دانلود کتاب خانواده تیبو
داستان کتاب خانواده تیبو شرح زندگی دو خانواده کاملا متفاوت است که زندگی آنها از طریق پسرهای خانواده به هم گره خورده است. از این دو خانواده یکی پیرو مذهب کاتولیک و دیگری پیرو مذهب پروتستان است. تمرکز کتاب نیز بر دو شخصیت از خانواده تیبو به نامهای آنتوان و ژاک است. این رمان شرح ارتباط پدر خشک و مقرراتی است که میخواهد به واسطهی پسرانش چهرهی مذهبی و با ایمانی در جامعه داشته باشد. اما ژاک پسر کوچکتر برخلاف برادرش آنتوان تصمیم میگیرد دین کاتولیک خود را کنار بگذارد تا در آغوش سوسیالیسم انقلابی باشد. اما باید ببینیم چه سرنوشتی در انتظار این دو پسر است. اولین برگِ برنده ای که نویسنده می تواند در رمانش رو کند، شروعِ هیجان انگیز است.
کیفیتِ بالایِ شروع رمان زمانی قدر و منزلت بیشتری پیدا می کند که با رمان حجیمی سر و کار داشته باشیم. اگر قرار باشد یک شروع درخشان از رمان حجیم را مثال بزنیم، خانواده تیبو انتخاب بجایی است. نویسنده به خوبی توانسته در این رمان وقایع اجتماعی و اخلاقی مقابله با بورژوازی فرانسه از ابتدای قرن بیستم تا جنگ جهانی اول را روایت کند. درباره کتاب خانواده تیبو بهتر است بگوییم: این رمان کشمکشی است میان پدر متعصب کاتولیک و پسر کوچکتر ژاک که بیپروا، عصیانگر و سرکش است و در مقابل اراده و خواستههای پدر میایستد. در واقع نویسنده در این رمان سعی کرده نشان دهد که پسر کوچکتر از طریق همان قوانینی که بر او وضع شده است به انواع گریز جسمی، عاطفی و روانی میرسد. ژاک نمیخواهد تسلیم فرمان پدر و جامعه باشد.
چکیده کتاب
ژاک تیبو و دانیل فونتانن از خانه فرار می کنند. پدر و برادرِ ژاک (آنتوان) بی خبر از همه جا به مدرسه می روند تا خبری از ژاک بگیرند و متوجه می شوند مسئولان مدرسه با سرک کشیدن در وسایل شخصی ژاک به نامه هایی دست یافتند که خبر از رابطه نامتعارف بین دو نوجوان می دهد. ژاک موضوع را می فهمد و همین آگاهی زمینه ساز فرارشان می شود. پدرِ ژاک که شخص صاحب نفوذی به حساب می آید از قدرت و امکاناتش بهره می گیرد تا پسرش را پیدا کند و از کشیده شدن رسوایی به روزنامه ها جلوگیری کند. خانواده تیبو در سطح اجتماعی بالاتری از خانواده فونتانن قرار دارد. با این حال آنتوان مامور می شود به سراغ خانواده فونتانن برود تا شاید به سر نخی دست یابد.
مادر دانیل از رابطه دانیل و ژاک بی خبر بوده است. دانیل ماجرای فرارش را به ژنی (خواهرِ دانیل) گفته است و او به واسطه رازداری نمی خواهد به مادر چیزی بگوید و این موضوع او را سخت بیمار کرده است. ترز در وضعیت بدی قرار گرفته است. او در حالی باید دنبال دانیل برود که دخترش مریض است و مدت هاست که شوهر زن باره اش به خانه سر نزده است. حضورش در مدرسه بی نتیجه است. سپس به خانواده تیبو روی می آورد اما روی خوش نمی بیند. تیبوی پدر ترجیح می دهد عملیات جستجو جداگانه صورت گیرد. بخصوص آن که فونتانن ها پروتستان هستند و تیبویی ها کاتولیک. ترز به ناچار سراغ معشوقه های قدیمی شوهرش می رود (از جمله دختر خاله اش) اما خبری پیدا نمی کند …
بخشی از متن کتاب
نه آنتوان، این عجیب نیست. یک چیز عجیبتر دیگر هست، مال فردای آن شب… باید حتما برایت تعریف کنم…چون آن روز بیکار بودم، پدر مأمورم کرد که به جای او به مجلس ترحیم آقای کرسپن بروم. یادت میآید؟ آنجا بود که یک اتفاق عجیبی افتاد، یک اتفاق کامل نامفهوم. زودتر از موقع رسیده بودم. باران میآمد. وارد کلیسا شدم. این را هم بگویم، اوقاتم خیلی تلخ بود که چرا وقتم را حرام کردهام. ولی حالا میبینی، همهاش هم این نبود… خلاصه، وارد شدم و روی یک نیمکت خالی نشستم. یک دفعه یک جناب کشیش آمد و کنار من نشست. یادت باشد که بیشتر صندلیها خالی بود و دلیلی نداشت که این حضرت آقا بیاید و خودش را به من بچسباند. خیلی جوان بود، حتما هنوز در مدرسه طلاب درس میخواند، صورت تراشیده، تروتمیز، با بوی خمیردندان، اما دستکشهای سیاهش لج آدم را درمیآورد و به خصوص چترش: یک چتر گنده دسته سیاه که بوی سگ خیس میداد.
نخند، آنتوان، حالا میبینی. دیگر فکرم کار نمیکرد، همه حواسم پیش این کشیش بود. سرش را توی کتاب دعایش کرده بود و لبهایش را تکان میداد و دعا میخواند. گذشت و گذشت تا موقع تقسيم نان فطیر رسید و نمازگزار ظرف نان را سردست بلند کرد. آنوقت جناب کشیش به عوض این که از کرسی عبادت که جلو رویش بود استفاده کند. اگر این کار را میکرد بازیک چیزی – یک دفعه زانو به زمین زد و روی آجرفرش کف کلیسا به سجده افتاد. من، برعکس، راست ایستاده بودم. آن وقت همین که از زمین بلند شد چشمش به من افتاد و نگاهش توی نگاهم و نمیدانم شاید حالت خصمانهای در رفتار من حس کرد. دیدم قیافه ملامتآمیزی به خودش گرفت و پلکهایش را آرام کشید روی چشمهایش – یک حالت الکی پرمدعا، یک حالت کلافه کننده، بهطوری که… – یک دفعه چه ام شد؟ هنوز هم سر درنمی آورم – کارت ویزیتم را از جیبم درآوردم، مطلب را رویش نوشتم و به او دادم.
نقد کتاب خانواده تیبو
این رمان از سویی به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی میپردازد و از سویی دیگر همگام با آن شرح وقایع خانواده توانگر و فرهیخته فرانسوی یعنی خانواده تیبو را توصیف میکند. فرزند کوچک این خانواده،ژاک تیبو با روح سرکش و رام نشدنیاش سرنوشت خود را در دنیای پیرامونش میجوید و خانواده را ترک میگوید. روژه مارتن دوگار نوشتن خانواده تیبو را مابین سالهای ۱۹۲۲ الی ۱۹۴۰ نوشت. کتاب خانواده تیبو را که برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۳۷ است یکی از بزرگترین رمانهای قرن دانستهاند. بررسی دقیق و موشکافانه وقایع فرانسه پیش از جنگ جهانی جلد هفتم کتاب را (در چاپ ایرانی جلدهای سوم و بخشی از جلد چهارم) تا حد یک سند تاریخی ارزشمند جلوه میکنند.
اکثر اشخاصی که نامشان در جلد هفتم کتاب آمده است اشخاص حقیقی هستند. این رمان به موضوعات مختلفی از جمله دین و مذهب، سیاست، فلسفه زندگی، انقلاب و جنگ اشاره میکند و در قالب یک داستان منسجم شما در خود غرق میکند. تمام موضوعات کتاب خانواده تیبو به خوبی بیان شده است و خواننده صرفا با یک رمان اجتماعی یا سیاسی و یا حتی عاشقانه روبهرو نیست. خواننده با رمانی روبهرو است که به زندگی واقعی شباهت دارد که میتواند از آن بسیار یاد بگیرد.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 3,186 بار
عنوان کتاب: خانواده تیبو (دوره چهار جلدی)
نویسنده: روژه مارتن دوگار
برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1937
مترجم: ابوالحسن نجفی
تعداد صفحات کتاب: 617، 449، 629 و 697 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 8.8، 6.6، 9.1 و 9.7 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب