خسرو و شیرین

(2 بررسی مشتری)

قیمت اصلی 185.000 تومان بود.قیمت فعلی 85.000 تومان است.

چاپ شانزدهم

نویسنده: حکیم نظامی گنجوی

تصحیح: حسن وحید دستگردی

به کوشش: دکتر سعید حمیدیان

حجم فایل: 38.7 مگابایت

تعداد صفحات کتاب: 1095 صفحه

کتاب خسرو و شیرین pdf

دانلود کتاب خسرو و شیرین pdf

حکیم نظامی گنجوی با کتاب خسرو و شیرین سقف فلک را شکافت و طریقی تازه در سخنوری و بزم آرایی پیش گرفت.

براى نظامى هر مکان و محیط و شیئى مى‌تواند بهانه‌اى براى ارائه توصیفات آرمانى و ابراز و ارضاى حس زیبایى‌ شناسى باشد، و او را از این لحاظ باید سرآمد در سراسر پهنه ادب درى دانست.

در کتاب خسرو و شیرین وصف شیرین، بزم مهین‌بانو به‌افتخار پرویز و وصف چندین‌بیتىِ آتش در این بزم زمستانى، اندام شستن شیرین در چشمه، بزم خسرو که شاهکارى از توصیف هنر دو موسیقیدان نامور و تأثیر موسیقى نیز هست، و… نظامى را چونان فرصت‌ طلب‌ترین منظومه‌سرا در صید هرگونه منظر زیبا و لحظه ویژه مى‌شناساند.

خلاصه کتاب

کتاب خسرو و شیرین بى‌تردید جذّابترین اثر نظامى از لحاظ پرداخت داستانى، توصیف احوال و مناظر و همچنین سنخ‌پرورى است. داستانى تقریباً طولانى، واقع در پهنه‌اى فراخ، طبیعتى دل‌انگیز (به‌خلاف لیلى و مجنون)، صحنه‌ هایى سرشار از تجمّل و جمال و تنوّع و شکوه، قهرمانانى متعدّد و از نظر سنخى متفاوت، دو شخص اصلى که هردو به لحاظ سرشتِ انسانى داراى غرائز و اغراض و انگیزه‌هاى طبیعى‌اند.

ولى هردو در مقامى قرار دارند که هم محدودیت‌هاى ناشى از مسئولیت و هم امکانات منبعث از اقتدار سلطنت دارند، توصیف دل‌انگیز راه پرماجرا و حالات پُر زیروبم عشق از مرحله مشاهده تصویر و سوداى مبتنى بر خیال تا نخستین دیدار و انس یافتن، کوشش‌هاى مرد جوان‌سال هوس‌باز در تصاحب و کامجویى و اِعراض‌هاى دختر عفیف و سرکش و … همه و همه دست به هم داده تا متنوّع‌ترین و پرافت‌وخیزترین منظومه نظامى پدید آید.

تازه اینها بخشى از بن‌مایه‌هاى داستان کتاب خسرو و شیرین است زیرا بسى عوامل و موضوعات ریز و درشت دیگر نیز به مدد اینها مى‌آید تا داستان را تنوّع و توسّعى به فراخاى حیاتِ انسانى ببخشد، از ورود رقیبى نیرومند در کار ملک (بهرام چوبین) و ذکر نبردى – گرچه به‌اختصار – گرفته تا هنرمندانى چون باربد و نکیسا که پیوندى شگرف میان شعر و موسیقى پدید مى‌آورند.

و شاپور که همین پیوند را میان عشق و هنر برقرار مى‌کند بُعد زیباشناختى داستان را به غایتى بی‌سابقه مى‌رسانند، و حتى فراموش نشدن جنبه فلسفى و اندیشگى با بهره‌ورى از بزرگ‌امید موبد و پرسش و پاسخ‌ها در باب امور حکمى و نیز موعظه و اندرزسرایى در چند جاى، جزئیات و شاخ و برگ‌هایى به‌قصدِ باز هم متنوع‌تر کردن، همچون چوگان‌بازى، افسانه‌ سرایى ده دختر ندیمه شیرین و شیرکشى خسرو در بزمگاه و… متنوع‌ترین و پرتحرک‌ترین داستان نظامى را خلق مى‌کنند.

از نظر ساختار کلى، وجود اپیزودهایى که قهرمانان اصلى آنها کسانى بجز خسرو و شیرین‌اند، داستان کتاب خسرو و شیرین را از روال حرکت جمعى یا منظومه‌اى و تا حدودى رُمان مانند که در لیلى و مجنون دیده مى‌شود بیرون مى‌آورد و به ساختار حلقوى تبدیل مى‌کند و همچنین آن را از شرفنامه که به صورت سیر و گذر قهرمان واحد و پیدایىِ ماجراها و اشخاص بر سر راه او (روایت مقامه‌وار) است، تمایز مى‌بخشد.

