دانلود کتاب شوربختان شب های قطبی سربزیر
کتاب شوربختان شب های قطبی سربزیر که با اسم سه کتاب از فئودور داستایفسکی نیز معروف است یکی دیگر از آثار برجسته این نویسنده معروف به شمار میآید.
فئودور داستایفسکی در آثار خود شخصیت هایی را حلاجی می کرد که حتی آدمکشی را زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود موجه می دانستند.
به همین خاطر آثار این نویسنده در تمام سالهایی که از آن می گذرد، چه در دوران قدرت گیری حکومت های تمامیت خواه قرن بیستم و چه امروزه که کارزار علیه ترور در جریان است، با چالشهای زمانه تناسب دارند. او به خصوص به افکار و ایده هایی که پس از ده سال تبعید و بازگشت به سن پترزبورگ در میان روشنفکران رواج یافته بود به دیده شک مینگریست.
بخشی از کتاب
در کتاب شوربختان شب های قطبی سربزیر آمده: خودخوری کافی است! خجالت دارد! فرشته کوچولویم، چگونه این خیالات به سرتان می زند؟ شما بیمار نیستید، جانم، به هیچ وجه بیمار نیستید. همچنان چون غنچه ای می شکفید، واقعا می شکنید، رنگتان کمی پریده است اما به هر حال در حال شکفتن هستید. این چه خواب ها و رویاهایی است که شما می بینید؟
کبوترکم، خجالت آور است، کافی است. شما به این خواب ها به هیچ وجه اهمیت ندهید. پس چرا من خوب میخوابم؟ پس چرا بلایی به سرم نمی آید؟ دخترم، شما به من نگاه کنید. برای خودم زندگی می کنم، با آرامش می خوابم، تندرست، سردماغ، جوان، زنده دل و با نشاط هستم.
تماشایم لذت دارد. کافی است، کافی است، جگرم، خجالت دارد. بر خودتان مسلط شوید. من آخر می دانم در سر کوچولوی شما چه ها می گذرد. همین قدر که کوچک ترین بهانه ای پیدا کنید، خیال بافی و غصه خوری شروع می شود…
بخش دیگری از رمان
در صفحه 153 کتاب شوربختان شب های قطبی سربزیر آمده: واروارا آلکسیونای گرانبهایم! دیروز من خوشبخت بودم. بیش از اندازه و بی نهایت خوشبخت بودم! شما اقلا یک بار در عمر لجبازی را کنار گذاشتید و حرف مرا گوش کردید. دیشب ساعت هشت بیدار شدم. عزیزم شما می دانید که من دوست دارم بعد از کار چرتکی بزنم.
شمعی روشن کردم. کاغذها را جلویم چیدم. قلم را آماده می کردم که ناگهان و بی اراده چشمم به بالا افتاد و راستی قلبم به تپش درآمد. پس شما به هر حال فهمیدید که میل من به چه و قلبم در آرزوی چه بود!
دیدم گوشه پرده پنجره شما دقیقا همانطور که در آن وقت به شما اشاره کرده بودم، تا خورده و به گلدان گل حنا گیر کرده است. همان موقع هم به نظرم رسید که صورت زیبای شما در پشت پنجره به چشمم خورد که شما هم از اتاق خود به سوی من نگاه می کردید و شما هم درباره من می اندیشیدید…
در پایان، مطالعه کتاب شوربختان شب های قطبی سربزیر را به همه طرفداران داستایفسکی توصیه میکنیم.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 1,255 بار
عنوان کتاب: شوربختان شب های قطبی سربزیر
نویسنده: فئودور داستایفسکی
مترجم: یوسف حمزه لو
تعداد صفحات کتاب: 303 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 5.16 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهر کتاب