پریرا چنین می گوید

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
پریرا چنین می گوید (nbookcity.com)

دانلود کتاب پریرا چنین می گوید

در یک کلام، کتاب پریرا چنین می گوید شاهکار نویسنده است که با اقتباس از آن فیلمی نیز ساخته شده.

رمانی موجز، پرشور و بدیع و یکی از هیجان انگیزترین و جذاب ترین پژوهش های شخصیت در داستان های اروپایی اخیر است که توسط آنتونیو تابوکی نویسنده سرشناس ایتالیایی نوشته شده است. وقایع آن در لیسبون پایتخت پرتغال و از زبان دکتر پریرا حکایت می شود.

او مسئول صفحه فرهنگی یک روزنامه عامه پسند است اما با آمدن یک همکار جوان،بی اختیار و بی آنکه چرایش را بداند درگیر ماجراهایی می شود. این رمان برای تابوکی جایزه کامپیلو و جایزه اروپایی ژان مونه را به ارمغان آورد.

خلاصه کتاب

در کتاب پریرا چنین می گوید داستان در دوره حکومت سالازار در پرتغال جریان دارد، اما با تاریخ از طریق داستان شخصی پریرا آشنا می شویم، از طریق تحولات درونی و آگاهی یافتن او نسبت به مسائل زمانش. در حقیقت تعهد سیاسی- اجتماعی نویسنده به پریرا، سردبیر روزنامه که شخصیتی است تخیلی منتقل می شود. بدین ترتیب کتاب حاضر داستان تاریخی و یا مستند نیست و از پایان گشوده ای برخوردار است؛ خواننده می تواند به دلخواه سرنوشت قهرمان داستان را تعیین و نتیجه گیری کند.

 در این داستان تابوکی از بیماری، زندگی و عذاب انسان امروز حرف می زند و در این مورد می گوید: «شاید که این نحوه حرف زدن موجب آزار بعضی از افراد شود، اما من باید حرفم را بزنم، اگر این کار را نکنم درست مثل این است که حق نفس کشیدن نداشته باشم.» 

داستان کتاب پریرا چنین می گوید در تابستان سوزان سال 1938 و در پرتغالِ تحت سیطره ی حکومت فاشیست اسپانیا می گذرد. دکتر پریرا، یکی از سردبیران روزنامه ای درجه دو در لیسبون، می خواهد تا جایی که ممکن است از اخبار و حواشی سیاست در اروپا دور بماند و ترجمه ی داستان های فرانسویِ قرن نوزدهمی، او را کاملاً راضی نگه می دارد. اما شرایط، زمانی تغییر می کند که پریرا با جوانی عجیب و کاریزماتیک به نام فرانچسکو مونتیرو روسی آشنا می شود. پریرا برای این مرد شغلی فراهم می کند و به پرداخت حقوق به او ادامه می دهد حتی وقتی می فهمد که فرانچسکو روسی این پول ها را به منظور جذب نیرو برای تشکیلات بین المللی ضد فرانکو (دیکتاتور اسپانیا) خرج می کند.

بخشی از متن کتاب

پریرا می گوید در آغاز با بی توجهی به خواندن مقاله، که فاقد عنوان بود، پرداخت؛ بعد بی اختیار، به عقب برگشت و قسمتی از آن را رونویسی کرد ـ چرا این کار را کرد؟ پریرا چرایش را نمی تواند بگوید ـ شاید به این علت که آن مجله پیشروِ کاتولیک آزارش می داد، شاید به این علت که آن روز از هرچه تجدّدطلبی و مذهب کاتولیک بود خسته شده بود، شاید به این علت که در آن لحظه، در آن تابستان درخشان بر فراز لیسبون، با تمام رخوتی که بر تنش سنگینی می کرد از فکر معاد بیزار بود، به هر حال واقعیت این است که به رونویسی مقاله پرداخت، شاید به این خاطر که بتواند مجله را در سطل آشغال بیندازد.

او می گوید که تمام آن را رونویسی نکرد فقط چند سطر از آن را که از این قرار بود و او می توانست به آن استناد کند: « رابطه ای که مفهوم هستی ما را به عمیق ترین و جامع ترین شکل مشخص می کند رابطه بین مرگ و زندگی است زیرا محدودیت ما بر اثر مرگ در درک و ارزشیابی زندگی نقش تعیین کننده دارد. » بعد دفتر تلفن را برداشت و با خود گفت: « روسّی، چه اسم عجیبی، بیش از یک روسّی نمی تواند در دفتر تلفن باشد. » می گوید که شماره ای گرفت زیرا آن شماره را به خوبی به یاد دارد و از آن سوی تلفن صدایی شنید که گفت: « الو، الو! » پریرا گفت: « اینجا لیزبواست » صدا پاسخ داد: « بله؟ » پریرا می گوید گفته: « خُب لیزبوا روزنامه شهر لیسبون است و چند ماه پیش منتشر شده نمی دانم آیا شما آن را دیده اید؟

غیرسیاسی و مستقل هستیم امّا به روح معتقدیم، مقصودم این است که گرایش های کاتولیکی داریم و اگر ممکن باشد می خواهیم با آقای مونتیرو روسّی صحبت کنم. » پریرا می گوید در آن طرف خط دقیقه ای سکوت شد و بعد صدا گفت مونتیرو روسّی خود اوست و به روح هم زیاد فکر نمی کند. پریرا نیز چند ثانیه ای سکوت کرد زیرا می گوید که به نظرش عجیب بود که کسی که تا این اندازه عمیق مرگ اندیشی کرده باشد به روح فکر نکند. پس گمان برد که سوءتفاهمی شده، و بلافاصله فکرش به روز معاد که فکر و ذکر همیشگی او بود کشیده شد، و گفت که مقاله ای از مونتیرو روسّی درباره مرگ خوانده است، و بعد افزود که او، یعنی پریرا، نیز به روز معاد اعتقاد ندارد، البته اگر منظور آقای روسّی هم همین بوده، خلاصه پریرا می گوید به لکنت افتاد…

نقد کتاب پریرا چنین می گوید

در رمان پریرا چنین می گوید، سفر باعث می شود که مرد خبرنگار که از عذاب وجدان رنج می برد و بیشتر در زمان گذشته و با خاطرات زندگی می کند، نسبت به خود و دنیای پیرامونش آگاهی پیدا کند. به خصوص سفرش به چشمه های آب گرم و بعد درمانگاه دکتر کاردوزو. آنتونیو تابوکی خود را نویسنده ای سیاسی نمی دانست، اما نسبت به اوضاع و احوال زمان خود بسیار دقیق و حساس بود و تاریخ نقش عمده و اساسی را در داستان هایش بازی می کند.

البته نه تاریخ رسمی و یا به قول خودش تاریخ پیروزمندان. او معتقد بود که گزارش عینی وقایع کار خبرنگار است و نه نویسنده، نویسنده باید با کمک قوه تخیل، همراه با عمیق ترین احساسات شخصی به وقایع زمان خود بپردازد. به عقیده تابوکی دو نویسنده ایتالیایی در این کار بسیار موفق بوده و توانسته اند درجه حرارت دوران خود را در آثارشان بازگو کنند، این دو نویسنده موراویا و شاشا می باشند که تابوکی آثارشان را بسیار دوست داشت.

کتاب پریرا چنین می گوید معروفترین و پرفروشترین رمان نویسنده است که به همه طرفداران  تابوکی پیشنهاد می کنیم.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 381 بار

Antonio%20Tabucchi%20 %D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%88%20%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%88%DA%A9%DB%8C 1

عنوان کتاب: پریرا چنین می گوید

برنده جایزه Premio Campiello

برنده جایزه Viareggio

نویسنده: آنتونیو تابوکی

مترجم: شقایق شرفی

تعداد صفحات کتاب: 122 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 12.8 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

هیچ یک از کتاب‌های داستایفسکی پیچیده‌تر از کتاب تسخیرشدگان نیست، زیرا ابهام و آشفتگی، همه قهرمانان را در هم می‌فشرد. این داستان با یک رشته حوادث مرموز که در ظاهر با وقایع دیگر ارتباط ندارد، پایان می‌یابد...
بروزرسانی: 12 ماه قبل
تعداد بازدید: 8080
روایتی یکنواخت با ضرب آهنگی کند از دنیای درونی مایکل، از غریزه‌ی زندگی و البته بی‌عدالتی دنیا. کوتسیا در این کتاب علاوه‌ بر اعتراض به تبعیض نژادی حاکم بر کشورش، کوشیده است تا شرایط سیاسی...
بروزرسانی: 12 ماه قبل
تعداد بازدید: 195

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *