دانلود کتاب فرضیه خوشبختی
هر صفحه کتاب فرضیه خوشبختی، بینش گران بهایی در مورد زندگی خوب و چگونگی رسیدن به آن، در اختیار شما قرار می دهد.
کتاب حاضر با عنوان فرعی: یافتن حقیقت مدرن در خرد باستان به شما توضیح می دهد که چرا در مدیریت خود و پایبند بودن به برنامههایتان به مشکل برمی خورید. چرا هیچ دستاوردی، خوشبختی پایدار به ارمغان نمی آورد… اما با چند تغییر جزئی و کوچک در سبک زندگی و طرز فکرتان شما می توانید تأثیراتی عمیق و شگرف در زندگیتان به وجود آورید.
کتاب پیش رو دید ما را نسبت به خوشبختی وسیعتر و عمیفتر می کند. چیزی که این کتاب را از کتابهای روانشناسی عامه پسند با موضوع خوشبختی متمایز می کند، نویسنده آن آقای جاناتان هایت است. این کتاب با توجه به لحن و داده هایی که ارائه می دهد می تواند برای همه افراد با هر زمینه فکری نیز مناسب باشد. اگر نوجوان هستید یا که به دوره میان سالی خود پاگذاشته اید، می توانید از آموزه های این کتاب بهره ببرید. فارغ از اینکه چه سنی یا که چه شغلی دارید این کتاب به شما کمک خواهد کرد.
خلاصه کتاب
در کتاب فرضیه خوشبختی، جاناتان هایت چندین ایده عالی در مورد خوشبختی مورد تأمل اندیشمندان گذشته: افلاطون، بودا، عیسی و … ارائه داده و آنها را با توجه به تحقیقات روانشناسی معاصر بررسی می کند و از آنها هر درسی را که هنوز در مورد ما معاصر است را استخراج می کند. مفاهیم فضیلت و خوشبختی از کلمات کلیدی این کتاب است.
فصل اول چگونگی دو قسمت هر شخص را توصیف می کند: قسمت ابتدایی، که شامل غرایز اساسی ما است و بخش بسیار تکامل یافته، که سعی در کنترل غرایز دارد. این تلاش برای کنترل غرایز ما در دومین فصل نشان داده شده است که باعث نگرانی بیش از حد ما می شود. اما ممکن است روش های مختلفی مانند مدیتیشن برای جدا شدن استفاده شود. فصل سوم با شروع قانون طلایی رفتار با دیگران همانطور که دوست دارید با شما رفتار کنند، به رابطه فرد با افراد دیگر می پردازد. این در فصل چهارم به توصیف گرایش مردم برای دیدن عیب در دیگران می انجامد.
در فصل پنجم ، در نیمه راه کتاب، هاید مفهوم فرضیه خوشبختی را معرفی می کند. فرضیه مذکور می تواند این باشد که خوشبختی همانطور که بودا معتقد بود از درون می آید ، یا این که خوشبختی از بیرون ناشی می شود. هاید در فصل ششم استدلال می کند که حقیقت ممکن است بین دو حد افراطی واقع شود و ادعا می کند که عشق به چیزی بیش از خود بستگی دارد و برای خوشبختی بسیار مهم است.
بخشی از متن کتاب
توی امتداد یه مسیر سرازیری در دامنهٔ تپه دوبهدو سواری میکردیم و اسب من حدود نود سانتیمتری لبهٔ پرتگاه راه میرفت. یهو سر پیچ تندی بهسمت چپ توی مسیر اسب من داشت مستقیم بهطرف پرتگاه میرفت. خشکم زده بود. میدونستم باید به چپ هدایتش کنم، ولی یه اسب دیگه سمت چپ من بود و نمیخواستم بهش برخورد کنم. شاید باید کمک میخواستم یا داد میزدم که «بپا!»، اما بخشی از وجودم خطر رفتن بهسمت پرتگاه رو ترجیح داد تا اینکه قطعاً دستوپاچلفتی به نظر برسم. بنابراین فقط خشکم زد و مدت پنج ثانیهٔ نفسگیر هیچ کاری نکردم تا اینکه اسب من و سمت چپیم بهآرومی به چپ پیچیدن.
وقتی وحشتم فروکش کرد، از ترس مضحکم خندهم گرفت. اسبه دقیقاً میدونست باید چیکار کنه. مسیر رو صد بار رفته بود و اصلاً بهاندازهٔ من به سقوطکردن و مردن علاقهای نداشت. هیچ نیازی هم نداشت من بهش بگم چیکار کنه؛ راستش چند باری هم که سعی کردم هدایتش کنم به نظرم زیاد توجهی نکرد. من کلاً قضیه رو اشتباه گرفته بودم چون کل ۱۰ سال گذشته رو فقط ماشین رونده بودم، نه اسب؛ ماشینها میرن بهسمت پرتگاهها، مگه اینکه جلوشون رو بگیرین. تفکر انسان به تشبیه وابستهست. ما مفهومهای جدید یا پیچیده رو در قیاس با چیزهایی میفهمیم که قبلاً یاد گرفتیم. مثلاً سخته که بهطور کلی راجع به زندگی فکر کنیم، اما وقتی اینطوری تشبیهش میکنیم که «زندگی یه سفره» به نتیجههایی میرسیم:
باید منطقه رو بشناسی، یه مسیر انتخاب کنی، چند تا همسفر خوب واسهٔ خودت پیدا کنی و از سفر لذت ببری؛ چون ممکنه آخر راه هیچی به دست نیاری. فکرکردن درمورد ذهن هم سخته، اما یه بار که براش یه تشبیه پیدا کنی، فکرت جهت میگیره. توی تاریخ انسانها با حیوانات زندگی کردهن و سعی کردهن اونها رو مهار کنن. برای همین هم ردپای این حیوانات رو توی تشبیههای کهن میبینیم؛ مثلاً بودا ذهن رو به یه فیل وحشی تشبیه کرده: در گذشته همیشه این ذهنم رو گمراه میکرد و دائم بین خودخواهی و شهوت و لذت سرگردان بودم، ولی امروز دیگه گمراهم نمیکنه و در اختیارمه؛ درست مثل یه فیل وحشیه که رامکننده مهارش میکنه.
افلاطون هم از استعارهٔ مشابهی استفاده میکنه و میگه نفس یا روان مثل ارابهست؛ متانت هم بخش عقلانی ذهنه و اون رو هدایت میکنه. ارابهرانهای افلاطون باید دو تا اسب رو کنترل میکردن: اسب نجیب سمت راست شقورقه، استخوانداره، با یه گردن بلند و بینی باشکوه. اون عاشق شرافت، تواضع و خویشتنداریه؛ همزاد شکوه واقعیه. نیازی نیست شلاقش بزنی؛ با دستورهای کلامی هدایت میشه. اون یکی کجوکولهست و کلافی از گوشت و استخوانه… همزاد لافزدنهای بیمعنی و گستاخیه، کلاً کَره و انگارنهانگار که یه اسبه. علاوه بر شلاق، سیخونک هم لازم داره.
نقد کتاب فرضیه خوشبختی
کتاب فرضیه خوشبختی در حقیقت سفر بین گذشته و حال است که پیچیدگی نظریههای روانشناسی را با شوخ طبعی به بحث می کشاند. این کتاب راه حل جاناتان هایت برای جلوه مدرن ادبیات، مرور و بازنگری در آثار کلاسیک و بررسی ایدههای متفکران بزرگ با توجه به تحقیقات مدرن در مورد رفتار انسان است.
حس سودمندی و شادابی یکی از مهمترین فاکتورهای رضایت از زندگی است؛ عاملی که سبب سرزندگی و پیشگیری از ابتلا به بیماریهای گوناگون روحی میباشد. از میان آثار متعددی که در زمینه رسیدن به موفقیت تألیف شدهاند، این کتاب را از جنبۀ گفتمانی و پژوهشمحور بودن میتوان متمایز دانست. جاناتان هایت به طرز ماهرانهای با ترکیب فلسفه و دستاوردهای علمی خود در پژوهشهایش، به شما بینشی عمیق در ماهیت و مفهوم سعادتمندی ارائه میدهد و به بررسی پاسخهای گوناگون مهمترین و بنیادیترین سوالات زندگی میپردازد.
او نکات بدیعی را در کتاب فرضیه خوشبختی ذکر می کند که همگی سرچشمه از جهان بینی متفاوت این روانشناس دارند.
تعداد بازدید: 930 بار
عنوان کتاب: فرضیه خوشبختی
یافتن حقیقت مدرن در خرد باستان
از پرفروش ترین کتاب ها در ایران
نویسنده: جاناتان هایت
مترجم: ساناز فرشیدفر
تعداد صفحات کتاب: 246 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 20.9 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
کتاب فرضیه خوشبختی نگاه بسیار زیبای مرکبی از رویکرد فیزیولوژیک و رویکرد باستانی به عملکرد روان شناختی نوع بشر است که در این ترکیب از نظریات جامعهشناختی و فلسفی به زبانی بسیار ساده بهره برداری شده است. درک این کتاب تا حد زیادی میتواند مانع خشک اندیشی مذهبی، ایدئولوژیک و قومی قبیلهای میشود. نگاه همچنین بسیار خردمندانهای نسبت به ماهیت خوشبختی پدید میآورد. تحلیل جاناتان هایت از ناخودآگاه با رویکردی فیزیولوژیک نشان درک عمیق و علمی وی از رشد و تکامل است.