ساعت مادربزرگ

آخرین ویرایش: 12 ماه قبل
ساعت مادربزرگ (nbookcity.com)

دانلود کتاب ساعت مادربزرگ

در کتاب ساعت مادربزرگ، یک سفر آرام و شیرین را تجربه می کنیم: سفر پاتریشیا، یک دختر درونگرا به گذشته مادرش.

رمان پیش رو که برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال انجمن کتابخانه های کانادا و نامزد جایزه‌ی کتاب ادبیات کودک شیلا ایگف شده است؛ زندگی دو نسل از روابط مادر و دختری را به‌ تصویر می‌کشد که همه‌ی نوجوانان و افراد بالغ از خواندن آن لذت خواهند برد.

سفر در زمان، جذاب‌ترین اتفاقی است که می‌تواند برای هر کسی رخ دهد! اتفاقی که برای پاتریشیا، درست در زمانی که کسل کننده‌ترین روزهای زندگی‌اش را می‌گذراند افتاد. این رمان، شما را به دل یک ماجراجویی نوجوانانه می‌برد و چندین سال به عقب برمی‌گرداند.

معرفی نویسنده

کاتلین مارگارت پیرسون که با نام کیت پیرسون شناخته می‌شود، از جمله نویسندگان کانادایی موفق و محبوبی است که تاکنون توانسته جوایز ادبی زیادی را از آن خود کند. او در سال 1947 در آلبرتا به‌ دنیا آمد و کودکی و نوجوانی خودش را در این شهر و همچنین شهر ونکوور کانادا گذراند‌‌.

نویسنده کتاب ساعت مادربزرگ، موفق شد که مدرک ادبیات انگلیسی خودش را از دانشگاه آلبرتا دریافت کند و سپس در سال 1975 به تحصیل در رشته‌ی کتابداری دانشگاه بریتیش کلمبیا مشغول شد. این نویسنده‌ی توانمند، کارشناسی ارشد خود را در رشته‌ی مطالعه ادبیات کودک و در بستون به پایان رسانده است.

خلاصه کتاب

کتاب ساعت مادربزرگ داستانی خیال پردازانه است که از دنیایی عجیب و جذاب می‌گوید. سفری جادویی در دل زمان و رفتن به دنیای دیگری که پاتریشیا آرزوی دیدنش را دارد.

پدر و مادر پاتریشیا بدون هیچ دلیل خاصی می‌خواهند از هم جدا شوند و قرار است او را هم به کلبه تابستانی خاله‌اش بفرستند. اما او اصلا و ابدا قصد ندارد به آنجا برود. چون خاله زاده هایش را ندیده است و کلا آدمی نیست که با غریبه‌ها راحت باشد.

اما مادرش آنقدر اصرار می‌کند که مجبور شود قبول کند. بهرحال وقتی به آنجا می‌رسد متوجه می‌شود که بی دلیل نگران نبوده است؛ بچه‌ها مسخره‌اش می کنند و خاله و شوهرخاله‌اش برایش دلسوزی می‌کنند. واقعا چه کسی است که از این شرایط راضی باشد؟

پاتریشیا به اتاقک پشت خانه پناه می‌برد و آنجا یک ساعت قدیمی پیدا می‌کند. ساعتی که او را از دنیایی که مجبور شده است به آن برود، نجات می‌دهد. ساعت او را به گذشته می‌برد، وقتی مادرش هم سن خودش، دوازده ساله بوده…  اگر دوست دارید لذت سفر در زمان را تجربه کنید، رمان ساعت مادربزرگ را بخوانید.

بخشی از متن کتاب

کِلی آنها را به سمت مسیری خاکی هدایت کرد. کنار مسیر سیم خاردار کشیده شده بود. قلب پاتریشیا از دیدن آنها، که یکی یکی از زیر سیم رد شدند تند تپید. حالا همه ساکت راه میرفتند. مگی نزدیک کلی رفته بود و دستش را گرفته بود. ترور سعی میکرد به قلاده ی پگی طنابی ببندد. کِلی داد کشید: «سلام آقای پل» برای پیرمردی دست تکان داد که روی پله های یک کلبه ی ییلاقی نشسته بود.

مرد با وقار گفت: «سلام بچه ها. دوباره اومدید.» «میخوایم برای پیکنیک بریم به ساحل شنی. اشکالی نداره؟» چهره ی قهوه ای مرد با لبخندی چین خورد. «مشکلی نیست. بعداً برگردید. نوه هام اون وقت خونه هستند و میبرنتون سواری» کلی گفت: «ممنون میام.» از جلوِ چند خانه ی دیگر هم گذشتند. زنها با کنجکاوی نگاهشان میکردند و بچه های موسیاه بهشان زل میزدند.

یک پسر نوجوان با گیسی بلند و جلیقه ی چرمی ریش ریش دار تا وقتی از مقابل کلبه ها می گذشتند به آنها چشم غره رفت. کریستی نجوا کرد: «تو خیلی شجاعی کلی، من میترسم باهاشون حرف بزنم. اگه بابا بدونه اومدیم اینجا خیلی عصبانی میشه. اون از سرخ پوستها خوشش نمیاد. میگه تنبلند.»

کلی ایستاد و رو به دخترداییش کرد: «امیدوارم تو یکی این طوری فکر نکنی کریستی رِید. اونها هم آدم هایی مثل من و تو هستند و سفیدپوستها خیلی بد باهاشون رفتار کردند. آقای پل دوست منه میدونی که همیشه ازش اسب کرایه میکنیم. مادر و پدرم میگن که بابات یه آدم متعصبه.» کریستی و بروس داد کشیدند: «نیست.» اما انگار خودشان هم خیلی مطمئن نبودند.

نقد کتاب ساعت مادربزرگ

کیت پیرسون در کتاب ساعت مادربزرگ بخشی از زندگی پاتریشیا، دختری که قهرمان داستان است را روایت می‌کند. او که به‌اجبار در اردوگاه تابستانی خاله رفته و از شر تمسخرهای بچه‌های او در امان نیست، تصمیم گرفته جور دیگری خودش را سرگرم کند.

پاتریشیا که به‌تازگی اتاقک پشت خانه را کشف کرده، به آنجا پناه می‌برد و بالاخره کنجکاوی هایش او را به یک ساعت قدیمی می‌رساند که می‌تواند همراه با آن به گذشته سفر کند و به زمانی برسد که مادرش درست هم‌سن خود او و دوازده ساله بود.

این اتفاق، تابستان کسل کننده‌ی پاتریشیا را به یک تعطیلات منحصربه‌فرد، ماجراجویانه و جذاب تبدیل می‌کند و رابطه‌ی او را با مادرش به شکل دیگری جلو می‌برد. دخترک که مادرش را اینبار در سن‌ و سال خودش می‌بیند و تازه با دشواری های زندگی او آشنا می‌شود، تصمیم می‌گیرد به شکل دیگری با مادرش برخورد کند…

اگر دوست دارید در این سفر همراه با پاتریشیا و تجربه‌های هیجان انگیز او در گذشته باشید، پیشنهاد می‌کنیم کتاب ساعت مادربزرگ را بخوانید.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 252 بار

Kit%20Pearson%20(%DA%A9%DB%8C%D8%AA%20%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%86)

عنوان کتاب: ساعت مادربزرگ

برنده جایزه کتاب سال انجمن کتابخانه های کانادا برای کودکان سال 1988

نامزد جایزه ادبیات کودک شیلا ای. ایگف سال 1988

نویسنده: کیت پیرسون

مترجم: بیتا ابراهیمی

تعداد صفحات کتاب: 173 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 16.32 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

کهکشان از گروهی حکومت‌های ملوک الطوایفی تشکیل شده‌است که چندین سال قبل با هجوم تیرانی از هم پاشیده‌اند. تیرانی یکی یکی جهان‌های حوزه‌ی سحابی سر اسبی را فتح می‌کند و به امپراتوری خود اضافه می‌کند. بایرون فارل نجیب‌...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 315
زن به او گفت که چگونه بند ناف نوزاد را ببرد و زندانی از قوطی به جای چاقو استفاده کرد. یکی از بندهای کفش خود را درآورد و آن را با لبه تیز قوطی به دو نیم کرد. بعد زن سراغ آب گرم را گرفت. صدا...
بروزرسانی: 8 ماه قبل
تعداد بازدید: 217

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *