دانلود کتاب نه شنیدن نردبان موفقیت
برای اریک جیمز براتون، شخصیت اصلی داستان کتاب نه شنیدن نردبان موفقیت فرصتی ایجاد می شود که به آینده رفته و با خود تیزهوشتر و شجاعترش سخن بگوید.
این سفر تغییراتی اساسی در زندگیاش پدید می آورد. بدون شک کتاب حاضر با وجود حجم کمش تاثیری شگرف در زندگی و تصمیمات شما ایجاد خواهد کرد. این اثر داستانی تخیلی دربارهی چهار روز فراموش نشدنی از زندگی جیمز براتون است که همسری فوق العاده، برادری عالی و فروشنده معمولی دستگاههای کپی است. این داستان تا حدود زیادی با الهام از تجربه شخصی ریچارد نوشته شده است.
خلاصه کتاب
بیشتر ما همیشه برای پیشبرد اهدافمان به دنبال گرفتن جواب مثبت و شنیدن «بله» هستیم و به تبع آن، موفقیت و شکستمان را بر همین اساس تعریف میکنیم. هیچ کدام از ما انسانها از شنیدن جواب «نه» احساس خوبی نخواهیم داشت و ممکن است حتی در پارهای از موارد، همین جواب ما را زمینگیر کند و از ادامهی راه باز دارد. تصور کنید در دنیایی زندگی می کردید که شنیدن جواب «نه» مثل شنیدن جواب «بله» به شما احساس خوبی میداد. آیا در چنین دنیایی بدون ترس دست به هر کاری میزدید؟ آیا بدون ترس ایدههای جدید را دنبال یا اجرا میکردید؟ آیا بدون ترس با مشتریان بزرگ ملاقات میکردید؟ در دنیایی که ترسی از شنیدن «نه» وجود نداشته باشد، جواب همهی این سؤالها «بله» است.
بخشی از متن کتاب
پشت میزم نشستم و در حالی که همبرگرم را تمام می کردم، در این فکر بودم که اگر یک دور گلف با هم بازی می کردیم چقدر می چسبید، که یک دفعه به ذهنم رسید چرا فردا خودم تنهایی گلف بازی نکنم؟ به پای بازی در بل ایر نمی رسد، ولی هر چه که نباشد این هم گلف است، جایش چه فرقی می کند؟ اگر می توانستم تا ساعت شش به زمین گلف برسم، می توانستم تا ۱۰ از مجموعه ی ورزشی بیرون بزنم و تا ساعت ۱۱ تماس های کاری برای فروش را انجام دهم. تلفن را برداشتم و شماره گرفتم. صدای پشت خط گفت: « زمین گلف نهر توت فرنگی، بفرمایید » .
گفتم: « می خواستم اگر امکانش باشه برای فردا صبح زود یک وقت رزرو کنم » . جواب داد: « قبل از ده و نیم زمین خالی نداریم » . تا آمدم بگویم « نه ممنون » یادم آمد که برای این هفته فقط به یک فروش دیگر نیاز دارم. اگر ساعت ده و نیم بازی را شروع کنم، هنوز می توانم بین ساعت سه تا پنج بعد از ظهر، دو تماس بگیرم. گفتم: « برای ده و نیم زمین را رزرو کنید » . آن شب بعد از شام به گاراژ رفتم تا چوب های گلف را در صندوق عقب ماشین بگذارم که الین در حالی که کیسه های آشغال را توی هر دو دستش داشت از راه رسید و پرسید: « می خوای آخر هفته گلف بازی کنی؟ » گفتم: « نه. فردا صبح » .
الین در حالی که درِ سطل زباله ی سرریز شده را به پایین فشار می داد به شوخی گفت: « فردا؟ پسر، کاش منم می توانستم وسط هفته مرخصی بگیرم و گلف بازی کنم » . حرفش را قطع کردم و گفتم: « نگران نباش. هنوز دو و نیم روز دیگر فرصت دارم تا به حد نصاب فروش برسم. هیچ وقت توی حد نصاب فروش کم نیاوردم، درسته؟ » « درسته، هیچ وقت کم نیاوردی. تو یک فروشنده ی فوق العاده هستی، ولی اصلاً بلد نیستی ذهن آدم ها را بخوانی. چون می خواستم بگم یادت نره فردا قبل از رفتنت آشغال ها را کنار جدول بذاری وگرنه وای به حالت. فردا روز بردن زباله هاست! »
نقد کتاب نه شنیدن نردبان موفقیت
شخصیت اصلی این کتاب یک فروشنده است، ولی این کتاب تنها مختص « فروشنده ها » نیست. کتاب نه شنیدن نردبان موفقیت برای همه ی کسانی است که باید با جواب نه مواجه شوند؛ رمان نویسی که به دنبال ناشر است، بازاریاب شبکه ای که در پی ایجاد زیرمجموعه است، کارآفرینی که به دنبال سرمایه گذاری مخاطره آمیز است، دانشجویی که برای تیم سافت بال به دنبال جمع آوری پول است یا پدر و مادری که تلاش می کنند کودکان خود را قانع کنند که غذای شان را بخورند.
این کتاب مختص تمام کسانی است که می خواهند از سد موانعی که به دست خودشان ساخته اند عبور کرده و به تمام چیزهایی که زندگی به آنها عَرضه می کند دست یابند.
تعداد بازدید: 628 بار
عنوان کتاب: «نه» شنیدن؛ نردبان موفقیت
دستیابی به «بله» هدف است و «نه» نردبان رسیدن به آن
نویسندگان: آندریا والتس و ریچارد فنتون
مترجم: علیرضا خاکساران
تعداد صفحات کتاب: 64 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 1.4 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب