دانلود کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
شخصیت اصلی داستان کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، زنی خسته و محزون است که از زندگی یکنواخت خود بیزار است و به جستجوی مفهوم والاتری از زندگی میگردد، اما چیزی نمییابد.
او پس از سالها دوست و معشوقهی قدیمی خود را که اکنون یک مربی معنوی خوشتیپ و جذاب شده است، میبیند. پیلار در طول این سالها به خوبی آموخته که چگونه احساساتش را دفع کند و دوستش نیز، برای دوری از مشکلات و دغدغههای زندگی به مذهب روی آورده است. اما اکنون دوباره به هم رسیدهاند و در کنار هم قرار گرفتهاند و در مسیری پر فراز و نشیب، با یکدیگر همسفر شدهاند. در روستایی کوچک در فرانسه و در کنار آبهای رودخانهی پیدرا، رابطهای خاص و قدیمی به واسطهی بزرگترین پرسشهای زندگی مورد امتحان قرار میگیرد. این دیدارها زندگی پیلار را تغییر میدهد.
خلاصه کتاب
کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم، رمانی نوشته ی پائولو کوئیلو است که اولین بار در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. عشق دوران نوجوانی به ندرت به سرانجام می رسد اما چه اتفاقی می افتد وقتی دو عاشق جوان بعد از یازده سال دوباره به یکدیگر بازگردند؟ گذر زمان، پیلار را به زنی قوی و مستقل تبدیل کرده و دوست قدیمی اش نیز اکنون، یک مربی معنوی خوشتیپ و جذاب شده است.
داستان این کتاب به یک هفته از زندگی دختر جوانی به نام پیلار اشاره میکند و میگوید در دورههای کوتاهی ممکن است دگرگونیهای عمیقی در زندگی انسان رخ دهد که اصلاً انتظارش را ندارد. پائولو کوئیلو در این کتاب ادعا میکند که عشق میتواند ما را به دوزخ یا بهشت ببرد، اما ما را همیشه به جایی که باید میرساند. عشق میان دو شخصیت اصلی داستان، زندگی آنها را به راهی مبدل میکند که به خدا میرسد. عشق مریم مقدس نیز در سراسر داستان، آنها را در بر میگیرد و نمیگذارد احساس وانهادگی کنند.
بخشی از متن کتاب
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم. هوای زمستانی اشکهای روی گونه هایم را سرد کرد و اشکهایم در آبهای سردی که از کنارم می گذشتند، جاری شد. در جایی، این رودخانه به رودخانهی دیگری میپیوندد تا سرانجام دور از قلب و چشم من، همهشان به دریا بریزند.
همه ی روایات عشق یکسان اند. و این یک روایت عاشقانه است. عشق شباهت زیادی به یک سد دارد: اگر شکاف کوچکی در آن ایجاد شود که آب قطره قطره بتواند از آن عبور کند، این قطرات رفته رفته همه ی سد را فرو می ریزند، و هیچکس قادر نخواهد بود نیروی آب را مهار کند. عشق دام است. مانند مواد مخدر است. ابتدا احساس رهایی می کنی، بعد همان طور که بیشتر می خواهی فکر کنی می توانی کنترل اش را داشته باشی، ناگهان می بینی عادت کرده ای، وابسته شده ای. اگر نباشد، خماری و برای به دست آوردنش هر کاری حاضری بکنی…
نقد کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم یکی از آثار ارزشمند نویسنده ی سرشناس و توانمند برزیلی ، پائولو کوئلیو می باشـد. این کتاب بعد از انتشارش توجه و نظرات بسیاری را بـه سوی خود جلب نمود . از این کتاب بـه عنوان اولین بخش مجموعه ی سه گـانه پائولو کوئلیو نام برده می شـود . دو بخش بعدی این سهگـانه ، رمـانهـای ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد و شیطان و دوشیزه پریم هسـتند . در هر سه کتاب ، بـه یک هفته زندگی انسانهـایی معمولی پرداخته میشـود ، کـه هر کدام ، بـه یک باره خود را پیش روی عشق ، مرگ یا قدرت می یابند .
تعداد بازدید: 1,062 بار
عنوان کتاب: کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
نویسنده: پائولو کوئیلو (پائولو کوئلیو)
مترجم: آرش حجازی
تعداد صفحات کتاب: 229 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 594 کیلوبایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب