یاد نئون بخیر

آخرین ویرایش: 1 سال قبل
یاد نئون بخیر (nbookcity.com)

دانلود کتاب یاد نئون بخیر

بدون شک اگر تاکنون کتابی از دیوید فاستر والاس خوانده باشید، بدون توجه به معرفیِ کتابِ یاد نئون بخیر، خواندن آن را آغاز خواهید کرد!

ویدیوی زیر سخنرانی والاس در دانشگاه است. مسلما اگر با طرز فکر نویسنده آشنا باشید راحت تر با مطالب کتابش ارتباط برقرار خواهید کرد. (این ویدیو ربطی به کتاب حاضر ندارد ولی آنقدر خوب است که به درد هرکسی می خورد: چه کتابخوان باشید و چه کنجکاو در مورد نویسنده)

.

در تمام داستان‌ های کتاب، ترس عنصری مهم است که اتحاد درونی مجموعه را حفظ کرده. وحشت از مورد قبول واقع نشدن، پس زده شدن، ترس از مناسبات زندگی بزرگسالان، اضطراب از تهدید قدرت‌ها و ترس از کهولت سن و غیره و غیره. در یک کلام تمامی این داستان‌ها حول محدودیت‌ هایی شکل گرفته‌اند که اجتماع آدمیان بر فرد فرد آنها وارد کرده است.

در عین حال که بعضی از داستان‌های کتاب یاد نئون بخیر گاهی خشک و آهسته پیش می‌روند، گاهی هم چنان چالش برانگیز و سخت‌اند که تمرکز و هوشیاری مضاعفی را از خواننده طلب می‌کنند. نویسنده با تمام توانش در خلق پیچیدگی‌ها تمام توجه مخاطب را درگیر متن کرده و درست در همان لحظه‌ای که مخاطب از متنش خسته می‌شود برگ دیگری را رو می‌کند تا هیجان را به دنیای او برگرداند.

متن والاس را نمی توان سرسری گرفت. دیوید فاستر والاس به سبک منحصر به فردی در نوشتن، انتخاب جملات طولانی و واژه های قدیمی معروف است، چیزی که کمتر در ترجمه‌ی داستان‌ها متوجه‌اش خواهیم شد.

خلاصه کتاب

داستان‌های کتاب یاد نئون بخیر مشابه شیوه‌ای که بورخس در آثارش استفاده کرده از زبان راویانی شرح داده می‌شوند که آگاهی کاملی از اتفاقات درون داستان ندارند. آنها روایتی را بیان می‌کنند که از طریق رسانه و منبع دیگری شنیده‌اند و همان‌ طور که نویسنده در صفحه‌ی ۵۴ کتاب شرح می‌دهد: «انگار ما آدم‌ها همیشه فقط از همین سوراخ کلید است که دنیای یکدیگر را می‌بینیم.» بیننده‌ی وقایع از شکاف کلید بوده ­اند.

داستان نخست

داستان اول مجموعه با عنوان «یاد نئون بخیر» که برنده‌ی جایزه اُهنری نیز بوده، روایت خودکشی مرد جوانی به نام «نیل» است. نیل، مدیر باهوشی‌ست که تلاش دارد در مواجهه با جامعه‌ی خود قهرمان باشد. بی‌نظیر در تمام ابعاد انسانی، اما در واقع تندیسی است که روح ندارد و از درون خالی‌ست؛ و همین ریاکاری که خود به آن واقف است و از آن رنج می‌برد او را به خودکشی سوق می‌دهد.

نیل اسیر ذهن خود شده و برای نجات از عادت و کلیشه به محرک های گوناگونی از جمله کوکائین، مراقبه، عشق، روابط جنسی متعدد و حتی کلیسا روی آورده و در آخر هم متوسل می‌شود به روانکاری که قدرت جلب اعتماد نیل را ندارد. او که همیشه خود و دیگران را فریب داده اینبار هم سعی می‌کند روانکاوش را فریب بدهد و در نهایت نا امیدانه تصمیم می‌گیرد خودش را خلاص کند. اما داستان خطی و سرراست پیش نمی‌رود و در انتها متوجه می‌شویم که راوی خودِ نویسنده‌ است.

نویسنده کتاب یاد نئون بخیر داستان خودکشیِ یکی از دوستان دوران تحصیلش، که از قضا به نظرش بسیار محبوب و موفق و خوشبخت می‌آمد را تخیل کرده و خودش را جای او گذاشته تا احساسش را درک کند! در واقع مشکل نیل شاید مشکلی‌ست که بودریار در «آمریکا» شرحش می‌دهد: «در کانون ثروت و رهایی، همیشه سوال مشابهی را می‌شنوید: پس از عیاشی چه کار دارید می‌کنید؟ وقتی همه چیز فراهم است چه کار می‌کنید؟ این مشکل آمریکاست، و از طریق آمریکا، به مشکل کل جهان بدل شده است.»

داستان دوم

در داستان دوم با عنوان «روح و جان آهنگری نیست»، با پسر دانش‌ آموز نه ساله‌ی خیال‌ پردازی طرفیم که از ورای توری شبکه‌ای پنجره‌های کلاس درس، داستان‌ هایی ساختگی و کمیک استریپ در ذهنش خلق می‌کند؛ و هنگامی که معلم تعلیمات مدنی دچار عدم تعادل روانی و جنون شده و دانش آموزان را تهدید به قتل می‌کند، او همچنان در ذهن خود غرق است. ما به واسطه‌ی گزارش روزنامه‌ی شهر از چند و چون گروگان‌ گیری داستان باخبر می‌شویم.

در ادامه داستان وارد وحشتی عمیق‌تر می‌شود: احساس درونی راوی به پدرش و مناسبت‌ های پوچ زندگی بزرگسالان؛ و کابوس‌ های او نسبت به چنین شیوه‌ای از زندگی که برایش شبیه به تجربه‌ی مواجهه با مرگ است. خواندن این داستان از کتاب یاد نئون بخیر، خواننده را به تماشای سریالی هیجان‌ انگیز و یا خواندن رمانی قطور و شگفت می‌ماند و ماجراهایش این قابلیت را دارند که تا مدت‌ها ذهن خواننده را همراهی کنند.

داستان سوم

داستان «پیشگامی دیگر»، به بازگویی حکایتی درباره‌ی کودکی نابغه(که در روستایی بدوی در دوران پارینه‌ سنگی به دنیا آمده) می‌پردازد. او قهرمانی‌ست که از خردسالی پاسخ تمام سوال‌ها را می‌داند و به مرور، روستاییان را به خاطر حماقت‌هایشان سرزنش می‌کند.

کم‌کم مردم به قهرمان روستای خود به دید تهدید می‌نگرند و از ترس جانشان تصمیم می‌گیرند که نابوش کنند. «پیشگامی دیگر» از دید مخاطب شرقی که با افسانه ­ها و حکایت­ هایی از این دست آشنایی دارد، داستانی پیش ­پا افتاده و تکراری است، داستانی که به نوعی سعی در هجو جامعه‌اش دارد.

داستان چهارم

و در آخر، داستان چهارم از کتاب یاد نئون بخیر، با عنوان «فلسفه و آئینه‌ی طبیعت»، درباره جراحی پلاستیک ناموفق خطوط چهره‌ی مادر راوی‌ست که چندان هم موفقیت‌ آمیز نبوده؛ نگاه مادر بعد از جراحی نگاهی همواره خیره و وحشت زده است که موقعیتش را در جامعه به سختی می‌اندازد. راوی که در زندان است به این شرط آزاد شده که مادرش سرپرستی او را بر عهده بگیرد؛ اما در عمل اوست که سرپرستی مادرش را به عهده گرفته و از او در برابر جامعه محافظت می‌کند.

بخشی از متن کتاب

نمیدانم وقتی مشغول داستان روت سیمونز بودم آقای جانسون کدام قسمت منشور حقوق آمریکا را درس می داد. فکر و جانم در کلاس نبود. آن دوران معمولاً همین طور بودم. به همین دلیل بود که خانم رزمن و مدیر مدرسه اصرار داشتند از هر چیزی که ممکن بود حواسم را پرت کند، دوری کنم. مثلاً من و کالدول اجازه نداشتیم کنار هم بنشینیم. نمی دانم چه زمانی سگها از هم جدا شدند. حالا گل و لای زمین بیسبال را بو می کشیدند و روی دایره های جدایی راه میرفتند. دمای هوای بیرون حدود هفت درجه بود.

یکی مانده به آخرین برف سال داشت آب میشد. به یاد دارم که روز بعد، یعنی پانزدهم مارس برف سنگینی بارید. فردای روز واقعه مدرسه تعطیل شد و بعد از چند مصاحبه با پلیس اوهایو و روانشناسی به نام دکتر بایران مینت به سورتمه سواری رفتیم. روانشناس بینی عجیبی داشت و کمی بوی کپک میداد. همان روز، سورتمه کریس دما تایز چپ کرد و او به درختی برخورد کرد. تمام پیشانی کریس خونی شده بود. دستش را روی پیشانی اش میکشید و از ترس خون خودش گریه میکرد.

ما همان طور ایستاده بودیم و نگاهش میکردیم. یادم نیست که چطور کمکش کردیم، چون همه منقلب شده بودیم. مادر روت سیمونز مارجوری نام داشت. تمام دوران کودکی و نوجوانی اش را جلوی آینه ایستاده بود. لباس های مختلف به تن کرده بود و زیبایی خودش را ستوده بود. دستش را به سمت آینه دراز کرده بود و گفته بود «از آشنایی با شما خوشبختم» «وای! چقدر شما بامزه اید!» آرزو داشت با دکتر پولداری ازدواج کند و مهمانی های شام باشکوهی برگزار کند.

در خیالش دکترها و همسران شان را میدید که سر میز غذاخوری زیبای عمارت آنها نشسته اند و شام میخورند. زنان تاج های الماس به سر روی شانه هایشان پوست روباه انداخته بودند، او زیر چلچراغ عمارتشان نشسته بود و به شاهزاده خانم های قصه ها شباهت داشت. حالا چشم هایش پف کرده و بی حالتند و همیشه لب و لوچه اش آویزان است. پنجره ماشین درب و داغانشان را بالا داده و سیگار وایسروی میکشد.

او برخلاف پدر غمگین و مهربان روت، کوفی را از پنجره ماشین صدا نمی زند. در یکی از پنل های فلاش بک بالایی، نوزادی روت سیمونز را می بینیم. او عینک دودی ریزی به چشم زده و در گهواره اش دراز کشیده، آغوشش را باز کرده، گریه میکند و مادرش را صدا میکند. مادرش جلوی آینه قدیمی و شکسته اتاق ایستاده، لیوانی به دست دارد. زیتونی داخل لیوان است و خلال دندانی داخل زیتون فرو رفته است. با لب و لوچه آویزان به نوزاد نابینا نگاه میکند و دوباره نگاهش را به آینه برمی گرداند…

نقد کتاب یاد نئون بخیر

داستان های کتاب یاد نئون بخیر، با نگاهی خلاق و بدیع، بریده‌ های غم‌انگیزی از زندگی و تک‌افتادگی انسان مدرن در جامعه‌ی پیرامونش را روایت می‌کند. نویسنده در این داستان‌ها جهانی تراژیک و در عین‌حال درخشان را خلق کرده که آکنده از غم و ترس، تنهایی، کابوس و بدبینی است. دیوید فاستر والاس به مدد نبوغ و استعداد شگفت‌ انگیز خود، با طنزی بی‌رحمانه، چیرگی ذهن بر افعال انسان را نشان می‌‌‌دهد.

او مخاطب را با شخصیت‌ هایی آشنا می‌کند که در دنیای پوچ اطراف خود نتوانسته‌اند ایده‌آل‌ هایشان را تحقق ببخشند، در نتیجه میل به نابودی در آن‌ها زیاد است. انسان‌ هایی که اسیر معادلات پوچ و بی‌روح جامعه و مناسبت‌ های ‌ساختگی و گاهاً مضحک انسانی شده‌اند و از متحول‌ کردن زندگی روزمره‌ی خود عاجزند. عشق، ثروت، هوش، آگاهی، قدرت و در نهایت هیچ معجزه‌ای زندگی روزمره را برای آنها قابل تحمل نکرده، جوری که محکوم‌اند که تا پایان رنج بکشند.

مجموعه داستان یاد نئون بخیر برای کسانی مناسب است که به مطالعهٔ داستان‌ هایی با درونمایهٔ انزوای انسانِ مدرن، علاقه‌مندند.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 158 بار

David%20Foster%20Wallace%20(%D8%AF%DB%8C%D9%88%DB%8C%D8%AF%20%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%20%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3)

عنوان کتاب: یاد نئون بخیر

(فراموشی)

جز برترین مجموعه داستان های کوتاه

نویسنده: دیوید فاستر والاس

مترجم: پرستو گرانمایه

تعداد صفحات کتاب: 122 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 11.68 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

یک تجربه شخصی و ماجراهای مشابهی که اخیرا برای چند نفر از دوستان نزدیکم رخ داد باعث آشنایی من با کتاب حاضر شد. مثل همیشه شروع به جستجو در اینترنت کردم و به مطالب جالبی برخوردم اما...
بروزرسانی: 12 ماه قبل
تعداد بازدید: 2318
کتاب سرگیوس پیر اثر لئو تولستوی با ترجمه امیر هوشنگ آذر است؛ موضوع این کتاب؛ داستان زندگی اسب پیری است كه زبان خود وی در طی پنج شب برای دیگر اسب‌های هم‌ نژادش درباره‌ی بندی اربابی بازگو می‌شود.
بروزرسانی: 1 هفته قبل
تعداد بازدید: 1801

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *