دانلود کتاب جوانی پاتریک مودیانو
کتاب جوانی پاتریک مودیانو بدون شک اثری تحسین برانگیز و بسیار موفق است که برنده جایزه نوبل نیز شده است.
داستانهای پاتریک مودیانو اغلب آثاری برخوردار از فضاهای شهری هستند، آثاری با حال و هوای نوستالژیک و شخصیت هایی که در گذشتهای گمشده و هویت ناشناخته خود را می جویند، زمانی که جوانی و خاطرات خود را در آن جا گذاشته اند. این نویسنده نامدار را مارسل پروست ادبیات امروز فرانسه می نامند، چنین قیاسی برای هر نویسنده یک افتخار بزرگ محسوب می شود.
او نیز همانند پروست، گذشته را می کاود، زمان را متوقف کرده و توصیفی افسون کننده از آن ارائه می کند. مودیانو نویسنده ای است که خواننده را به کشف دوباره جهان فرامی خواند، جهانی که در آثار او بیشتر محدود است به پاریس که جغرافیای پاره ای از مهمترین آثار مودیانو است. پاریسی که او با نوشتن سه گانه ای درباره آن به شهرت رسید.
خلاصه کتاب
کتاب جوانی پاتریک مودیانو، سعی و تلاش های دو شخصیت اصلی داستان یعنی «لویی» و «اودیل» را برای ادامهی زندگی و جست و جوی هویتشان به تصویر می کشد. این زن و شوهر همراه با دو فرزندشان در حومه پاریس در مجاورت کوههای سوئیس زندگی دوستانه و آرامی را می گذرانند. در حالی سی و پنجمین سالگرد تولد اودیل فرا می رسد که درست چند هفته دیگر لویی نیز سی و پنج ساله می شود. در میانه داستان نویسنده به سال های قبل بازمی گردد و زندگی لویی را در حالی که به تازگی از سربازی برگشته روایت می کند. او توسط دوستانش در یک گاراژ مشغول به کار می شود و با جوانان خشمگین و عصیانگر پاریس رو به رو می گردد.
کتاب جوانی یکی از آثاری است که در به شهرت رسیدن مودیانو نقش مهمی ایفا کرد. او این رمان را در سال ۱۹۸۱ نوشت. خواننده کتاب گویی از قابی مه زده به داستان و آدمها نگاه می کند. راوی اول شخص معمول در نوشته های مودیانو، در پاریس سفری به گذشته را آغاز می کند، اما او هر چه در گذشته پیش می رود کمتر به حقیقت نزدیک می شود. لویی جوانی که پدر و مادرش را از دست داده در گاراژ بروسیه (آشنایی قدیمی) مشغول به کار می شود. اودیل دوست او خواننده ای ناموفق است که مجبور است برای گذران زندگی دست رد به سینه هیچ کاری نزند..
آگاهی لویی از کارهای خلاف بروسیه و رابطه لویی و اودیل داستان موقعیت داستانی جذابی را رقم می زند که خواننده را با خود همراه می کند. در آثار مودیانو خط قصه بدان معنا اهمیت ندارد، بلکه حس و حال و فضایی که خواننده در آن مشارکت می کند، دارای اهمیت به مراتب بیشتری است. فضایی مه گرفته، عطراگین از خاطرات گذشته و حس نوستالژیک بازگشت به جایی که تکه ای از وجودمان را در گذشته آنجا جا گذشتهایم. این ها تکه های مختلف پازلی را می سازند که در آثار مودیانو بسیار پرطرفدار بوده و در کتاب جوانی نیز خودنمایی می کنند.
بخشی از متن کتاب
« این پسر چه قدر شجاعه… » دکتر با نوک انگشت به لپ کودک می زد. اودیل نگران تر از همه بود. دکتر به کمک دستگاهی شبیه یک اره برقی که کُنده ها را فوری از وسط دوتا می کند، گچی را که اودیل رویش گُل کشیده بود برید. دستْ سالم وسلامت بیرون آمد. پوستش نه خشکیده و نه رنگ پریده شده بود. اودیل بی دلیل می ترسید. بچه لبخندزنان و نگران، دستش را تکان می داد و آرام آرام و با ناباوری خمش می کرد. دکتر گفت « حالا می تونی دوباره بشکنیش. » اودیل قول داده بود قبلِ برگشتن به کلبه، بروند و بستنی بخورند. حالا توی تراس کافه ای نزدیک دریاچه، روبه روی هم نشسته اند. کودک بستنی توت فرنگی پسته ای انتخاب کرده است.
« خوشحالی که دستت دیگه تو گچ نیست؟ » جوابش را نمی دهد. با دقت و جدیت بستنی اش را می خورد. اودیل نگاهش می کند و از خودش می پرسد آیا او بعدها آن گچ پُرگُل و ستاره را به خاطر می آورد؟ اولین خاطره ی کودکی؟ آفتاب چشم های بچه را چین می اندازد. مه روی دریاچه محو و اودیل سی و پنج ساله می شود. به زودی لویی پا توی سی و پنج می گذارد. ممکن است در سی و پنج سالگی اتفاق تازه ای برای کسی بیفتد؟ این را از خودش می پرسد و به پوست هوانخورده و دستی که چند لحظه پیش از گچ بیرون آمد، فکر می کند. انگار بچه از پیله بیرون آمده. آیا در سی و پنج سالگی هم ممکن است زندگی از صفر شروع شود؟ سوال سختی است و به خنده می اندازدش.
این را باید از لویی بپرسد. خودش فکر می کند که نه. آدم به منطقه ی وسیعی می رسد و داخل دریاچه ای شبیه همینی که جلوش گسترده شده، قایق رکابی زندگی اش را نرم نرمک جلو می برد. بچه ها بزرگ می شوند. بعد هم ترکش می کنند. مژه ای گوشه ی پلکش را اذیت می کند. قوطی کرم پودری را که فقط از آینه ی کوچک گردش استفاده می کند، از کیفش بیرون می آورد. موفق نمی شود مژه را بردارد. صورتش را با دقت نگاه می کند. تغییری نکرده. همان قیافه ی بیست سالگی اش را دارد. این چین های کوچک گوشه ی لب هایش نبودند. دیگر چیزی عوض نشده. نه… لویی هم عوض نشده. کمی لاغر شده، فقط همین… « تولدت مبارک، مامان. »
نقد کتاب جوانی
نویسنده در کتاب جوانی کنجکاوی یک کارآگاه را با مالیخولیای یک مرثیه نویس تلفیق می کند. مودیانو روایتی نفس گیر از پرسه های شب و روز یک جوان دارد که در شب گردیها و روزگردی هایش رد خیابانهای پاریس متوجه اتفاقات پنهان در زیر پوست شهر می شود.
مودیانو در رمان جوانی پاریس را از نو کشف می کند و به نوعی دیگر به خواننده می نمایاند. شهری پر از دختران و پسرانی جوان که انگار ساخته شده تا آنها درونش پرسه بزنند. دختران و پسرانی در سن و سالی حدود بیست سالگی که می روند تا در کافهها و خیابان ها نور و سرخوشی را کشف کنند اما این کشف ها همیشه همراه حسرت هایی است که از دل زمان برمی خیزد.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 278 بار
عنوان کتاب: جوانی
نویسنده: پاتریک مودیانو
برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2014
مترجم: حسین سلیمانی نژاد
تعداد صفحات کتاب: 123 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 10.2 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب