لباس جدید پادشاه

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
لباس جدید پادشاه (nbookcity.com)

دانلود کتاب لباس جدید پادشاه

لباس جدید پادشاه  داستان کوتاهی است که توسط نویسنده دانمارکی هانس کریستین آندرسن نوشته شده است.

این کتاب برای اولین بار در تاریخ 7 آوریل 1837 در کپنهاگ منتشر گردید. صداقت و راستگویی برجسته ترین مسئله ای است که در این داستان ستایش و نکوداشت شده است.

چکیده داستان

گویند زمانی دو شیّاد نزد پادشاهی رفتند و گفتند جامه دوزانی زبردست هستند و می‌توانند لباسی در شأن پادشاه از طلا و زروزیور طراحی و آماده کنند. آنها می‌گفتند که این لباس ویژگی برجستهٔ دیگری نیز دارد و آن اینکه تنها آدمیان نجیب و پاک توانا به دیدن آن هستند. پادشاه داستان نیز که دوست داشت از هر روی با دیگران فرق داشته باشد ابزارها و طلا و گوهران در اختیارشان قرارداد تا این لباس هرچه زودتر آماده شود. دو جامه دوز پشت درهای بسته دست به کار به دوختن لباس شدند (بخوانید کلاه‌برداری و شیّادی) و هرازگاه که، وزیرانِ پادشاه برای پیگیریِ روند آماده شدن لباس نزد جامه دوزها می‌آمدند چیزی نمی‌دیدند امّا برای اینکه به ناپاکی متهم نشوند حسابی خیاط‌باشی‌ها را مورد مهر ورزیدن و بزرگواری قرار می‌دادند و در گزارش به پادشاه روند آماده شدن لباس را خوب ارزیابی می‌کردند.

تا اینکه روز سررسید فرارسید و آن جامه دوزان با، ریختی مغرورانه، به نزد پادشاه آمدند و لباس را پیشکش کردند امّا، پادشاهِ ساده‌لوح که چیزی نمی‌دید نیز برای اینکه به بد نهادی متهم نشود با پرداخت دست مزد فراوان و شگرف به آن دو کلاه‌بردار، لباس را بر تن کرد و متکبرانه و با حالتی که انگیزه دلبری از مردم سرزمینش را دارد شهر به شهر گشت و گذار کرد، و ناآگاه از اینکه مردم دانای آن شهر و کاشانه‌ها زیر لب تکرار می‌کردند که پادشاه لخت است، و لباس بر تن ندارد، ولی پادشاهِ ساده‌لوح خنده‌کنان زیر لب می‌گفت که عجب شهروندان ناپاکی در این شهر زندگی می‌کنند…

قسمتی از متن کتاب

در زمان های خیلی خیلی دور، پادشاهی بود که دلش می خواست همیشه لباس های خوب بپوشد. خیاط های مخصوص شاه، هر روز یک لباس تازه برای او می دوختند.  روزی رسید که خیاط های او دیگر نتوانستند لباسی با شکل تازه برایش بدوزند.  پادشاهِ خودخواه، عصبانی شد و فریاد زد: – من که قبلا این لباس را پوشیده ام! مگر نمی دانید که من هیچ وقت یک لباس را دو بار نمی پوشم؟! خدمتکارهای شاه، خبر مهمی را در همه جای آن سرزمین پخش کردند :

هر کس بتواند یک دست لباس جدید برای جناب پادشاه بدوزد، جایزه بزرگی خواهد گرفت. تمام خیاط های آن سرزمین به جنب و جوش افتادند. آنها سعی کردند که لباس تازه ای برای شاه بدوزند اما هیچ لباسی شاه را راضی نکرد. شاه از خودراضی نمی توانست قبول کند که بدنش چاق و زشت است.

یک روز دو آدم حقه باز به قصر شاه آمدند و گفتند جناب شاه ، ما از راه خیلی دوری به اینجا آمده ایم تا شما را راضی کنیم. ما بافنده هایی هستیم که کار خود را خیلی خوب بلد هستیم. ما می توانیم پارچه عجیبی ببافیم.  این پارچه مخصوص ، طوری است که آدم های احمق نمی توانند آن را ببینند. پادشاه گفت : هووووم … چه جالب! این طوری می توانم بفهمم که کدام یک از وزیرانم با هوش و کدام یک احمقند. ” خیلی خوب، فوری شروع به بافتن کنید” بعد هم پول خیلی زیادی به آنها داد.

درباره نویسنده

هانس کریستیان آندرسن نویسنده معروف اهل دانمارک است که از معروف ترین داستان هایش می توان از پری دریایی کوچولو، بندانگشتی، جوجه اردک زشت، زندگی من، ملکه برفی، دخترک کبریت فروش و لباس جدید پادشاه نام برد.

تعداد بازدید: 4,625 بار

Hans Christian Andersen هانس کریستیان آندرسن2

عنوان کتاب: لباس جدید پادشاه

نویسنده: هانس کریستین اندرسن

بازنویسی: شاگا هیراتا

مترجم: علی آشنا

تعداد صفحات کتاب: 26 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 6.2 مگابایت

نوع فایل: PDF

منبع: شهر کتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

از نگاه هانس کریستیان آندرسن ، هر کلامی که برای کودک خوانده می‌شود، مانند بذری در او جای می‌گیرد. این کلام آندرسن باعث شد که نویسندگی کودک و نوجوان به طرز عجیبی متحول شد. شخصی به نام گئورگ براندس که از منتقدان هانس بود، از او پرسید که آیا مایل است داستان زندگی خود را بنویسد؟ او نیز پاسخ داد قبلا اینکار را انجام داده است. آن هم با نوشتن داستان جوجه اردک زشت ! به دیدگاه بسیاری از منتقدان ادبی، آندرسن پدر علم رمان‌نویسی کودک و نوجوان است.

از این قسمت می توانید دسته بندی یا نویسنده مورد نظر خود را انتخاب کنید و به همه کتاب های منتشر شده در سایت دسترسی داشته باشید و یا اسم کتاب مورد نظر خود را جستجو کنید.

انتخاب دسته بندی

کاربران عزیز در صورت تمایل می توانید با کلیک روی آیکون های زیر ما را در اینستاگرام دنبال کنید. همچنین با عضویت در کانال رسمی شهرکتاب می توانید به همه مطالب سایت در تلگرام دسترسی داشته باشید.

Instagram

اینستاگرام

Telegram

کانال تلگرام

نوشته‌های مشابه

زن به او گفت که چگونه بند ناف نوزاد را ببرد و زندانی از قوطی به جای چاقو استفاده کرد. یکی از بندهای کفش خود را درآورد و آن را با لبه تیز قوطی به دو نیم کرد. بعد زن سراغ آب گرم را گرفت. صدا...
بروزرسانی: 8 ماه قبل
تعداد بازدید: 217
داستان بلند " بر جاده های آبی سرخ " حکایت جوانمردی و رشادت دلاورمرد جنوبی گمنامی است به نام "میرمهنای دوغابی" هم او که خواب و آرامش را قریب یک دهه از استعمارگران هلندی، انگلیسی، پرتغالی و عثمانی ربود، تا برای همیشه خلیج فارس از دستبرد اشغالگران در امان بماند.
بروزرسانی: 9 ماه قبل
تعداد بازدید: 3336

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *