کتاب عنکبوت

آخرین ویرایش: 11 ماه قبل
عنکبوت (nbookcity.com)

دانلود کتاب عنکبوت هانری تروایا

کتاب عنکبوت یک رمانِ کلاسیک فوق العاده جذاب و پرفروش است که برنده جایزه گنکور نیز شده است.

آنچه باعث مرگ انسان می‌شود، درد جسمانی نیست، بلکه دیو افسردگی و آلام روحی است که درمان نشود! ژرار همه چیز را سیاه می‌بیند. او حتی تعریفش از بدنیا آمدن یک نوزاد، عشق دو انسان، ازدواج و دورهمی های ساده و گرم خانوادگی‌اش؛ با مایوس ترین و مشمئز کننده ترین جملات همراه است.

ژرار به شدت به خواهرانش وابسته است و هیچ امیدی دیگری در زندگی ندارد و هنگامی که با ازدواج آنها تنها می‌شود، سعی می‌کند با صدمه زدن به خود، حس ترحم آنها را برانگیزد که متاسفانه دیر می‌شود و با دست خود پایان کار را رقم می‌زند…

خلاصه کتاب

کتاب عنکبوت اثر هانری تروایا، رمانی فروانسوی با درون‌مایه‌ی روانشناسانه است که از بدطینتی و شرار‌ت‌های پنهان در پس نقاب‌های دروغین پرده برمی‌دارد. این رمان درباره‌ی داستان خانواده‌ای است که به سرنوشت عجیبی دچار می‌شوند. خانواده‌ای فرانسوی که از مادر، برادر و سه خواهر جوان تشکیل شده است.

برادر خانواده از نزدیک شدن به زن‌ها بیزار است و تمام روز را در خانه به نوشتن مطالب بی‌اهمیت و ترجمه‌ی کتاب می‌گذراند، این در حالی است که عاشقانه، از دور خود جمع کردن خواهرانش لذت می‌برد و بهترین اوقاتش متعلق به زمانی است که آنان همراه مادرشان در اتاق او عصرانه می‌خورند. اما مشکل از زمانی شروع می‌شود که این خواهران تصمیم می‌گیرند به خواستگاران خود جواب مثبت دهند و وارد زندگی مستقلی شوند.

تقابل دوگانه‌هایی چون خیر و شر، سلطه‌گری و دلسوزی، صداقت و دروغ‌گویی و نیز سیر تطور شخصیت‌ها، مایه‌هایی روانشناسانه و فلسفی به کتاب عنکبوت هانری تروایا  بخشیده است که در قالب داستانی حسی واقع‌گرا و پرتعلیق، به خواننده منتقل می‌شود. ژرار پسر خانواده که شخصیت اصلی داستان است روشنفکری ۳۸ ساله و خودآموخته است. او آدمی تلخ و منزوی، ضعیف، به شدت بدبین و عاشق نیچه است و مدام در گفتگوهایش از او نقل قول‌هایی می‌کند.

داستان از روز عروسی لوسی، خواهر دوم آغاز می‌شود، مراسمی که ژرار به دلیل بیماری به آن نمی‌رود. او از عروسی خواهرش با مردی متمکن بیزار است و فکر می‌کند زندگی او در آینده ملالت‌بار و دچار روزمرگی خواهدشد. او مدام به لوسی فکر می‌کند و این دل‌مشغولی با شنیدن خبر ازدواج خواهر اولش با یک مغازه‌دار برای او تبدیل به مصیبتی می‌شود اما فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که ژرار می‌فهمد دوستش خواستگار خواهر کوچکش شده است.

ژرار که اساسا عشق را کاری بیهوده می‌پندارد و هیچ زنی در زندگی‌اش نیست به هر کاری از تمارض، دروغ‌گویی و فریب‌کاری تا خودکشی ساختگی دست می‌زند که خواهرانش را از ازدواج منع کند و این کار هر روز او را تنهاتر از قبل می‌کند چون سخنرانی‌ها و ادعاهای ژرار درباره بیهوده‌ بودن عشق و ازدواج نه به دلیل روشنفکری او و پند دادن به خواهرانش بلکه به دلیل نگرانی از زندگی و آینده پر از تنهایی خودش است.

تمام دست و پا زدن‌هایش برای این است که حداقل یکی از خواهران را برای خودش نگاه دارد؛ غافل از اینکه تلاش‌های او نتایج شومی به‌بارمی‌آورد و تنهایی و شوربختی همچون تار عنکبوتی آهسته آهسته او را اسیر خود می‌کند. در کتاب عنکبوت، هانری تروایا به سقوط ارزش‌های اجتماعی و امید به زندگی و رواج پوچ‌گرایی بعد از مصایب جنگ جهانی اول در اروپای دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ اشاره کرده است. نگرش‌هایی که بخشی از آنها به نیچه منسوب بود، بی‌‌آنکه فلسفه حقیقی این فیلسوف که درواقع ستایشگر زندگی بود درک شود.

بخشی از متن کتاب

پرس و جو از لوسی نتیجه ای را که انتظار داشت، نصیبش نکرد. زن جوان، حالت کسی را داشت که به شخصیتش برخورده. تأکید میکرد که با لوکن به خوبی و مهربانی رفتار کرده، گردش‌شان هم کاملاً دوستانه بوده است. فرض‌های برادرش مبنی بر اینکه او را رنجانده، سخت ناراحتش میکرد. اما در مورد رفتنِ بی‌خبرش، حیرت زده بود و بعید می‌دانست از پدر و مادرِ شوهر و از خود شوهرش دلگیر شده باشد.

بنابراین دیگر حاضر نبود لوکن را ببیند مگر آنکه بابت این حرکتش عذرخواهی کند. از این زن آرایش کرده، معطر و یک دنده، چیز بیشتری دستگیرش نمی‌شد، شاید هم واقعاً راست می‌گفت. ژرار به محض برگشتن به پاریس تصمیم گرفت به دیدن لوکن برود. فقط او بود که می‌توانست واقعیت را به صورت آشکاری توضیح دهد. شاید وجدانش اجازه نداده بود بیشتر از آن در خانه بماند.

این سوءتفاهم می‌توانست بهانه خوبی برای نزدیک کردن آنها به هم باشد. ولی باید بدون تأخیر اقدام میکرد. نزدیک ساعت چهار بعد از ظهر، زنگ خانه لوکن را زد. طنین زنگ را در آپارتمان شنید، ولی کسی جواب نداد. بار دیگر زنگ زد، در زد، فایده ای نداشت. نه لوکن و نه مادرش، هیچ یک خانه نبودند. این موضوع را دیگر پیش بینی نکرده بود. روی پله ای نشست و چند دقیقه ای منتظر ماند. ولی چنان ملتهب بود که نمی‌توانست بی‌حرکت بماند.

بهتر بود کمی بعد برمی‌گشت. در حال حاضر کسی مانعش نبود که سری به مغازه خودشان بزند. تلیه همراه با لوکن سوار اتوبوس شده بود. فکر کرد شاید او دلیل عزیمت بی‌خبر لوکن را بداند. از پله ها پایین رفت، یک تاکسی صدا زد. توی اتومبیل به پشتی تکیه داد، چشم‌هایش را بست. کف دست‌هایش را روی سینه اش گذاشت. کوشید به آرامی نفس بکشد.

مغازه را که از دو سال پیش ندیده بود، رنگ سبز پررنگ زده بودند. طبقه ها پر بود از کلاف‌های پشم، کفش‌‌های نرم و سبک، لباس‌های زیر و بافتنی‌هایی که در ویترین چیده شده بود. بیرون، در دو طرف در ورودی، دو بساط هم از لباس‌های زیر بنجل گذاشته بودند. یک فروشنده زن در هوای آزاد متصدی این دو بساط بود. با قیافه ای خودستایانه دستهایش را توی جیب‌های پیش بند خاکستری اش کرده بود…

نقد کتاب عنکبوت هانری تروایا

هانری تروایا یکی از سرشناس‌ترین روس‌شناسان و نویسندگان معاصر فرانسه است. او در 24 سالگی نخستین جایزه ادبی خود را دریافت کرد و سپس با نوشتن کتاب عنکبوت جایزه گنکور را از آن خود کرد. این رمان درباره یک خانواده است و تارهایی که خودخواسته تنیده می‌شود و سرنوشتی عجیب برای یک خانواده رقم می‌زند.

رمانی با شخصیت‌ پردازی دقیق که وقایع آن عمدتا در یک خانه می‌گذرد. داستانی شگرف، به شکل شگفت آوری مدرن است. ژراژ که از ابتدای داستان مشغول نگارش مقاله‌ای درباره «شر» است، سعی دارد بر اوضاع خانه و روابط خواهرش مسلط باشد…

نویسنده کتاب عنکبوت، هانری تروایا به خاطر ترکیب منحصر به فرد فرهنگ های فرانسوی و روسی، شناخته شده و ممتاز است.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 168 بار

Henri%20Troyat%20 %D9%87%D8%A7%D9%86%D8%B1%DB%8C%20%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7

عنوان کتاب: عنکبوت

برنده ی جایزه ی گنکور سال 1938

نویسنده: هانری تروایا

مترجم: پرویز شهدی

تعداد صفحات کتاب: 211 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 14.82 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

عشق دومین اثر از سه‌گانه‌ی «گربه، عشق، نوشتن» چارلز بوکوفسکی، شاعر و داستان‌نویس تاثیرگذار آمریکایی است. شعرهای این کتاب مضامین عاشقانه دارند. بوکوفسکی همیشه خودش را بیشتر شاعر می دانست تا...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 842
گویا زمان زیادی است که شادی از میان ما رخت بربسته. چرا، معدود کسانی هستند که در زندگی احساس آرامش و رضایت می کنند؟ نیاز نیست خودمان را به زحمت بیاندازیم، جواب ساده است: زنانگی از دست رفته!
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 1055

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *