دیوان اشعار ایرج میرزا

آخرین ویرایش: 4 هفته قبل
دیوان ایرج میرزا (nbookcity.com)

دانلود دیوان اشعار ایرج میرزا

این کتاب مجموعه اشعار (دیوان) ایرج میرزا است که در 416 صفحه برای علاقمندان به شعرهای میرزا گردآوری شده است.

ایرج میرزا شاعر بزرگ ایرانی در سال ۱۲۵۱ در تبریز متولد شد. او در اسفند سال ۱۳۰۴ دیده از جهان فرو بست. ایرج میرزا از دودمان قاجار بود. او فرزند صدالشعرا غلامحسین میرزا و نتیجه‌ی فتحعلی شاه قاجار بود. او در مدرسه‌ی مظفریه‌ی تبریز دوران ابتدایی را به اتمام رساند. ایرج میرزا علاوه بر فارسی و ترکی به زبان‌های عربی و فرانسه مسلط بود و با زبان روسی نیز آشنایی داشت.

شعر چادر از زنده یاد ایرج میرزا 

بيا گويم برايت داستانی
كه تا تأثير چادر را بدانی
در ايامی كه صاف و ساده بودم
دم كرياسِ در استاده بودم
زنی بگذشت از آنجا با خش و فش
مرا عرق النسا آمد به جنبش
ز زير پيچه ديدم غبغبش را
كمی از چانه قدری از لبش را
چنان كز گوشه ی ابر سيه فام
كند يك قطعه از مه عرض اندام
شدم نزد وی و كردم سلامی
كه دارم با تو از جايی پيامی

پری رو زين سخن قدری دو دل زيست

كه پيغام آور و پيغام ده كيست
به دو گفتم كه اندر شارع عام
مناسب نيست شرح و بسط پيغام
تو دانی هر مقالی را مقاميست
برای هر پيامی احتراميست
قدم بگذار در دالان خانه
به رقص آر از شعف بنيان خانه
پريوش رفت تا گويد چه و چون
منش بستم زبان با مكر و افسون
سماجت كردم و اصرار كردم
بفرماييد را تكرار كردم
به دستاويز آن پيغام واهی
به دالان بردمش خواهی نخواهی
چو در دالان هم, آمد شد فزون بود
اتاق جنب دالان بردمش زود

نشست آنجا به صد ناز و چم و خم

گرفته روی خود را سخت و محكم
شگفت افسانه ای آغاز كردم
در صحبت به رويش باز كردم
گهی از زن سخن كردم، گه از مرد
گهی كان زن به مرد خود چه ها كرد
سخن را گه ز خسرو دادم آيين
گهی از بيوفاييهای شيرين
گه از آلمان بر او خواندم، گه از روم,
ولی مطلب از اول بود معلوم
مرا دل در هوای جستن كام

پريرو در خيال شرح پيغام

به نرمی گفتمش كای يار دمساز
بيا اين پيچه را از رخ برانداز
چرا بايد تو رخ از من بپوشی
مگر من گربه می باشم تو موشي؟
من و تو هر دو انسانيم آخر
به خلقت هر دو يكسانيم آخر
بگو، بشنو، ببين، برخيز، بنشين
تو هم مثل منی ای جان شيرين
ترا كان روی زيبا آفريدند
برای ديده ی ما آفريدند
به باغ جان رياحينند نسوان
به جای ورد و نسرينند نسوان
چه كم گردد ز لطف عارض گل
كه بر وی بنگرد بيچاره بلبل
كجا شيرينی از شكر شود دور
پرد گر دور او صد بار زنبور
چه بيش و كم شود از پرتو شمع

كه بر يك شخص تابد يا به يك جمع

اگر پروانه ای بر گل نشيند
گل از پروانه آسيبی نبيند
پريرو زين سخن بی حد برآشفت
ز جا برجست و با تندی به من گفت
كه من صورت به نامحرم كنم باز؟
برو اين حرفها را دور انداز
چه لوطيها در اين شهرند، واه واه
خدايا دور كن، الله الله
به من گويد كه چادر واكن از سر
چه پرروييست اين، الله اكبر
جهنم شو مگر من جنده باشم
كه پيش غير بی روبنده باشم
از اين بازی همين بود آرزويت
كه روی من ببيني؟ تف به رويت
الهی من نبينم خير شوهر
اگر رو واكنم بر غير شوهر
برو گم شو عجب بي چشم و رويی
چه رو داری كه با من همچو گويی
برادر شوهر من آرزو داشت
كه رويم را ببيند، شوم نگذاشت
من از زنهای تهرانی نباشم
از آنهايی كه مي دانی نباشم
برو اين دام بر مرغ دگر نه
نصيحت را به مادر خواهرت ده

چو عنقا را بلند است آشيانه

قناعت كن به تخم مرغ خانه
كنی گر قطعه قطعه بندم از بند
نيفتد روی من بيرون ز روبند
چرا يك ذره در چشمت حيا نيست؟
به سختی مثل رويت سنگ پا نيست؟
چه ميگويی مگر ديوانه هستي؟
گمان دارم عرق خوردی و مستی
عجب گير خری افتادم امروز
به چنگ ال پری افتادم امروز
عجب برگشته اوضاع زمانه
نمانده از مسلمانی نشانه
نميدانی نظر بازی گناه است
ز ما تا قبر چار انگشت راه است؟
تو مي گويی قيامت هم شلوغ است؟
تمام حرف ملاها دروغ است؟
تمام مجتهدها حرف مفتند؟
همه بيغيرت و گردن كلفتند؟
برو يك روز بنشين پای منبر
مسائل بشنو از ملای منبر

شب اول كه ماتحتت درآيد

سر قبرت نكير و منكر آيد
چنان كوبد به مغزت توی مرقد
كه ميرينی به سنگ روی مرقد
غرض، آنقدر گفت از دين و ايمان
كه از گُه خوردنم گشتم پشيمان :))
چو اين ديدم لب از گفتار بستم
نشاندم باز و پهلويش نشستم
گشودم لب به عرض بيگناهی
نمودم از خطاها عذر خواهی
مكرر گفتمش با مد و تشديد
كه گه خوردم، غلط كردم، ببخشيد
دو ظرف آجيل آوردم ز تالار
خوراندم يك دو بادامش به اصرار
دوباره آهنش را نرم كردم
سرش را رفته رفته گرم كردم
دگر اسم حجاب اصلا” نبردم
ولی آهسته بازويش فشردم …

بقیه شعرش منکراتی داره🚩. می توانید فایل pdf کتاب دیوان اشعار ایرج میرزا را از شهر کتاب تهیه و دانلود نمایید.

تعداد بازدید: 10,656 بار

Iraj Mirza ایرج میرزا

عنوان کتاب: دیوان اشعار

شاعر: ایرج میرزا

تعداد صفحات کتاب: 416 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 19.1 مگابایت

نوع فايل: PDF (ZIP)

منبع: شهر کتاب

نوشته‌های مشابه

این مجموعه 231 شعر را دربردارد. احمدی درعرصه‌ی شعر نو، ادبیات فارسی و حوزه‌ی کودک و نوجوان فعالیت داشته و همچنین پژوهش‌ها، مصاحبه‌‌ها و ویراستاری‌هایش در زمینه‌ی موسیقی قابل‌ تقدیر...
بروزرسانی: 10 ماه قبل
تعداد بازدید: 136
ترکیب ظاهرى غزل های شکسپير از سنت انگلیسى پیروى مى‌کند به این شکل که هر سانت چهارده سطرى از سه قسمت چهارتایى و یک قسمت دوتایى از نظر قافیه‌بندى تشکیل شده است. و امّا درباره...
بروزرسانی: 11 ماه قبل
تعداد بازدید: 978

یک پاسخ

  1. ضربه آخر رو اونجا میزنه که فرمودند:
    چو خوردم سیر ازان شیرین کلوچه —-حرامت باد گفت و زد به کوچه :)))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *