آدمکش کور

آدمکش کور (nbookcity.com)

دانلود کتاب آدمکش کور

کتاب آدمکش کور اثر مارگارت اتوود، رمانی ارزشمند و معروف، دربردارنده‌ی دو روایت جداست.

  • روایت اول روابط مخفی زن و مردی عاشق را به تصویر می‌‌کشد که در مکان‌ های گوناگون به دیدار یکدیگر می‌ روند، مرد در این ملاقات‌ها برای زن داستان‌ هایی تخیلی که در فضایی دیگر رخ می‌ دهد را تعریف می‌‌کند.
  • روایت دوم درباره‌ی پیرزن 80 ساله‌ای به اسم آیریس است که در حال نگارش خاطرات و رویدادهای دوران جوانی خودش و خواهرش لورا است. این خاطرات با خودکشی خواهرش شروع می‌شود و کم‌‌کم دوران کودکی خود و لورا را مرور می‌کند.

آیریس در جوانی نسبت به خانواده‌اش احساس مسئولیت بسیاری داشته و به خاطر فداکاری برای خانواده‌اش تن به ازدواج با مردی ثروتمند می‌دهد که رابطه‌ای سرد و خاموش را دربرداشته است. سرانجام این دو داستان به یکدیگر پیوند می‌خورند و رمان آدمکش کور را می‌سازند.

نقطه‌ی قابل توجه این کتاب هنگامی ‌است که آیریس به تدریج واقعیت‌ هایی را دربارۀ خانواده‌ی خود می‌فهمد و متوجه می‌‌شود که در اصل چه اشتباهی مرتکب شده و مقصر آن چه کسی است.

خلاصه کتاب

پابه پای سرنوشت خانواده‌ای که جنگ مستقیم و غیر مستقیم بر بادش می‌دهد، مردی ناشناس برای زنی ناشناس به روایت داستانی سورئالیستی نشسته است. هر دو داستان در بزنگاهی باهم ترکیب می‌شوند و آدمکش کور را پدید می‌آورند؛ داستان کشندگانی که همان قدر هولناکند که دوست‌ داشتنی و همان‌ قدر ظالمند که مظلوم.

مارگارت اتوود، از مشهورترین نویسندگان کانادایی است و آثارش به زبان‌های متعددی ترجمه شده است. کتاب حاضر در سال 2000 جایزه بوکر را نصیب این نویسنده کرد. وقتی کتاب را شروع می کنید، با یک داستان تقریبا مبهم روبه رو هستید که هیچ ایده ای در مورد آن ندارید. خود داستان و متن کتاب آدمکش کور جذابیت خیره کننده‌ای ندارد که تشنه خواندن آن باشید و در مقابل هم آنچنان خسته کننده نیست که کتاب را کنار بذارید.

همین روال ادامه دارد تا وقتی به وسط های کتاب می‌رسید، ناگهان احساس می‌کنید که شما هم در وسط این کتاب گیر کرده اید و دیگر به راحتی نمی توانید از آن کنار بذارید. این رمان برخلاف نامی که دارد به هیچ‌ عنوان رمانی با ژانر پلیسی یا جنایی نیست و فقط دربردارنده‌ی دو داستان متفاوت است که از کلیت شروع می‌شود و کم‌‌کم نویسنده جزئیات را آشکار می‌کند.

بخشی از متن کتاب

در کتاب آدمکش کور می‌خوانیم: ده روز بعد از تمام شدن جنگ، خواهرم لورا خود را با ماشین از روی یک پل به پایین پرت کرد. پل در دست تعمیر بود و لورا درست از روی علامت خطری که به این مناسبت نصب شده بود گذشت. ماشین شاخه های نوک درختان را که برگ‌های تازه داشتند شکست، بعد آتش گرفت، دور خود چرخید و به داخل نهر کم عمق دره‌ای که سی متر از سطح خیابان فاصله داشت افتاد.

قطعه‌هایی از پل روی ماشین افتاد، و چیزی جز تکه های سوخته بدن لورا باقی نماند. پلیس خبرم کرد. ماشینی که لورا با آن دچار حادثه شده بود مال من بود، از روی شماره ماشین پیدایم کرده بودند. پلیس، بدون شک به خاطر نام فامیل ریچارد، خیلی مودبانه این خبر را داده. می‌گفتند ممکن است تایرهای ماشین به ریل تراموا گیر کرده یا ترمز ماشین خوب کار نکرده باشد.

اما لازم بود بگویند که دو شاهد معتبر ــ یک وکیل دعاوی و یک کارمند بانک ــ دیده اند که لورا عمدا فرمان ماشین را منحرف کرده و به همان راحتی که آدم پایش را از لبه پیاده رو به وسط خیابان می‌گذارد ماشین را به دره پرت کرده است. دستکش های سفید لورا توجه آن ها را جلب کرده بود و دیده بودند که چطور فرمان ماشین را منحرف کرده است. فکر کردم دلیل تصادف ترمز ماشین نبوده است. (ص211 کتاب آدمکش کور)

لورا برای این کار دلیلی داشت. البته دلایل او مثل دلایل آدم های دیگر نبود. اما در هر حال کار بی رحمانه ای کرده بود.به پلیس گفتم: «تصور می‌کنم می‌خواهید کسی هویت او را تایید کند. من برای تایید هویتش می‌آیم.» انگار صدایم را از راه دوری می شنیدم. واقعیت این بود که به سختی می‌توانستم حرف بزنم؛ دهانم بی‌حس بود و تمام صورتم از شدت درد منقبض شده بود.

انگار از پیش دندانپزشک آمده بودم. از دست لورا به خاطر کاری که کرده بود عصبانی بودم، اما از پلیسی هم که می‌خواست بگوید لورا این کار را عمدا کرده عصبانی بودم. دور سرم هوای داغی جریان داشت؛ حلقه‌ای از گیسوانم مانند جوهری که در آب پخش شده باشد در این هوا می‌چرخید…

نقد کتاب آدمکش کور

آدمکش کور یکی از رمان‌های معروف اوست که در بحبوحه‌ی جنگ اتفاق می‌افتد و  خواننده‌ی خود را تا انتهای داستان غافلگیر می‌کند. کم نیستند داستان‌ هایی که با روایت خود خواننده را وارد فضای وهم‌ آلودی می‌کنند و آن را به گونه‌ای تعریف می‌کنند که مخاطب خودش را هر لحظه در نقش شخصیت‌های داستان حس می‌کند. اما، گاهی در انتهای داستان با پایانی عجیب همه‌ی معادلات به هم می‌ریزد.

مارگارت آتوود یکی از نویسندگانی است که با ظرافت وارد ذهن مخاطبان خود می‌شود و آن‌ها را با اثری متفاوت غافل‌گیر می‌کند. کتاب با این لغات ساده و واضح آغاز می شود: ده روز پس از پایان جنگ، خواهرم لارا، با ماشینش از یک پل به پایین افتاد. این کلمات را آیریس می گوید؛ کسی که پرونده ی مختصر مرگ خواهرش در سال 1945، با گزارشی استنطاقی همراه می شود که فوت را تصادفی اعلان می کند.

اما همین که خواننده کتاب انتظار دارد داستان لارا را پی بگیرد، آتوود کتاب را تبدیل به رمانی درون رمان دیگر می کند. آدمکش کور، داستانی علمی تخیلی است که توسط دو عاشق و معشوق بی نام و نشان روایت می شود.

نویسنده کتاب آدمکش کور با کنار هم قرار دادن عناصری به ظاهر دور از هم، دنیایی سرشار از تصوراتی محسور کننده با تأثیری فراموش نشدنی خلق می‌کند.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 1,191 بار

Margaret%20Atwood%20 %D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%88%D8%AF 1

عنوان کتاب: آدمکش کور

برنده جایزه من بوکر سال 2000

برنده جایزه همت سال 2001

برنده جایزه ی استوریاس در سال 2008

برنده جایزه ی فرانتس کافکا در سال 2017

نویسنده: مارگارت اتوود

مترجم: شهین آسایش

تعداد صفحات کتاب: 636 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 8.9 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه:

نوشته‌های مشابه

در دنیای پر از شگفتی داستان اصلی در مورد دو پسر است که یکی از آن ها نابغه و دیگری یک پسر معمولی می باشد. این دو از کودکی با یکدیگر دوست بودند و والدین هر دو در یکی از شرکت های بزرگ ژنتیکی کار می کنند و محل زندگی آن ها در...
بروزرسانی: 3 سال قبل
تعداد بازدید: 458
رمان وصیت ها مثل «سرگذشت ندیمه» در فضایی آخرالزمانی رخ می‌دهد. دنیایی که در آن زن‌ها به شکل اغراق‌ شده‌ای تحت ظلم مردها قرار دارند و شرایطی را تجربه می‌کنند که اگرچه واقعی به نظر...
بروزرسانی: 2 هفته قبل
تعداد بازدید: 2039

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *