درمان شوپنهاور

آخرین ویرایش: 4 هفته قبل
درمان شوپنهاور (nbookcity.com)

دانلود کتاب درمان شوپنهاور

کتاب درمان شوپنهاور رمانی خواندنی است که توسط یک نویسنده زبردست به نام اروین د. یالوم به تحریر درآمده است.

وجه ممیز این کتاب با دیگر رمان‌های متعارف در این است که نویسنده به همان اندازه که رمان‌ نویس است، روانشناس نیز هست و از بزرگانی است که دو سنت روانشناسی اگزیستانس و گروه‌ درمانی را ترویج می‌کند.

وی هدف از نگارش این رمان را یافتن راهی برای ارتباط با توده مردم برای انتقال معنای اساسی روان‌شناسی اگزیستانس و گروه‌درمانی عنوان کرده است. کتاب درمان شوپنهاور ساختار بسیار جذابی دارد. از یک سو زندگی شوپنهاور روایت می‌شود و از سوی دیگر داستان روابط انسانی میان گروهی که پیش یک روان‌شناس درمان گروهی می‌شوند، عرضه می‌گردد.

حلقه وصل این دو داستان درهم‌ تنیده استاد فلسفه‌ای است که خود نیاز به درمان روانی دارد و از قضا شیفته فلسفه شوپنهاور است. نویسنده با چیره‌ دستی برای هر فرد، عضو گروه داستانی ترتیب می‌دهد که به فرازی از اندیشه‌های شوپنهاور تناسب می‌یابد و این استاد فلسفه جا به‌جا این تناسب را گوشزد می‌کند.

شخصیت‌های موجود در داستان درمان شوپنهاور تفاوت‌های بارزی با یکدیگر دارند و همین امر تعامل میان آنها را به امری نسبتاً سخت و پیچیده تبدیل می‌کند و مشاور روان‌شناسی آنها، به آنها کمک می‌کند تا بتوانند رابطه میان خود را اصلاح کنند.

چرا که پیش‌فرض این روان‌شناس و اساسا روانشناسی گروهی، آن است که بخش عمده‌ای از مسائل روانی انسان‌ها ناشی از ناتوانی آنها در برقراری یک رابطه انسانی درست با دیگران خصوصا انسان‌های نزدیک است.

خلاصه کتاب

کتاب درمان شوپنهاور از زبان سوم شخص بیان می‌شود و پریشانی‌های ذهنی قهرمانان داستان، «فیلیپ» و «جولیوس» را به تصویر می‌کشد. فیلیپ شخصی گوشه‌گیر است که باورها و عقاید «آرتور شوپنهاور»، فلسفه‌دان بزرگ آلمانی را قبول دارد. فیلسوف شناخته شده و شکاکی که درباره‌ی عزلت گفته است:

«مردی که بتواند یک دفعه برای همیشه از رابطه با تعداد زیادی از آدمیان اجتناب کند، مرد خوشبختی‌ست.» جولیوس نیز روان درمانگر مشهوری است که پس از مبتلا شدن به سرطان، معنای زندگی، مرگ و کارهایی که در طول حیاتش انجام داده را در ذهنش یادآوری می‌کند. فیلیپ که فیلسوفی زیرک، شکاک و گوشه‌گیر است از عزلت خودخواسته‌اش بیرون می‌آید و به گروه‌های درمانی جولیوس می‌رود.

در کتاب درمان شوپنهاور فیلیپ می‌خواهد با عملی کردن رای و نظریه‌های «آرتور شوپنهاور» به مشاوری فلسفی تبدیل شود اما در این راه به جولیوس و کمک او نیاز دارد. از طرف دیگر جولیوس که با مرگ روبه‌رو شده، معنای زندگی را متمایز با گذشته لمس می‌کند و تلاش می‌کند مشکلاتی که رویکرد «شوپنهاور» برای انسان پدید می‌آورد را برای فیلیپ آشکار کند.

بعد از ورود فیلیپ به جلسات روان درمانی جولیوس، در بستر بحث و گفت‌ وگوهای بین آنها و اشخاص دیگر در گروه به سوالات فراوانی درباره‌ی تجربه‌ی زیستی پاسخ داده می‌شود. دغدغه‌ هایی همانند علت تجربه‌ی زندگی، اهمیت آگاه شدن به مشکلات فردی بر انسان در جهت رفاه شرایط شخصی و سپس جامعه مطرح می‌شود و شما را با پاسخ‌ها و نگرش‌های گوناگون شخصیت‌های داستان درگیر می‌کند. خواندن رمان درمان شوپنهاور به همه علاقه‌مندان توصیه می‌شود.

سخن اروین د. یالوم در مورد این کتاب: 

نویسنده کتاب درمان شوپنهاور گفته است: می‌خواستم نه تنها قهرمان داستان من با مرگ خویش کنار بیاید، بلکه به مراجعان خود نیز کمک کند تا با مرگ مواجه شوند. دلیل انتخاب و معرفی موضوع مرگ در فرایند روان درمانی به سال هایی باز می گردد که با بیماران سرطانی درمان ناپذیر کار می کردم. بیماران زیادی را دیدم که در مواجهه با مرگ پژمرده نشدند بلکه برعکس دچار تغییراتی اساسی شدند که تنها می توان ان را رشد شخصیت، پختگی یا پیشرفت خردمندی نامید.

آنها در اولویت های زندگی خود تجدید نظر کردند، موضوعات روزمره را ناچیز می شمردند، از داشته های مهم خود مانند کسانی که دوست‌شان دارند، از تغییر فصول، از شعر و موسیقی که مدت های مدیدی از ان ها غافل مانده بودند، شاکر و شادمان می شدند. یکی از بیمارانم می‌گفت «سرطان، روان رنجوری را شفا می‌بخشد» اما افسوس که انسان باید تا لحظات آخر زندگی، هنگامی که بدنش مورد تهاجم سرطان قرار می گیرد، منتظر بماند تا بیاموزد چگونه زندگی کند.

بخشی از متن رمان

در جایی از داستان درمان شوپنهاور آمده: جولیوس خواندن را کنار گذاشت. یک هفته گذشته بود و زمان آن بود که دست از پرت‌اندیشی بردارد. وقتش بود که با آن‌چه حقیقتا در حال روی دادن بود، رو در رو شود. به خودش گفت جولیوس بنشین. بنشین و به مرگ فکر کن. چشمانش را بست. اندیشید پس بالاخره مرگ بر صحنه حاضر شد. ولی عجب ورود مبتذلی به صحنه: پرده به دست یک متخصص پوست خپل با دماغ خیاری، ذره‌بین در دست، با لباس سفید بیمارستان و حروف سرمه‌ای نامش بر جیب روی سینه، بالا رفت.

و صحنه‌ی پایانی چه خواهد بود؟ به احتمال خیلی زیاد، به همان اندازه مبتذل که مقدر بود. لباس صحنه همان پیراهن خواب راه راه چروک یانکی‌های نیویورکی با شماره‌ی 5 دی مجیو بر پشتش. آرایش صحنه: همان تختخواب بزرگی که سی سال بر آن خوابیده بود با لباس‌های مچاله بر صندلی کنار تخت و توده‌ای از رمان‌های نخوانده که نمی‌دانند هرگز نوبت‌شان نخواهد رسید. یک صحنه‌ی پایانی مأیوس‌کننده و پر از آه و ناله.

