دانلود کتاب به سوی فانوس دریایی
کتاب به سوی فانوس دریایی یکی دیگر از آثار ماندگار خانم دالووی ؛ اورلاندو و … را در سایت جهت مطالعه کاربران گرامی قرار داده ایم.
رمان به سوی فانوس دریایی با کوشش صالح حسینی در ۲۳۸ صفحه به فارسی ترجمه شده است. حال و هوای این رمان مثل یک تعطیلات خانوادگی در عین حال شاد و غمگین است و در قالب همان خانواده بیان میشود، ولی حس مصیبتی در آن جاری است که در قالب مبارزه هر فرد برای زنده ماندن، تأکید بر فردیت و اشتیاق برای عشق بیقید و شرط به تعادل میرسد. علم و منطق که مردان قهرمانان آنند، بر اثر احساسات غریزی زنان و هنر به چالش کشیده میشود و با موسیقی خاطرات، و قطعاتی از اشعار یا بروز ناگهانی احساسات همراه میگردد.
اوریانا فالاچی با کاربرد تکنیک جریان سیال ذهن، چشماندازی صمیمانه به رمان بخشیده و به این وسیله، افکار، احساسات و مشاهدات فوری ناشی از تجربیات انسانی شخصیتها را بیان میکند، اما مسائلی که مطرح میشوند از تجربهی فردی فراتر میروند و فلسفه، روانشناسی و جنسیت را نیز دربر میگیرند. بهدور از زندگی عادی، در یک فضای داستانی در منطقهی هبرید خانوادهی رمزی و مهمانانشان ــ گروهی از روشنفکران طبقهی متوسط لندن ــ بهمثابه نمونههایی از آدمهای آن دوران و ذهنیت و آگاهی حاکم بر آنها به نظر میرسند.
بخشی از متن کتاب
خانم رمزی گفت: «بله، البته اگر فردا هوا خوب باشد.» و سپس افرود: «اما باید سحرخیز باشی.» شنیدن این کلمات برای پسرش شادی خارقالعادهای به همراه آورد، زیرا گویی از موافقت او برای رفتن به سفر خبر میداد و ظاهرا معجرهای که سالیان دراز انتظارش را کشیده بود، درپایان تیرگی آن شب و سفر دریایی روز بعد بهوقوع میپیوست. از آنجا که حتی در شش سالگی به آن دسته از افرادی تعلق داشت که نمیتوانند احساسات خود را از یکدیگر متمایز کنند و اجازه میدهند چشمانداز آینده با غمها و شادیهایش بر آن چه هم اکنون روی میدهد سایه بیافکند، از آنجا که برای این قبیل افراد از اوان کودکی هر چرخش احساسات نیروی آن را دارد که لحظهای را که با دلتنگی یا درخشش توام باشد، متبلور و میخکوب کند، جیمز رمزی که بر زمین نشسته بود و عکسهایی از کاتالوگ مصور «فروشگاههای ارتش و نیروی دربایی» میچید، همزمان با شنیدن جملهی مادر تصویر یک یخچال را آکنده از موهبتی بهشتی یافت.
شادی بر آن سایه افکنده بود. چرخ دستی،چرخدستی. چمنزن, آوای سپیدارها، برگهایی که پیش از باران به سفیدی میزدند، کلاغهایی که قارقار میکردند، جاروهایی که بر زمین میافتادند. لباسهایی که خشخش میکردند. همهی اینها چنان در ذهنش پر رنگ و مشخص بودند که زبان مخفی آنها و رمز شخصی خود یافته بود. جیمز بهنحو سازشناپذیری جدی بهنظر میآمد. با پیشانی بلند و چشمان آبی نافذش کاملا صادق و بینقص مینمود و هرچند با به نظر آوردن ضعف انسان اندکی اخم کرده بود. مادر تماشایش میکرد و میدید چگونه بااحتیاط عکس یخچال را میچیند. او را بهصورت یک قاضی سرخپوش يا به هنگام مدیریت موسسهای بسیار مهم در لحظههای بحرانی اجتماعی مجسم کرد.
چکیده رمان
به سوی فانوس دریایی ، معروفترین اثر ویرجینیا وولف است؛ رمانی که به نوعی تاریخچة زندگی خود نویسنده است؛ و ویرجیینا وولف خود این موضوع را در نامهها و خاطراتش یادآور شده است. بیشتر شخصیتهای این رمان، یک همتا، و یا به عبارت دیگر، یک المثنی از خود در زندگی واقعی دارند. در ۲۷ ژوئن ۱۹۲۵ زمانی که ویرجینیا وولف تصمیم به نوشتن این رمان گرفته بود، در دفتر خاطراتش نوشت: «من نام جدیدی برای کتابهایم اختراع کردهام، که جایگزین واژه «رمان» خواهد شد. یک نام جدید توسط ویرجینیا وولف.اما چه نام جدیدی؟ مرثیه؟» کتاب حاضر در واقع مرثیهای است برای پدرش، سوگنامهای برای برادر مردهاش، توبی، و خواهر نیمه جانش، استلا، و برای دوران کودکیاش.
نقد کتاب به سوی فانوس دریایی
در نیمه نخست رمان، یک روز عادی تعطیلات تا هنگام خواب شخصیتها روایت میشود، اما ناگهان فاصله زمانی ده سالهای در چند صفحه خلاصه میشود. جنگ جهانی اول، مرگ خانم رمزی و دو فرزندش پس از رسیدن به بزرگسالی، متروک شدن خانهای که تعطیلات را در آن میگذراندند، همگی در بخش “زمان میگذرد” گنجانده شده است. این بخش پرحادثهترین حرکت رمان را در بر دارد. بخش میانی شرح دگرگونی ها و خرابی خانه ی رمزی است. بخش پایانی داستان تحت عنوان فانوس دریایی، برمی گردد به این که در غیاب خانم رمزی قهرمانان داستان دوباره به خانه ی قدیمی برمی گردند، آقای رمزی و پسرهایش به فانوس دریایی می روند… فانوس دریایی کنایه ای ست از شناخت، شناخت خویشتن و طبیعت، شناخت روزگار و این فانوس نیازبه یک متصدی دارد، به کسی که بوسیله ی آن دیگران را به شناختی بس شگرف در خویشتن برساند و آن کسی نیست به جز خانم رمزی.
لیلی بریسکوی نقاش، زنی نهچندان معقول که در کاربرد واژهها و دستور زبان ناشی است، وقتی به گذشته بازمیگردد، اگرچه تجربهای را که ویرجینیا وولف در رمان بهسوی فانوس دریایی آشکار میسازد بیانناپذیر میداند، اما چنین از آن یاد میکند: «هیچکس نمیتواند چیزی را به کسی بگوید.» با این حال تلاش هنرمند و حتی حس شکستنش که از وقوف به گستردگی کار ناشی میشود، به بلندپروازی و در عین حال فروتنی در کار هنری یاری میبخشد. حال و هوای این رمان مثل یک تعطیلات خانوادگی در عین حال شاد و غمگین است و در قالب همان خانواده بیان میشود، ولی حس مصیبتی در آن جاری است که در قالب مبارزه هر فرد برای زنده ماندن، تأکید بر فردیت و اشتیاق برای عشق بیقید و شرط به تعادل میرسد. علم و منطق که مردان قهرمانان آنند، بر اثر احساسات غریزی زنان و هنر به چالش کشیده میشود و با موسیقی خاطرات، و قطعاتی از اشعار یا بروز ناگهانی احساسات همراه میگردد.
ویرجینیا وولف با کاربرد تکنیک جریان سیال ذهن، چشماندازی صمیمانه به رمان بخشیده و به این وسیله، افکار، احساسات و مشاهدات فوری ناشی از تجربیات انسانی شخصیتها را بیان میکند، اما مسائلی که مطرح میشوند از تجربهی فردی فراتر میروند و فلسفه، روانشناسی و جنسیت را نیز دربر میگیرند. زن اگر میخواهد داستاننویسی کند، باید حتماً پول و اتاقی ازآن خود داشته باشد. این جمله معروف از ویرجینیا وولف رماننویس، مقالهنویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی است.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 2,151 بار
عنوان کتاب: به سوی فانوس دریایی
جز صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب منتقدین
جزو صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب مخاطبین
جز برترین کتاب های تاریخ انجمن کتاب نروژ
جزو برترین آثار داستانی جریان سیال ذهن
جز برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم
جزو برترین آثار مربوط به فمینیسم
جز برترین کتاب ها با روایت چندگانه
جزو برترین رمان ها درباره هنر
نویسنده: ویرجینیا وولف
مترجم: صالح حسینی
تعداد صفحات کتاب: 238 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 3.09 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهرکتاب