دانلود کتاب بعد از من
قلم امیلی بلیکر در کتاب بعد از من گیرا و جذاب است و به هیچ وجه نمیتوان، آخرِ داستان را حدس زد.
این کتاب، یک رمان عاشقانه است و نویسنده در آن، سردرگمی های یک مرد، بعد از مرگ همسرش را ماهرانه به تصویر کشیده. کتاب مثل یک فیلم نامه نوشته شده و برای سرگرمی گزینه مناسبی است.
کتاب بعد از من اثری دوست داشتنی و آموزنده است و همذات پنداری عجیبی با شخصیت های اصلی کتاب خواهید داشت! یک حس زیبا و ظریف از عشق، دلبستگی، شک و نفرت را شاهد خواهید بود.
خلاصه کتاب
بعد از هر مصیبتی انسان باید راهی برای عبور از آن و ادامه زندگی پبدا کند. اگرچه این کار بسیار سختی است ولی از هر گذشته دردناکی میشود عبور کرد؛ اگرچه زخمهایی بر روح انسان تا ابد باقی میماند! کتاب بعد از من رمانی جذاب، عاطفی و تاثیرگذار از امیلی بلیکر و از پرفروشترینهای نیویورک تایمز است. داستان این کتاب در مورد خانوادهای است که از طریق غم و اندوه، در اطراف رمز و رازهای فراوانی قرار گرفتهاند.
امیلی بلیکر در این کتاب تعلقات داخلی، احساسات، خانواده و اسرار نهفته بین شوهر و همسر را نمایان میکند. داستان این کتاب از ناتالی ریچاردسون میگوید که پس از یک سال نبرد با سرطان فوت میکند. شوهرش لوک اکنون با وظیفه وحشتناکی روبهرو است. ناتالی سه فرزند خود را تنها گذاشته و لوک در حالی که همه با غم و اندوه بسیار زیادی رو به رو هستند مواجه شده است.
وقتی که لوک از مراسم تشییع جنازه ناتالی باز میگردد، نامهای بر روی زمین از ناتالی وجود دارد! این نامه در روز اول درمان سرطان نوشته شده بود. نامهها در تمام طول سال ادامه دارند و برای لوک منبعی عالی برای راحتی هستند. اما با گذشت زمان، محتویات، حروف و رمز و راز کسانی که آنها را فرستادند، لوک و کل زندگی که او و ناتالی با هم ساختهاند را مورد سوال قرار میدهند.
کتاب بعد از من پس از مدت کوتاهی از انتشار، توانست با محبوبیت و موفقیت زیادی رو به رو شود. به گونهای که در میان کتابخوانهای جدی جهان، این کتاب به عنوان یکی از آثار مطرح و سبک خود مطرح شد. امیلی بلیکر یک معلم سابق است که پس از معرفی کارگاه نویسندگی به شاگردانش، اشتیاق خود به نوشتن را کشف کرد. او خیلی زود دنیای کاملی از شخصیت ها و داستان ها را در ذهنش یافت.
بخشی از متن کتاب
در کتاب بعد از من میخوانیم: هجده سال از اولین قرار زندگی لوک گذشته بود. حتی همان هم یک قرار واقعی نبود؛ چون آن روز با ناتالی قرار داشت و آنها در واقع شش سال قبل از آن تاریخ باهم آشنا شده بودند. آن روز آنها پیتزا خورده و روی مبل راحتی کهنه و نخ نمای آپارتمانش به تماشای فیلم نشسته بودند؛ نه اینکه به افتتاحیه یک گالری رفته و بعد شام را در یک رستوران تجملی صرف کنند.
فلیسیتی یک روز بعد از روزی که شمارهاش را به لوک داده بود، با او تماس گرفت و به او یک پیشنهاد داد؛ اگر لوک با او به نمایشگاه آثار هنری برادرش میرفت، شام را مهمان او بود. لوک هم مثل فلیسیتی از مصاحبت با او در جلساتی که در دفتر مدرسه داشتند لذت میبرد، اما این یک قدم بسیار بزرگ بود. این نه تنها اولین قرارشان بود، بلکه اولین قرار بعد از مرگ ناتالی هم به شمار میرفت.
لوک به او گفته بود درباره پیشنهادش فکر میکند. سپس ایمیلی را از طرف زنی به نام مستعار پرنسس جرسی دریافت کرد. عکس کوچکی از زنی که با موهای تیره و فرفری در گوشه صفحه ایمیل به او لبخند میزد. او به لوک توضیح داد که ناتالی چندین ماه قبل در روزهایی که آخرین دوران زندگیاش بود، با او تماس گرفته بود. پرنسس جرسی از او عذرخواهی کرد…
چرا که اخیراً وارد یک رابطه شخصی شده و برای همین نمیتوانست وعدهاش به ناتالی را تحقق بخشیده و به لوک در تجربه دوستی آنلاین کمک کند. این دیوانگی محض بود. همان روز ایمیل دیگری به او رسید. این بار عذرخواهی در کار نبود؛ این ایمیل حاوی پیشنهادی به او بود. استیسیز مام پیام بلندبالایی برای لوک ارسال کرده بود… (ص170 کتاب بعد از من)
و در آن، ایمیلهای ردو بدل شده با ناتالی، سابقه کامل خانوادگی و چند عکس وسوسه آمیز گنجانده بود. این ایمیل باعث شد لوک بالاخره تصمیمش را بگیرد. او ترجیح میداد به جای غریبه هایی که ناتالی برایش انتخاب کرده بود، با فلیسیتی بیرون برود. پاسخ به تماس تلفنی فلیسیتی و پذیرفتن قرار، سختتر از پاسخ به سؤالات می، بعد از کلاس بهداشت درباره بلوغ قریب الوقوعش بود.
تا اینجا، لوک نمی توانست بگوید از بیرون آمدن با فلیسیتی پشیمان است. آنچه باعث پشیمانیاش بود مشاجره با آنی و گفتن حرف هایی بود که باعث رنجش او شده بود. گالری هنری تجربه خوبی بود و شاید کمی عجیب و غریب. تمام قطعات به کار رفته در آثار هنری گالری با «اشیای یافت شده» ساخته شده بود. این عبارت در ذهن مهندسی لوک با عبارت زباله مترادف بود.
هر اثر هنری در گالری باعث میشد به آنی و اینکه دوستیشان به راحتی به تودهای از زباله تبدیل شده بود، فکر کند. او نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد و گوشی جدیدش را پشت سر هم چک میکرد تا ببیند پیامی از آنی رسیده یا نه. نه پیامی در کار نبود. لوک این را با خود گفت، گوشی را داخل جیبش فرو برد و روی صدای فلیسیتی که در حال توضیح در مورد آثار بود متمرکز شد. (ص171 کتاب بعد از من)
او همیشه به «هنر» خندیده بود، اما قطعه پیکرمانندی در بین این آثار بود. مجسمهای که از سربطریهای مسطح شده، برش داده شده یا پیچ خورده، ساخته شده بود. آنها در ترکیب باهم مجسمهای از یک مرد گریان را شکل داده بودند. هرچند مجسمه پشت هیچ طناب مخمل محافظی قرار نگرفته بود اما لوک در برابر وسوسه لمس مجسمه مقاومت کرد…
نقد کتاب بعد از من
کتاب بعد از من به انسان میآموزد که آدمها حتی وقتی مردهاند نیز میتوانند زنده باشند و یاد و خاطراتشان همواره در جریان بمانند. اما ما باید راه جاودانه شدن مختص خودمان را پیدا کنیم که در این رمان ناتالی راه مخصوصش را پیدا کرده و حتی تا یکسال بعد از مرگش هم نقش آفرینی میکند.
لوک ریچاردسون پس از شانزده سال همراهی، همسرش ناتالی را به خاک سپرده و از این به بعد باید بهتنهایی از پس تربیت سه فرزندشان برآید و خود را بهخوبی برای این کار آماده کرده است. اما آنچه اتفاقی میافتد که برایش آماده نیست: وقتی از خاکسپاری به خانه بازمیگردد، با پاکت نامهای مواجه میشود که از طرف ناتالی ارسال شده است.
ناتالی یکی از شخصیتهای فوت شده کتاب بعد از من، این نامه را در اولین روز شیمی درمانیاش یعنی حدود یک سال قبل نوشته و اولین بخش از نامه هایی است که قرار است پس از مرگ ناتالی به دست لوک برسد. اما اینکه چه کسی نامهها را ارسال میکند برای لوک معماست.
نامههای ناتالی، رازهای بسیاری را برای لوک افشا میکنند که باعث میشود دیدگاه او نسبت به همسر و خانوادهاش تغییر کند. اما این افشاگریها همچنین راهی به لوک نشان میدهند که در آن عشق جریان دارد؛ راهی فراسوی کلمات، خاطرات و پیمانهایی هرگز برای تحققشان دیر نیست.
اگر به رمانهای عاشقانه و رازآلود علاقه دارید، کتاب بعد از من را حتما مطالعه کنید.
کتاب های پیشنهادی
عنوان: کتاب بعد از من
(وقتی رفتم)
نویسنده: امیلی بلیکر
مترجم: سوما زمانی
تعداد صفحات کتاب: 357 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 29.78 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب