آرزوهایت را بشناسی و بعد از طریق فرصتهای پیش رویت آنها را به هدف زندگیات تبدیل کنی.
در انتهای کتاب، چند سال از این ماجرا گذشته است و جوان داستان، با به کارگیری رهنمودهای مرد پیر حالا به یک فرد موفق و ثروتمند تبدیل شده است. دو کتاب «راه و رسم میلیونرها» و «معبد میلیونرها» از همین نویسنده، به نوعی ادامه کتاب حکایت دولت و فرزانگی هستند.
بخشی از متن کتاب حکایت دولت و فرزانگی
مانند این همه مردم نباش که پیش از آنکه بیازمایند دست میکشند و باز مانند کسانی هم نباش که دست به عمل میزنند اما قبلا متقاعد شدهاند که موفق نخواهند شد. اندیشهها و کردارهایت را هماهنگ کن. بزرگترین دارایی ما آزادی است و دولت میتواند به تو آزادی عطا کند. برایت نیکو خواهد بود که این آزادی را بشناسی با آن خواهی دید که بسیاری از توهمات ناپدید میشوند.
و در آخر جوان نامهای از دولتمند دریافت میکند که در آن همه کتاب هایش را به او بخشیده تا از آنها بهرهور شود و تاکید کرد که به تله اعتماد به هر آنچه کتابها میگویند نیفت. آن زمان است که جوان با خبر میشود که پیرمرد مرده است او با خود عهد کرد که تمام تعالیم دولتمند آنی را به بهترین شکل به همه برساند.
بخش دیگری از متن
در کتاب حکایت دولت و فرزانگی میخوانیم: روزگاری جوانی زندگی میکرد که آرزوی ثروتمند شدن داشت. او هر به محل کارش ودر فکر این آرزو بود اما نه فقط از کاری که انجام میداد لذت نمیبرد بلکه همکاران و رئیسی داشت که از کارشان خسته و دلزده بودند. او حتی جرات نداشت آرزوهایش را برای آنها تعریف کند. همیشه برای او دوشنبهها آغاز هفتهای مصیبت بار بود.
شش ماه از نوشتن استعفایش میگذشت، اما هنوز آنرا تحویل رئیسش نداده بود. یک روز ناگهان به فکر عمویش که فرد متمولی بود که افتاد. شاید میتوانست از او راهکاری و یا پولی بگیرد. عمویش او را به گرمی پذیرفت، اما از دادن وام به او امتناع کرد زیرا معتقد بود این کار برای او راهگشا نخواهد بود. عمویش پس از شنیدن شرح حال برادرزادهاش از او پرسید: چند سالت است؟
جوان جواب داد: سی و دو سال. عمو گفت: آیا میدانی وقتی جان پل گتی بیست و سه ساله بود نخستین میلیون دلار خود را کسب کرده بود و وقتی من به سن تو بودم. نیم میلیون دلار داشتم؟ پس چرا تو در این سن به دنبال وام گرفتن هستی؟ سپس ادامه داد آیا معتقدی بیشتر کار کردن باعث ثروتمند شدن مردم میشود؟ (ص 24 کتاب حکایت دولت و فرزانگی)
جوان: گمان میکنم. همیشه براین اعتقاد بودهام. – سالی چقدر حقوق میگیری؟ – حدود۲۵۰۰۰ دلار – آیا کسی که ۲۵۰٫۰۰۰ دلار درآمد دارد، هفتهای ده برابر تو کار میکند. مسلماً نه، پس باید به کاری متفاوت مشغول باشد و رازی داشته باشد که تو از آن بیخبری. – همینطور است. – تو خوش اقبالی که دست کم این را میفهمی. چون بیشتر مردم بقدری مشغول کارکردن هستند که فرصت این را ندارند به ثرومند شدن فکر کنند.
نقد کتاب حکایت دولت و فرزانگی
کسانی که زمان را از دست میدهند، به این امید که روزی شرایط خوبی در سر راه آنها قرار بگیرد، هیچ وقت هیچ چیز را به دست نمیآورند. همین حالا بهترین زمان برای انجام کارهاست. کتاب حکایت دولت و فرزانگی برای بارها خواندن و مطالعۀ دقیق و به کار بستن است.
کتابی ارزشمند که از بسیاری جهات میتواند شما را دولتمند کند و بعضی از این جهات بسیار رضایتبخشتر و با ارزشتر از ثروت مادی است. مارک فیشر، رموز ذهن ناهشیار را به لطیفترین شکل ممکن در قالب داستان بیان میکند.
و بیانگر این حقیقت است که توانگری و وفور مالی و یک زندگی سرشار از توفیق هدفهایی هستند که اگر اصول کامیابی را در یابیم و به کار ببندیم، همۀ ما میتوانیم به آنها برسیم.
کتاب حکایت دولت و فرزانگی نحوهی رسیدن به اهداف و خواستهها را (به شکلی که با رشد و تعالی روح همراه است) به زیبایی در قالب داستان بیان کرده.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 7,097 بار
عنوان کتاب: حکایت دولت و فرزانگی
(میلیونر یک شبه ، حکایت دولت و دانایی)
نویسنده: مارک فیشر
مترجم: گیتی خوشدل
تعداد صفحات کتاب: 124 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 1.3 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
خوبه خیلی