جولیوس اندیشید قطعا ماجراهای پرافتخار زندگی‌اش لایق چیزی بیشتر بود… ولی چه چیز بیشتری؟ آینه به او می‌گفت شبیه مردی نیست که به آخر زندگی‌اش رسیده باشد. سه مایل دویدن روزانه، بدنش را جوان و لاغر و در عین حال عضلانی و بدون حتی یک گرم چربی نگه داشته بود. اطراف چشم‌ها و دهانش، چند چروک دیده می‌شد. (ص204 کتاب درمان شوپنهاور)

زیاد نه؛ پدرش هنگام مرگ همین چند چروک را هم نداشت. چشمانش سبز بود؛ جولیوس همیشه به آن‌‌ها افتخار می‌کرد. چشمانی نافذ و بی‌ریا. چشمانی که می‌شد به آنها اعتماد کرد، چشمانی که می‌توانست هر نگاه خیره‌ای را تاب ‌بیاورد. چشمانی جوان‌، چشمان جولیوس شانزده ساله. مردی رو به مرگ و مردی شانزده ساله از ورای چند دهه به یکدیگر خیره شده بودند.

بخش دیگری از متن کتاب

در قسمت دیگری از کتاب درمان شوپنهاور آمده: هرگاه به فردی دارای توانایی‌های ذهنی نادر و والا، حرفه‌ای نامناسب واگذار شود، همچون ظرفی ارزشمند و تزیین‌شده با نقش‌هایی زیبا و بکر است که از آن به جای دیگ در آشپزخانه استفاده می‌کنند. مسافرت بزرگ خانواده شوپنهاور، در سال ۱۸۰۴ به پایان رسید و آرتور شانزده ساله، اندوهگین و ناراحت، دوره آموزشی هفت ساله را نزد سناتور ینیش، بازرگان مشهور هامبورگ، آغاز و این‌گونه به قولی که به پدرش داده بود، عمل کرد.

آرتور با توجه به اجبار برای گام نهادن به زندگی دوگانه، هرچند همه تکالیف مربوط به دوره آموزشی را انجام می‌داد، ولی هر لحظه از اوقات فراغت را پنهانی صرف مطالعه اندیشه‌های بزرگ تاریخ فرزانگی می‌کرد. نه ماه بعد، رویدادی شگفت‌انگیز شکل گرفت و زندگی آرتور را به شدت تحت تأثیر قرار داد. وضعیت سلامت هاینریش شوپنهاور شصت و پنج ساله، به سرعت در معرض مخاطره قرار گرفت و خیلی زود دارای چهره‌ای زرد، قلبی افسرده، حواسی پرت و جسمی خسته شد.

اغلب اوقات، دوستان قدیمی را نمی‌شناخت. در بیستم آوریل ۱۸۰۵، به رغم تشدید بیماری، به فروشگاه بزرگ خود در هامبورگ رفت و از پنجره بالاخانه انبار غله، به رودخانه شیرجه زد. جسد او را چند ساعت بعد، شناور بر آب‌های یخزده پیدا کردند.همیشه خودکشی، آثاری همچون ضربه ناگهانی، احساس خشم و احساس گناه بر بازماندگان می‌گذارد. (ص314 کتاب درمان شوپنهاور)

آرتور نیز همه این آثار را می‌دید. می‌توان احساسات ناخوش‌آیند فرزند را در آن هنگام، درک کرد. عشق به پدر، تبدیل به اندوه ناشی از فقدان تبدیل شد و رنجشی که از هاینریش داشت، برایش نوعی پشیمانی ابدی همراه آورد. از سوی دیگر، آرتور همواره می‌اندیشید که پدرش به دلیل سنگدلی فراوان، راه او را برای دستیابی به مقام بزرگ فیلسوفان، بسته است.

نقد کتاب درمان شوپنهاور

بسیاری از ایرانی‌ها اروین د. یالوم را با کتاب وقتی نیچه گریست می‌شناسند. نویسنده کتاب درمان شوپنهاور روانپزشک هستی‌گرا، نویسنده و استاد روان‌پزشکی دانشگاه استنفورد محسوب می‌شود که آثار داستانی و غیرداستانی ارزشمندی را در حوزه روان شناسی و فلسفه را برجای گذاشته است.

در نوشته‌های یالوم تاثیر دو فیلسوف بزرگ تاریخ یعنی اسپینوزا و شوپنهاور به خوبی دیده می‌شود و در کار روان‌درمانی خود نیز به روش درمان انسان گرا معتقد است. روشی که کارل راجرز آن را پدید آورده و درواقع به این معناست که سلطه افراطی درمان‌گر روی بیمار را به چالش می‌کشد و درمان کردن به صورت گفت‌وگوی اشتراکی را مفیدتر می‌دانست.

اروین د. یالوم موفق شد در سال 2002 جایزه‌ی انجمن روانپزشکی آمریکا را دریافت کند و در سال 2007 فیلمی به کارگردانی پنچاس پری ساخته شد که از کتاب وقتی نیچه گریست اقتباس شده بود. همچنین اگر دوست دارید که یالوم را بهتر بشناسید، فیلم مستندی از زندگی و آثار او در سال 2014 با نام درمان یالوم ساخته شده است.

در پایان خواندن رمان درمان شوپنهاور را به تمام طرفداران این نویسنده بزرگ توصیه می‌کنیم.

کتاب های پیشنهادی:

تعداد بازدید: 10,173 بار

Irvin%20D.%20Yalom%20 %D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86%20%D8%AF.%20%DB%8C%D8%A7%D9%84%D9%88%D9%85 1

عنوان کتاب: درمان شوپنهاور

نویسنده: اروین د. یالوم

مترجم: سپیده حبیب

تعداد صفحات کتاب: 542 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 12 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

آرزوی زندگی راحت تری را نکنید چرا که فریبی بیش نیست. آرزوی توانایی و ظرفیت بیشتری داشته باشید تا در راه زندگی به شایستگی و آسودگی برسید. اگر یک انسان معمولی باشید هرگز عملاً با این سؤال که کجا هستید و...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 391
تلاشهای شوروی برای سرکوب دین فقط تا اندازه ای موفقیت آمیز بود، اما هنوز دولت فرو نپاشیده بود که مراسم مذهبی کاملاً به زندگی مردم بازگشت. اینکه افراد از آرزوهای متناقض کوتاه مدت و بلندمدت...
بروزرسانی: 10 ماه قبل
تعداد بازدید: 308

3 پاسخ

  1. این کتاب از بعد فلسفی به واسطه بررسی زندگی شوپنهاور فوق العادس چون با فلسفه زندگی یک انسان بزرگ اشنا میشیم
    روایت داستانی بسیار روون و قابل فهمه و درمان رو در قالب داستانی با شخصیت پردازی‌های جالب بسیار خوب به تصویر میکشه
    اضافه گویی‌های کتاب در مورد پم کمی توی ذوق من زد
    بخش‌های بیوگرافی فیلسوف مورد بحث بسیار بینظیر بود که ما رو با سبک زندگی او تا حدی اشنا کرد والبته ارائه بسیاری از نظرات او راجع به مسائل گوناگون خیلی جالب توجه بود
    با این که این سبک کتاب‌ها سلیقه من نیستند ولی در سبک خودش بسیار کم نظیر بود

  2. بعد از مدتها کتابی را مطالعه کردم که مرا در خودش غرق کرد. گزارشهای ارائه شده در دوره‌های درمان‌های گروهی به نظرم بسیار عالی و واقعی هستند. نکات کاربردی و قابل لمس زیادی در صفحه صفحه کتاب آورده شده است. البته فکر میکنم شرایط روحی و روانی من در حال حاضر و پاسخ به سوالات کوچک اما مهم من، در کتاب حاضر، به جذابیت‌های کتاب افزود است.

    مدتهاست به این جمع بندی شخصی رسیده بودم کا جای فلسفه در آموزش و پرورش ما خالی است. البته منظورم تجربیات جهانی حاصل از آن است نه فلسفه ارائه شده از طرف مصباح یزدی!!!.
    بخش مهم و دیگر کتاب زیبایی و آرامش حاصل از گفتگو است (که جای آن در جامعه ما خالی است).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *