دانلود کتاب ظرافت جوجه تیغی
ظرافت جوجه تیغی کتابی است که همانند نامش و توصیفی که در پشت جلد آمده، پوستهای سخت و خشن اما مفهومی به شدن لطیف و دلچسب دارد و شاید به ما تلنگری بزند که از جلد جوجه تیغیای که در آن رخنه کردهایم تا از قضاوتها و بحثها در امان بمانیم خارج شده و به شدت خود خودمان باشیم، مانند زندگی. رمان حاضر داستان روح است؛ نه روحها، که یک روح. همان جوهری که واحد است و غیرقابلتجزیه. وگرنه چگونه میشود در انسانهایی اینچنین بهظاهر متفاوت- از سن و سال و موقعیت اجتماعی گرفته تا ملیت و قومیت- چیزهایی به هم پیوند بخورند، بفهمند و فهمیده شوند؟
نویسنده، که خود استاد فلسفه است، از این ابزار برای گرهزدن بخشهایی که درظاهر تناسبی با هم ندارند- دستکم در نظر عموم- استفاده میکند، روابط را معنا میکند و روایت را قابلپذیرش. کتاب ظرافت جوجه تیغی نوشته موریل باربری، نویسنده فرانسوی و برگزیده چند جایزه معتبر ادبی از جمله جایزه اتحادیه ناشران فرانسه است. این کتاب که دومین اثر باربری است، به سرعت توانسته نظر منتقدان و خوانندگان رمان در جهان را به خود جلب کند، بسیاری از منتقدان این اثر را با آثار برجسته ادبی جهان مثل «در جست و جوی زمان از دست رفته» مارسل پروست و آثار کوندرا مقایسه کردهاند. این کتاب مجموع روایتهای دو راوی است که به صورت متناوب در فصلهای مختلف کتاب در کنار هم قرار گرفتهاند.
چکیده کتاب
کتاب ظرافت جوجه تیغی با دو روایت و دو راوی کاملا متفاوت، داستان جذابی را به پیش میبرد. راوی اول زنی به نام رنه میشل است که در یک ساختمان بسیار مجلل، با ساکنانی تحصیلکرده و ثروتمند سرایدار است. اما بر خلاف آنچه ممکن است در نگاه اول به نظر برسد، او کتابخوان و بسیار آگاه است. راوی دوم دختر دوازدهسالهای به نام پالوما است. او از سنش بیشتر میفهمد، پدرش صاحب یکی از کارخانههای بزرگ اسلحهسازی است و مادرش که از افسردگی رنج میبرد، تمام وقتش را صرف رسیدگی به گلدانها و مراقبت از گلهایش میکند.
به نظر پالوما، خواهرش نمادی از بلاهت است. همان بلاهتی که در نسل جوان پاریس به خوبی به چشم میخورد… پالوما با نوشتههایش جهان و انسانهایش اطرافش را تحلیل میکند، همه را با حرفها و افکارش متعجب میکند و تنفرش را از آدمهای اطرافش به خوبی نشان میدهد… در نهایت زمانی که مردی از ژاپن به آن ساختمان اسبابکشی میکند، دنیای خانم میشل و پالوما تغییر میکند
بخشی از متن کتاب
من یکی از چرخدندههای گوناگون این باور اجتماعیام که موجب شکل دادن رؤیای بزرگ جهانشمولی شده که بر طبق آن زندگی مفهومی دارد که نمیتوان به آسانی به رمز و راز آن پی برد. و چون در جایی نوشته شده که سرایدارهایِ زن پیر، زشت و بدعنقاند و همینطور با حروف آتشین بر گنبد گیتی ثبت شده که سرایدارهای زن گربه چاق و بیحالی دارند که بر کوسنهای مبلشان لم داده و چُرت میزند، من هم علیالاصول باید چنین وضعی داشته باشم.
در همین زمینه گفته شده، سرایدارِ زن، تماموقت، جلو تلویزیون میخکوب شده و گربهاش در کنارش چُرت میزند و بویِ سوپ کلم و غذاهای بدبوی دیگرش در تمام راهرو میپیچد. من این شانس باورنکردنی را دارم که سرایدار یک ساختمانِ سطح بالا هستم. ولی یکبار که آقای دوبروگلی، عضو شورای دولتی، ساکن طبقه اول، از جلو اتاق سرایداریام رد میشد و من مشغول تهیه یکی از این غذاهای بدنام بودم سخت احساس حقارت کردم، ولی به هر ترتیبی بود توانستم به کمک قیافه فرمانبردارانهام خودم را نجات بدهم و امیدوار بودم که او ماجرا را به اطلاع همسر مؤدب ولی بسیار جّدیاش نرسانده باشد.
این قضیه مربوط به بیست و هفت سال پیش است. از آن زمان به اینطرف، هر روز، برای خرید یک بُرش ژامبون یا یک تکه جگر گوساله به قصابی میروم و این دو قلم خرید را میان دستهای هویج یا بستهای ماکارونی طوری در زنبیلم میگذارم که توجه همه را جلب کند. چون فقیرم و در ساختمان پولدارها زندگی میکنم، این مواد خوراکی فقیرانه را با برجسته نشان دادن ویژگی عمده آنها که بیبو بودنشان است به نمایش میگذارم تا همزمان بتوانم به کلیشه مورد قبول همگان ضربهای وارد کنم و همینطور نشان دهم که چاقی گربهام، لئون، ظاهرا نتیجه همین مواد خوراکی است که به من اختصاص دارد. با این نمایش، لئون با اشتهای زیاد گوشتِ خوک کرهآلودش را میخورد و من هم بیمزاحمتهای بوجویانه، بیآنکه کسی سوءظن ببرد، غذای مورد علاقهام را تهیه میکنم و میخورم.
ولی حل مسئله تلویزیون دشوارتر بود. در زمان زنده بودن شوهرم، خودم را با طرز تفکر مالکان تطبیق داده بودم، زیرا پشتکاری که شوهر مرحومم در نگاه کردن به تلویزیون از خود نشان میداد مرا از این کار اجباری معاف میکرد. در راهروی ورودی صدای بلند تلویزیون به گوش همه میرسید و این امر برای استمرار بازیِ سلسلهمراتب اجتماعی کفایت میکرد. ولی با مردن لوسین میبایستی سخت به مغزم فشار میآوردم تا راهی برای حفظ ظاهر پیدا کنم و زوالی در اعتقادات عمومی ایجاد نکنم.
نقد و بررسی کتاب ظرافت جوجه تیغی
در ظرافت جوجه تیغی یک آینده خشک و پیشبینیپذیر، زندگی را برای دختر ۱۲ ساله به ملال واقعی تبدیل کرده. او زندگیای که از پیش همه جنبههای آن را بداند دوست ندارد. در واقع او میتواند آینده همه افرادی که میشناسد پیشبینی کند و همین باعث ناامیدیاش میشود. چیزی که او را به هیجان میآورد تبدیل شدن به چیزی است که هنوز نیست. باید دید رابطه این دختر با خانم میشل به چه شکل در این مسیر به او کمک میکند. در یک نگاه، شخصیتهای اصلی داستان انسانهایی در حاشیهاند. نه به دلیل سبک زندگی، گو اینکه همه به این «در حاشیهها» عادت داریم و منتظر شنیدن چیز جالبی دربارهشان نیستیم.
بیشتر به دلیل ناسازگاری افکارشان با سلسلهمراتب اجتماعی. عادت داریم افکار آدمها را از نوع پوشش و محل زندگی و سن و شغلشان حدس بزنیم و انتظار چیزی کمتر یا بیشتر از آن نداریم. اما شاید تشبیه رنه به جوجهتیغی خود شُبهه میآفریند. تشبیه موقعیت ظاهری زندگی رنه به تیغهای جوجهتیغی و روح لطیف و افکار بلندش به ظرافت بدن جوجهتیغی! انگار ظاهری همچون طبقهی ضعیف جامعه او را سخت مینمایاند و افکار لطیف و بلندش او را ظریف و خواستنی میکند! خواندن کتاب ظرافت جوجه تیغی را به همه علاقمندان عزیز توصیه میکنیم.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 3,202 بار
عنوان کتاب: ظرافت جوجه تیغی
برنده ی جایزه ی کتاب فروشان فرانسه سال 2007
برنده ی جایزه ی روتاری بین الملل سال 2007
نویسنده: موریل باربری
مترجم: مرتضی کلانتریان
تعداد صفحات کتاب: 301 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 22.5 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
داستان کتاب خوب و جالبه ولی ترجمه و اصول نگارشی افتضاح هستند. لذت خوندن کتاب از دست میره. امیدوارم مترجم خبره دیگه ای ترجمه این کتاب رو انجام بده.