بنابراین، در مورد ساختار منظومه‌ها به نظر مى‌رسد طبع تنوع‌طلب نظامى، که گویى قصد ایجاد مجموعه‌اى جامع از ساختارهاى داستانىِ سنّتى را داشته، خود را به‌تمامى بروز داده است. دقیقترین توصیف و پرورش سنخى در میان تمام داستان‌هاى نظامى نیز در همین کتاب خسرو و شیرین است، چنانکه او در اینجا بیش از داستان‌هاى دیگر به بیان دقایق و ظرایف و پیچیدگی‌هاى دنیاى روان و تنش انگیزه‌ها و کنش و واکنش‌هاى درونى پرداخته است.

این امر را البته در محدوده امکانات داستان‌هاى سنّتى و سنجه‌هاى گذشتگان باید سنجید، نه با رمان غربى. در این داستان نیز کمابیش همان مبالغه و مطلق‌سازى در خصوص سنخها، چه در مورد قهرمان اصلى و چه سایر اشخاص، وجود دارد، چنانکه اشخاصى چون شاپور، فرهاد، شیرویه، بزرگ‌امید و غیره را به صورت مظهر سنخ خود مى‌بینیم ولى کیفیات درونى شیرین و خسرو نسبتاً دقیقتر و جامعتر از دیگر اشخاص در تمامى داستانهاى نظامى بیان شده است.

بخشی از متن کتاب خسرو و شیرین

در کتاب خسرو و شیرین می‌خوانیم: به انصافش رعیت‌ شاد گشتند، همه زندانیان آزاد گشتند، ز مظلومان عالم جور برداشت‌، همه آیین جور از دور برداشت‌. ز هر دروازه‌اى برداشت باجى‌، نجست از هیچ دهقانى خراجى‌، مسلم کرد شهر و روستا را، که بهتر داشت از دنیا دعا را، ز عدلش باز با تیهو شده خویش‌، به یک جا آب خورده گرگ با میش‌.

رعیت هرچه بود، از دور و پیوند، به دین و داد او خوردند سوگند، فراخى در جهان چندان اثر کرد، که یک دانه غله صد بیشتر کرد، نیت چون نیک باشد پادشا را، گهر خیزد به جاى گل گیا را، درخت بدنیت خوشیده‌ شاخ است‌، شه نیکونیت را پى فراخ است‌، فراخی‌ها و تنگی‌هاى اطراف‌، ز راى‌ پادشاه خود زند لاف‌. ز چشم پادشاه افتاد رایى‌، که بدرایى کند در پادشایى…

چو شیرین از شهنشه بی‌خبر بود، دران شاهى دلش زیر و زبر بود. اگرچه دولت کیخسروى داشت‌، چو مدهوشان سر صحراروى داشت‌، خبر پرسید از هر کاروانى‌، مگر کارندش از خسرو نشانى‌. چو آگه شد که شاه مشترى‌بخت‌، رسانید از زمین بر آسمان تخت‌، ز گنج‌افشانى و گوهرنثارى‌، به جاى آورد رسم دوستدارى‌. ولیک از کار مریم تنگدل بود، که مریم در تعصّب سنگدل بود… (ص285 کتاب خسرو و شیرین)

ملک را داده بد در روم سوگند، که با کس درنسازد مهر و پیوند، چوشیرین‌ از چنین تلخى خبر یافت‌، نفس را زین حکایت تلخ‌تر یافت‌. ز دل‌کورى‌ به کار دل فرو ماند، دران محنت چو خر در گل فرو ماند. دران یک سال کو فرماندهى کرد، نه مرغى، بلکه مورى را نیازرد. دلش‌ چون‌ چشم شوخش خفتگى داشت‌، همه‌کارش‌ چوزلف‌ آشفتگى داشت‌…

همى ترسید کز شوریده‌ رایى‌، کند ناموس عدلش بى‌وفایى، جزان چاره ندید آن سرو چالاک‌، کزان دعوى کند دیوان خود پاک‌، کند تنهاروى در کار خسرو، به تنهایى خورد تیمار خسرو، نبود از راى سستش پاى برجاى‌، که‌ بى‌دل‌ بود و بى‌دل هست بى‌راى‌، به مولایى سپرد آن پادشاهى‌، دلش سیر آمد از صاحب کلاهى‌… (ص286 کتاب خسرو و شیرین)

به گلگون رونده رخت بربست‌، زده شاپور بر فتراک او دست‌، وزان خوبان چو در ره پاى بفشرد، کنیزى چند را با خویشتن برد، که در هر جاى با او یار بودند، به رنج و راحتش غمخوار بودند، بسى برداشت از دیبا و دینار، ز جنس چارپایان نیز بسیار، ز گاو و گوسفند و اسب و اشتر، چو دریا کرده کوه و دشت را پر، وز آنجا سوى قصر آمد به تعجیل‌، پسِ او چارپایان میل در میل‌…

دگر ره در صدف شد لؤلؤ تر، به سنگ خویش تن درداد گوهر، به هور هندوان آمد خزینه‌، به سنگستان غم رفت آبگینه‌. ازان دُرّ خوشاب آن سنگ سوزان‌، چو آتشگاه موبد شد فروزان‌، ز روى او که بد خرّم بهارى‌، شد آن آتشکده چون لاله‌زارى‌، ز گرمى کان هوا در کار او بود، هوا گفتى که گرمى‌دار او بود. ملک دانست کامد یار نزدیک‌، بدید امّید را در کار نزدیک‌. (ص287 کتاب خسرو و شیرین)

ز مریم بود در خاطر هراسش‌، که مریم روز و شب مى‌داشت پاسش‌، به‌ مهد آوردنش رخصت نمى‌یافت‌، به رفتن نیز هم فرصت نمى‌یافت‌. به پیغامى قناعت کرد ازان ماه‌، به بادى دل نهاد از خاک آن راه‌، نبودى یک زمان بى‌یاد دلدار، وزان اندیشه مى‌پیچید چون مار… چو شاهنشاهِ صبح آمد بر اورنگ‌، سپاه روم زد بر لشکر زنگ‌، برآمد یوسفى نارنج در دست‌، ترنج مه زلیخاوار بشکست‌…

نقد کتاب خسرو و شیرین pdf

مى‌توان گفت براى حکیم نظامی گنجوی توصیفات ذکر شده در کتاب خسرو و شیرین گاهى حتى از بیان اصل داستان نیز مهم‌تر و آنچنان جدّى است که قطع رشته داستان به‌قصد برجسته سازىِ جزئى هرچند کوچک را توجیه مى‌کند.

عشق و معاشقه آزادِ قبل از مزاوجت، در اثر نظامى جاى خود را به‌عشقى عجین با عفاف از جانب شیرین، که هوس‌هاى شهزاده‌اى مقتدر و مغرور را نیز سرکوب مى‌کند و در عین حال بر شوق و شیفتگى او مى‌افزاید، داده است؛ و از سوى دیگر تفاوتى آشکار با عشق حرمان‌آمیز و گریزنده از بهره تن در لیلى و مجنون دارد.

زیرا هرچند در اساسْ عشقى است بر مبناى حس حیات و برخوردارى از لذت تن و روان، لیکن از طرف شیرین با حجب و حیا و عفاف همراه است، آنچنان که راه بر هرگونه تطاول شهوت و تسلیم تن بدون رعایت ضوابط اخلاقى و مدنى مى‌بندد؛ حال این مطلب که چنین وصف و دیدگاهى تا چه حد متأثر از باورها و هنجارهاى عصر اسلامى و محیط خود نظامى است، امرى است على‌حده و تأثیرى در نفس حکم ندارد.

نکته دیگر اینکه در کتاب خسرو و شیرین از یک سو با طرح ازدواجى از نوع مصلحت‌آمیز و سیاسى در مورد مریم، دختر قیصر روم، این گونه وصلت در برابر عشق کامل و با تمام وجود گذارده و با هم سنجیده مى‌شود، به گونه‌اى که جنبه منفى و کراهت‌ آمیزِ آمیزشى از آن دست با اکراه و بی‌علاقگى خسرو نسبت به مریم و شادى باطنى او از مرگ وى بیان مى‌شود.

از سوى دیگر با توصیف عشق یکسویه، مطلق، سخت رمانتیک و آسمانى‌گونه فرهاد، در ضمن سنجشى دیگر، اخلاق و روحیات دو عاشق، پرویز و فرهاد، در برابر یکدیگر با دقت بیشترى بیان مى‌شود. به‌علاوه، در ماجراى خسرو با شکر، نوعى علاقه ستایش‌آمیز (نه عشق)، که بیشتر متوجه شخصیت و سجایاى زن است تا جمال ظاهر، در میان مى‌آید.

بدین سان، کتاب خسرو و شیرین به‌تنهایى حاوى مهمترین انواع عشق و شیفتگى و سنجش دقیق آنهاست.

آنچه خواندید...

کد کتاب: 1662 نویسنده: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

2 دیدگاه برای خسرو و شیرین

  1. سیدجواد

    سلام این کتاب را به همه عزیزان توصیه میکنم من اصلا نمیدونستم که داستان خسرو و شیرین واقعا چه شکلیه واقعا داستان مشخصه برای هر رنج سنی.

  2. رضایی

    با سلام درود و صد بدرود خدمت نظامی گنجوی، شاعر بزرگ و نامی ایران زمین که با آثارشون همانطور که در این کتاب هم بیان می‌کنه زبان فارسی رو زنده نگه داشتن و روح و طراوت تازه‌ای رو درش بخشیدن.

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *