دانلود کتاب آبشوران
علی اشرف درویشیان همچون دیگر آثارش در کتاب آبشوران هم، رویکردی رئالیستی داشته و مانند همیشه، روند داستان ها را به شکلی واقع گرایانه پیش برده است.
نویسنده سعی کرده تا به شیوهی همیشگی خود، با تمرکز بر زندگی آدمهای فرودست و حاشیهای اجتماع، نوعی نقد سیاسی – اجتماعی را نیز در پس داستانهای خود ارائه کند.
درویشیان در داستان هایش به حال و روز مردم پایین دست جامعه و فقر و سختیهای زندگی آنها می پردازد. خانه ما، دو ماهی در نقلدان، بیالون، ماهیها و غازها، باغچهٔ کوچک، بی، ننه جان چه شده؟، عمو بزرگه، بیماری، حمام، صلح و آبپاش نام داستان های این مجموعهاند.
خلاصه کتاب
داستان های کتاب آبشوران، خاطرات کودکی و نوجوانی نویسنده را در قالب داستان به خواننده ارائه می کند و نام مجموعه هم از محله ی “آبشوران” کرمانشاه که علی اشرف درویشیان در آن زندگی می کرده، برگرفته شده است. پس زمینه ی قصه های این مجموعه، ماجراهایی است که چند کودک در این محله رقم می زنند و در میان بازی های کودکانه شان، داستان زندگی جریان دارد.
البته خود این محله نیز گاهی شخصیت پیدا می کند و در قالب های خاصی با کاراکترهای کتاب تعامل دارد. “آبشوران” گاه زمین بازی کودکان است و گاه مثل یک مامور به کوچه و پس کوچه هایش سرک می کشد. هر چه که هست، این داستان ها خواندنی است و این جذابیت و گیرایی، از قلم درویشیان که آبشوران او را در دامان خود پروریده، برآمده است.
بخشی از متن کتاب
بعد از ظهر پنجشنبه بود؛ مثل همهٔ پنجشنبهها خاموش و دلگیر و کمی هم خوشی تعطیلی جمعه. اواخر پاییز بود. اتاق هنوز نم داشت. یک هفته پیش سیل آمده بود. بابام زیرکرسی خوابیده بود. آفتاب روی دیوار کاهگلی حیاط رنگ میباخت؛ دلم میخواست آفتاب نرود.
هیچ وقت نرود و مشقهایم خود به خود نوشته بشوند و بابام از خواب بیدار نشود: هر وقت بلند میشد، بهانه میگرفت و کتکمان میزد. دلهرهٔ شنبه در دلم بود. آن همه مشق و جدولِ ضرب ومعلم نامهربان و صدای ماست فروش دوره گرد در کوچه. چرا هیچ کس نبود که دوستمان داشته باشد؟
ولی بود. بچه گربه هایی بودند که شبها، دزدکی توی جامان می بردیم. دستهامان را می لیسیدند و برایمان خُرخُر میکردند؛ اما تا غافل می شدیم، میرفتند و پای بابا را گاز می گرفتند و می لیسیدند و بابام پرتشان میکرد تو حیاط. شعر کودک یتیم را زمزمه می کردیم که کوزهاش شکسته بود.
به یاد گنجشکم افتادم که چند روز پیش مرده بود. از مدرسه که آمدم مرد. شاید دستگیر داده بودم تا از مدرسه برگردم، آن وقت بمیرد. من که آمدم کز بود. موچه کشیدم نیامد. رفتم نزدیک، سرش را زمین گذاشت و مرد. آفتاب میپرید. اگر توی آشورا میرفتم، آفتاب را میدیدم که هنوز از روی دیوار نانوایی بالا نرفته بود.
حوصلهٔ بیرون رفتن را نداشتم. کرسی مرا به خودش چسبانده بود. بابام خرخر میکرد. گرسنهام بود؛ اما ننه من و اکبر را قسم داده بود که دست به نان نزنیم. ننه با التماس گفته بود: «به پیر به پیغمبر، پول ندارم دوباره نان بخرم.» بعد گفته بود: بگین به امام رضا نان نمیخوریم!
نقد کتاب آبشوران
کتاب آبشوران پر از مشکلات و سختی های یک خانواده است که در روستای مذکور زندگی می کنند با این حال زبان کتاب شیرین و روان و راوی یکی از پسر های خونواده به اسم اشرف است. ۱۲ داستان کوتاه ولی به هم مرتبط. داستان هایی دوست داشتنی و با قلم درخشان نویسنده.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 3,031 بار
عنوان کتاب: آبشوران
دوازده قصه پیوسته
جز از برترین آثار داستانی ایران
نویسنده: علی اشرف درویشیان
تعداد صفحات کتاب: 75 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 5.53 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب