دانلود کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد
ملانی دیل نویسنده کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد می گوید: من دوست دارم این کتاب همان کتابی باشد که یک دوست به دوست دیگر هدیه می دهد.
دلم می خواهد وقتی خدای نخواسته بیمارشديد و به بیمارستان می روید و بستری می شوید این کتاب را در دست داشته باشید. می دانید چرا؟ چون این کتاب به درد روزها و لحظه های دشوار می خورد. این کتاب را باید وقتی خواند که آب از سر گذشته و روزگار روی نامبارکش را برای شما عیان کرده است. کتاب پیش رو را زمانی بخوانید که از معشوقتان جواب رد شنیده اید؛ زمانی که شخص مورد نظرتان به جای درخواست ازدواج از شما، شما را ترک گفته است.
من یک برنامه دوازده ماده ای ارائه می دهم. برای این برنامه پاسخ های ساده و پیش پا افتاده ای پیدا نمی شود. کاش می توانستم شما خواننده عزیز را از نزدیک ببینیم؛ با هم بنشینیم، قهوه ای بنوشیم، حرف های شما را بشنوم و درد دل کنیم. در دنیای رفاقت و دوستی از این کارها می کنیم. مگر نمی کنیم؟ به حرف های همدیگر گوش می دهیم، ابراز همدلی می کنیم و بعد دوستمان را تشویق به استقامت و پایداری می کنیم.
حالا کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد به جای من روبه روی شما نشسته است؛ یعنی جای خالی مرا پر می کند. سعی می کند کاری را که یک دوست در حق دوستش می کند در حق شما بکند، تنها اشکال این است که من نمی توانم حرف های شما را بشنوم. پس رابطه ما یک سویه است. حرف های من بر اساس درد دل های شما بیان می شود. من از نظر خودم و بر اساس تجارب خودم سخن می گویم. اما من میدانم که حرف ها و درد دلهای شما هم اهمیت دارد. در حقیقت من به خاطر نقطه نظرات و حرف های شماست که افکار و سخنانم را در این کتاب نوشته و ارائه می دهم.
خلاصه کتاب
ملانی دیل در این کتاب هر لحظه شما را میخنداند! شما با خواندن این کتاب احساس میکنید دوست تازهای پیدا کردهاید، بعد درمییابید که زاویه تازهای به روی زندگی یافتهاید که غلافی از حقیقت روی آن را پوشانده است. کتاب حاضر به یکی از سختترین موضوعهایی میپردازد که در زندگی رخ میدهد: عذاب کشیدن.
دیل بیشتر از ده سال رنج و مشقت فراوان را متحمل شده تا به رویاهای سادهاش دست یابد. او ناامیدی، تردید، شکست، اعتراض و بسیاری از ناملایمتهای زندگی را پشت سر گذاشته و در پایان دریافته است که باید راهی نو در پیش بگیرد تا عشق و شادمانی حقیقی که به نظر او با خوشحالی فرق دارد را پیدا کند. او شادمانی را در ایمان، توکل، تحمل سختیها و صبر خلاصه میکند.
نویسنده در کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد! تجربیات زنانه خودش را با شما به بحث و اشتراک میگذارد اما این موضوع به این معنی نیست که کتاب تنها مختص زنان است. به عقیدهی دیل هیچ انسانی شبیه دیگری نیست و همه باهم متفاوتاند اما در خلقت کسی بر کسی برتری ندارد، خداوند هر انسانی را متفاوت از دیگری خلق کرده و با او بهطور مشخص رفتار میکند. انسانها کمتر به چیزی که دارند قانع هستند، آنها خود را با بقیه مقایسه میکنند و برتریهایی که دیگران دارند را برای خود میخواهند و چون از آنها بیبهرهاند، دنیا را به بیعدالتی محکوم میکنند.
این در حالی است که انسانها نعمتهای خود را نمیبینند و یا ارزشی برای آنها قائل نیستند. نویسنده خود زندگی سختی را گذرانده، به همین جهت تجربههایش را در برابر شما میگذارد و تأکید دارد که بسیاری از اتفاقاتی که برای شما میافتد به نوعی دیگر برای همهی انسانها هم رخ میدهد اما شما از آنها اطلاعی ندارید و به همین خاطر تصور میکنید که تنها خودتان به این مشکلات گرفتار شدهاید. او اعتقاد دارد که باید «اما» و «اگر»های روزگار را کنار گذاشته و تنها واقعیات زندگی را ببینید.
عمر انسان همانند یک سفر کوتاه و پرسروصدا است و در صورتیکه آن را به «اما» و «اگر»ها گره بزنید، زندگی خود را باختهاید. کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد در مورد مشکلات شما و سفر شماست. نه اینکه یک راهنما و خودآموز باشد. هدف دیل کمک به شماست. اما نه به این شکل که بگوید «این کارها را انجام بدهید تا مشکلتان برطرف شود.» خیر! این اثر فوق العاده به شما کمک میکند که به عقاید پوچ زندگی بخندید.
بخشی از متن کتاب
در طول زندگی، خداوند سفرهای زیادی را برای من مقدر کرده است. بعضی سفرها ساده و پیش پا افتاده و بعضی دیگر سخت و دشوار بوده اند. هرچه بزرگتر شدم اتفاقات زندگیم را مبتنی بر بی عدالتی و بی انصافی میدیدم. انسان وقتی جوان است، از این اتفاقات برایش می افتد. در دبیرستان بودم، دنیایی را که می شناختم در نظر من فرو ریخت. پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم به جایی در چند کیلومتری ما نقل مکان کرد. قلبم شکست، نمی توانستم شاهد چنین اتفاقی در خانه و زندگی خودم باشم. این از آن اتفاقاتی بود که هرگز فکر نمی کردم در زندگی من رخ بدهد.
آن روز فهمیدم که راه پر دردسری در پیش دارم. دوسال بعد از آن، خدا مرا در مسیری کاملا متفاوت قرار داد. وضع پدرم رو به وخامت گذاشت. پدرم به ورطه ظلمت افتاده بود. زمانی فکر میکردم دست از نوشیدن برداشته است در صورتی که همچنان می نوشید. با خودم میگفتم بالاخره خوب می شود یک روز اوضاع بهتر می شود. با این حرف ها ساعی میکردم همه چیز را توجیه کنم. روز ۶ مه ۲۰۱۲ اتفاقی افتاد که زندگی مرا برای همیشه از این رو به آن رو کرد، خبر مرگ پدرم را برایم آوردند. قلبم شکست. دنیای من تیرہوتار شد. فکر کردم شاید فرصت دیدار مجددی را با او داشته باشم. برای آخرین بار با او حرف بزنم.
اما به خودم گفتم خدا برای من، برادرم و مادرم برنامه ای تدارک دیده است. باید به خدا اطمینان می کردم. باید امید می داشتم که وضعمان بهتر می شود. می خواهم بگویم بعد از آن وضعمان بهتر نبود. ایمان من به هم ریخته بود. در حال مبارزه بر سر ایمانم بودم. از خدا سوالات زیادی می پرسیدم. آیا همه این اتفاقها ارزش داشت؟ در دلم می دانستم خدا همه روزه در حال اصلاح روحیه و مکنونات قلبی من است و به این کار ادامه می دهد. قصه من هنوز تمام نشده است.خدا هنوز مشغول نوشتن قصه زندگی من است. قلم در دست.
هروقت ساکت مینشینم مرا از جا بلند می کند و راه را ادامه می دهیم. در مقاطعی که در حال سقوط بوده ام به من نشان داده که هنوز در کنار من هست و هنوز مرا ترک نکرده است. مواقع زیادی پیش می آید که ما به زانو در می آییم و از خدا می پرسیم خدایا آیا این عدالت است، آیا این انصاف است؟ قرار نبود زندگی من این باشد. اما نویسنده قصه زندگی من خداست. خدا حکایت سفر ما را می نویسد. اگر هم نوری در انتهای تونل تاریک زندگی نبینیم به این معناست که هنوز نوشتن قصه تمام نشده است.
نقد کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد
ملانی دیل معتقدی مذهبی در مسیحیت، شاد و سرخوش، بیریا، مشوق و کسی است که در روزهای سخت برای ترغیب به او نیاز داریم. او در کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد پاسخ ساده و روشنی به سوالات ما نمیدهد. مثلاً نمیگوید این ده کار را انجام دهید تا مشکلتان رفع شود. فقط به ما یادآوری میکند که اتفاقی که برای شما افتاده فقط برای شما نیفتاده. مشکلاتی را که خودش داشته با زبانی شاد و طناز برای شما نقل میکند.
گاه شما را به گریه میاندازد. حکایتهایی نقل میکند و به ما الهام میبخشد. یادآور میشود که اگر این زندگی را خود انتخاب نکردهای، اگر زندگیت تحمیلی است و اگر جانت به لب رسیده دیگرانی هم هستند که با این مشکلات بیگانه نیستند؛ پس میتوانی همین زندگی را هم دوست داشته باشی.
کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد به شما یادآوری میکند که خنده بر هر درد بیدرمان روحی، دواست.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 290 بار
عنوان کتاب: ظاهرا فقط برای من می بارد
چگونه با زندگی تحمیلی کنار بیاییم
نویسنده: ملانی دیل
مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی
تعداد صفحات کتاب: 320 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 17.75 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب