فراموشان

فراموشان (nbookcity.com)

دانلود کتاب فراموشان

نویسنده‌ی کتاب فراموشان (داستانی از واقعه کربلا) یکی از مؤثرترین نویسندگان در عرصه ادبیات کودک و نوجوان است.

داوود غفارزادگان در این داستان، به گزارش مختصری از وقایع قبل و بعد و روز عاشورا پرداخته است. اگرچه مختصر نوشته شده ولی برای نوجوانانی که می خواهند بیشتر در مورد قیام امام حسین علیه السلام بدانند مفید است.

داستان متنی ساده و روان را داراست و به دور از حاشیه و داستان پردازی است که واقعه عاشورا را از چند منظر بررسی کرده است. کتاب حاضر حجم کمی داشته و در ساعتی می توان آن را به پایان رساند.

خلاصه کتاب

کتاب فراموشان: داستانی از واقعه کربلا، از زبان شش شخصیت متفاوت و عمدتا گمنام از واقعه عاشورا بیان می‌شود. شش روایت با عناوینی نظیر «روایت قاصد والی مدینه»، «روایت همسر زهیر بن قین»، «روایت یکی از سربازان حربن یزید ریاحی»، «روایت غلام عبیدالله بن زیاد»، «روایت یک کاتب گمنام» و «روایت قیس بن اشعث» است.

در این کتاب – همان طور که از عنوان آن برمی آید – نویسنده به سراغ کسانی رفته است که از نگاه مقتل نویسان پوشیده مانده اند و فراموش شده اند. اگرچه روایت او سرانجام همان حادثه عظیم را بازنمایی می کند، اما این بار افراد دیگری راویان قصه کربلا هستند. با این تأکید که همه آنها از همان «امر واقع کربلا» سخن می گویند، ولی از زاویه و نظر خود و نه همچون مقاتل از زبان یک راوی دانای کل.

این رویکرد، علاوه بر جان دادن به شخصیت های فراموش شده تاریخ، به معنای نگاه به واقعه عاشورا از زاویه ای است که تاکنون دیده نشده است. در اینجا، روایت کلان ماجرا همان است که بود، یعنی همان امر واقع، ولی جزییات و ظرایفی از آن نقل شده که تاکنون برای مخاطب ناشناس بوده است. از این منظر کتاب فراموشان دارای اعتبار و اهمیت است.

نکته دیگر درباره این کتاب، نحوه روایت نویسنده است. تاکنون در مقاتل، حادثه عاشورا و وقایع قبل و بعد آن، در یک روایت کلی و یکپارچه بیان می شد. نهایتا با یک فصل بندی، بخش های مختلف این ماجرا از هم تفکیک می شد، اما کل واقعه در قالب یک روایت بود. در حالی که مؤلف، این واقعه را به شکل داستان هایی جداگانه دیده است که هر کدام هم راوی خود را دارند.

داستان های کتاب فراموشان وقتی کنار هم چیده می شوند، کلیت حادثه کربلا و شهادت امام حسین(ع) را ترسیم می کنند، ولی به تنهایی نیز دارای مزیت و معنا هستند. این شیوه روایی، نزدیک شدن به یک واقعه تاریخی، از زاویه‌ای مدرن است. یعنی او بدون آنکه عنصر خیال را بیش از حد وارد ماجرا کرده باشد، بار و تمرکز خیال پردازی اش را بر روی نحوه روایت خود گذاشته است.

بخشی از متن کتاب

تا آن وقت، آن همه پول را یکجا ندیده بودم! کم نبود. سه هزار درهم؛ و پشت بندش وعده وعیدهای امیر عبیدالله. ترس هم بود. آخر من که یک غلام بیشتر نبودم کی دیگر چنین فرصتی پیش می‌آمد؟ چه می‌دانستم جنگ بود و ما همیشه از این کارها می‌کردیم. تازه از بصره رسیده بودیم. نمی‌دانم آن همه راه را چطور آمدیم. امیر یک لحظه هم فرصت ایستادن نمی‌داد. بیشتر از پانصد نفر بودیم، عده ای عقب ماندند اما امیر به خاطر آنها درنگ نکرد.

می‌ترسید اباعبدالله زودتر از او وارد کوفه شود و ما غلام‌ها مثل آنها اسب یا شتر تندرو زیر پایمان نبود. وضعیت بدی بود. در نزدیکی کوفه فرود آمدیم. امیر گفت: «همین جا اطراق کنید و از من خواست برایش پارچه‌ی یمنی و عمامه‌ی سیاه پیدا کنم. هر طور بود پارچه ها و عمامه را پیدا کردم و آوردم گذاشتم پیش امیر عبيد الله. گفت که همه خیمه را خلوت کنند اما به من گفت که همان جا پیشش بمانم. لباس‌هایش را کند.

لباس‌های یمنی را پوشید. عمامه‌ی سیاه را بر سر گذاشت و صورتش را پوشاند. بعد هم از من خواست که با فاصله‌ی زیاد همراهی‌اش کنم. گفت «مواظب باش کسی نفهمد که همراه منی.» هنوز نمی‌دانستم قصد امیر چیست. او به راه افتاد و من پشت سرش حرکت کردم. سر اسبش را چرخاند به سمت نجف و از آنجا وارد کوفه شد. من دنبالش می‌رفتم و سعی می‌کردم کسی نفهمد که همراه اویم…

و او امیر عبیدالله است و از طرف یزید بن معاویه حکم فرمانداری کوفه را دارد. وارد شهر شدیم. از نزدیکی نگهبان‌ها که می‌گذشتیم دیدم آنها دستپاچه شدند و رو به امیر که صورتش را پوشانده بود گفتند: درود بر تو ای پسر رسول خدا. امیر جوابی به آنها نداد و از مقابل‌شان سریع گذشت. مردم به جنب و جوش افتاده بودند. دسته دسته از خانه‌ها بیرون می‌آمدند و به همدیگر شادباش می‌گفتند.

همه فکر می‌کردند که او حسین بن علی است. و امیر چیزی نمی‌گفت. با قدم‌های بلند از میان مردم می‌گذشت و من همان طور که دستور داده بود، پشت سرش می‌رفتم. آنجا بود که فهمیدم پسر زیاد چه حیله ای به کار گرفته. تا آن موقع نمی دانستم که چرا امیر لباس‌هایش را عوض کرده، عمامه ی سیاه بر سر گذاشته و صورتش را پوشانده است و می‌دیدم که این کوفیان چقدر خوشحال اند…

نقد کتاب فراموشان

نویسنده توانسته به عنوان فرعی کتاب یعنی داستانی از واقعه کربلا دست یابد. بدین معنا که هم از عناصر روایی داستان بهره جوید و هم واقعه کربلا را بیان کند. کتاب فراموشان، آن گونه که در شناسنامه اش آمده، جزو کتاب های انتخابی وزارت آموزش و پرورش در فهرست توصیفی کتاب های آموزشی شماره یک (دوره های راهنمایی و متوسطه) است.

از این جهت نیز کار مؤلف قابل تأمل است؛ چراکه سعی را برای آشنایی با رخداد عظیم کربلا هدف قرار داده که بسیاری نیازمند شناختی صحیح از این واقعه هستند. با این حال، گاه در کتاب فراموشان، کلمات و عباراتی دیده می شود که شاید درکش برای مخاطب نوجوان و جوان دشوار باشد. ضمن آن که چنین عباراتی با راویان آن ها هم چندان تناسب ندارد. اما این موارد، اندک هستند.

درمجموع، زبان ساده نویسنده در داستان های کتاب فراموشان، از زبان راویان مختلف، می تواند دریچه ای روشن برای ورود مخاطبان به این عرصه بزرگ باشد.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 94 بار

%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%AF%20%D8%BA%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%20 Davud%20Ghaffarzadegan

عنوان کتاب: فراموشان

داستانی از واقعه کربلا

نویسنده: داوود غفارزادگان

تعداد صفحات کتاب: 43 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 3.68 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه:

نوشته‌های مشابه

زوربای یونانی، داستانی است در ستایش از زندگی، طعنه‌ای است گزنده به روشنفکران عزلت گزیده و موش‌های کاغذخوار که می‌کوشند جهان را از لابه لای صفحات کتاب‌ها و تودهٔ در هم و برهمی از کاغذ سیاه ببینند و به درکش...
بروزرسانی: 2 هفته قبل
تعداد بازدید: 10049
رمان مشهوری نوشته فئودور داستایفسکی، نویسنده پرآوازه روسی است که در زمره مهم ترین، مشهورترین و برترین آثار ادبیات کلاسیک و کل تاریخ ادبیات به حساب می آید. داستایفسکی سه بار...
بروزرسانی: 2 هفته قبل
تعداد بازدید: 9743

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *